در سالمرگ خمينی! آنچه ازاو بملت بارث رسيده!اعدام!شکنجه!فحشا!اعتياد!خريد
و فروش مواد مخدر!چپاول وغارت ورشوه خواری!
همه ی اينها دست آورد: رهبر!کبير!انقلاب!امام!خمينی است.اين خيانتها توسط
دست پروردگان امام خمينی!يعنی آخوندها زالو صفت وروضه خوانها وپاسدارها و
۰۰۰امروزدرتن ملت که خونشان مکيده شده است،ديگربحالت ضعف افتاده است۰
و فروش مواد مخدر!چپاول وغارت ورشوه خواری!
همه ی اينها دست آورد: رهبر!کبير!انقلاب!امام!خمينی است.اين خيانتها توسط
دست پروردگان امام خمينی!يعنی آخوندها زالو صفت وروضه خوانها وپاسدارها و
۰۰۰امروزدرتن ملت که خونشان مکيده شده است،ديگربحالت ضعف افتاده است۰
نان خوران دولت
به گفتهی معاون سرمایه انسانی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهوری، «در حال حاضر ۴۱ درصد خانوارهای کشور حقوق و مستمری بگیر دستگاههای دولتی هستند که با احتساب دو میلیون و ۲۱۵ هزار نفر بازنشتگان این عدد به ۱۰ میلیون یعنی ۵۰ درصد خانوارهای کشور میرسد.» (الف، ۲۸ مرداد ۱۳۹۳) اما ۵۰ درصد از این تعداد تحصیلاتی پایینتر از لیسانس دارند، در کشوری که حدود ۴ میلیون دانشجو دارد و هر ساله یک میلیون نفر فارغ التحصیل میشوند. استخدام در مراکز دولتی به گونهای است که فقط وفاداران به نظام و متظاهران استخدام شده و در شغل خود میمانند. به همین دلیل دولت جمهوری اسلامی از کارایی بسیار پایینی برخوردار است.
بر اساس شاخصهای بینالمللی رتبهی ایران در قانونمندی در میان ۲۱۲ کشور ۱۶۹، در اثر بخشی دولت ۱۳۳ از ۲۱۰، در کیفیت مقررات ۱۹۴ از ۲۱۰، در توسعه دولت الکترونیک،۱۰۰ از ۱۹۰، در ادراک از فساد ۱۴۴ از ۱۷۷ و در کنترل فساد ۱۵۸ از ۲۱۰ است. در بهبود وضعیت کسب و کار رتبه ایران در میان ۱۸۹ کشور ۱۴۷، در سهولت در اخذ مجوزها ۱۶۹ در میان ۱۸۹ کشور و در آزادی اقتصادی در میان ۱۵۲ کشور ۱۲۷، در پاسخگویی از ۲۱۲ کشور ۱۹۹ و در رفاه از ۱۴۲ کشور ۱۰۱ است.
در حکومتی که هم ۵۰ درصد از جمعیت نان خور دولت هستند و هم دولت کارایی ندارد طبعا افراد انگیزهی لازم را برای تغییر حکومت از دست میدهند چون اکثر کارکنان دولت (که در کار نوشیدن چای، گپ و گفتگو و کاغذ بازیاند و مهارتهای لازم را هم فاقدند) هم میترسند حقوق خود را به خاطر تغییرات از دست بدهند و با توجه شناختی که از وضعیت موجود دارند (و نیز به دلیل تجربهی انقلاب ۵۷) هم میترسند حکومتی بدتر از این حکومت نصیب آنها شود.
شوق عمومی به فساد
فساد حکومت جمهوری اسلامی نه در تاریخ معاصر ایران و نه در منطقهی خاورمیانه نظیری داشته است. تاراج اموال عمومی و سوء استفاده از قدرت در ایران به سطوحی غیر قابل تصور رسیده است. حاکمان جمهوری اسلامی در سطوح مختلف در کسب قدرت و ثروت و منزلت اجتماعی کاری نیست که نکرده باشند. ایران از معدود حکومتهایی است که سالانه حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار از بودجهی آن به گزارش سازمان حسابرسی مجلس گم میشد یا حدود نیمی از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان وامهای معوقهی بانکی به حدود ۶۰۰ نفر داده شده است. در این حکومت ۳،۷۰۰ بورس تحصیلی خارج و داخل کشور در مقطع دکترا به اقوام و خویشان مقامات حکومتی در دورهی دولت احمدی نژاد داده شده است. این کار در دولتهای قبل هم انجام میشد اما نه در این سطح. در حوزهی قدرت نیز نظارت استصوابی و پروندهسازی کاست حکومتی را بسته نگاه داشته است. امکانی از امکانات جامعه نیست که بنا به فرصتهای مساوی در اختیار شهروندان قرار گیرد و امکانی از امکانات جامعه نیست که حاکمان سهمی قابل توجه در آن نداشته باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر