نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

سه هشدار در باب آلودگی آبهای ُشرب آلودگي آبهاي آشاميدني کریم قصیم. شماره 3

سه هشدار در باب آلودگی آبهای ُشرب آلودگي آبهاي آشاميدني کریم قصیم. شماره 3 
کریم قصیم


 
به اين خبر توجه كنيد: «روزنامهٌ سلام در شمارهٌ امروز خود خبر هفتهٌ پيش راديو اسراييل را درمورد شيوع بيماري در تبريز، درنتيجهٌ آلودگي شديد آب، مورد تأييد قرار داد. در آن‌خبر راديو اسراييل اعلام كرده بود صدها‌نفر از اهالي تبريز دچار مسموميت شديد شده و بيمارستانهاي آن شهر از بيماران پر شده است. سلام امروز، با استناد به سخنان يك شهروند ساكن تبريز، نوشت در آن شهر آب آشاميدني مسموم است و بسياري از مردم ازطريق اين آب مسموم گشته‌اند. وي اين ادعا را كه از‌سوي مسئولان مطرح شده، كه اين وضع ناشي از تركيدگي لولهٌ اصلي آب است، رد كرد و گفت تركيدگي لوله هفت‌ماه پيش روي داده و پرسيد مگر مي‌شود ميكربها بعد‌از هفت‌ماه حالا شروع به فعاليت كرده باشند» 
(راديو اسراييل، 26‌مرداد 74).

در نگاه اول شگفت‌آور است كه يك راديو خارجي درظرف يك هفته چندبار به مسألهٌ مسموميت عده‌يي از اهالي يكي از شهرهاي ايران توجه كند و به شكل بالا «مسئولان» مربوط را مورد ريشخند قرار دهد. ولي واقعيت اين است كه دامنهٌ اين نوع مسموميت در آن شهر (تبريز) و تكرار دائمي اين‌وضع در شهرها و مناطق گوناگون ايران، آن‌قدر براي مردم گرفتاري و دغدغهٌ خاطر آفريده است و «مسئولان» فني و اداري اين ضايعات چنان خود را به نفهمي زده‌اند كه شرح اين مصيبت به‌نقل دائمي ماههاي تابستان تبديل شده بود. در تبريز، بنابه اخباري كه گزارشگران راديو ـ تلويزيون مقاومت به‌دست آورده‌اند، صحبت نه از «صدهانفر»، بلكه از مسموميت هزاران نفر بوده است. حتي مي‌گفتند چند روزي، در اعتراض به اين‌وضع وخيم مردم و ندانم‌كاريهاي مقامها، بازار تبريز بسته بود.

معضل آلودگي آبهاي آشاميدني اكنون چند سال است در اكثر مناطق پرجمعيت ايران، اعم از شهرهاي بزرگ يا شهركهايي كه با‌وجود گسترده نبودن سرويسهاي شهري محل اسكان انبوه جمعيت شده‌اند، گريبان تودهٌ مردم را گرفته است و به‌خصوص در تابستانها، موجب شيوع انواع بيماريهاي عفوني مي‌شود. رفسنجاني، پس‌از انتخاب مجدد به «رياست جمهوري»، در‌باب «پيشرفت بهداشت در جمهوري اسلامي» هم، چون در رشد اقتصادي و شكوفايي فرهنگي و گسترش آزادي، حرف مفت زياد زد و «لبخند مليح رضايت» فراوانتر تحويل مردم داد. ولي شمار و دامنهٌ مصيبتهاي ناشي از «آلودگي آبهاي آشاميدني» بسيار بيشتر و وخيم‌تر از آن بود كه بتوان با «نقل مثبت» و «انكار منفي» آنها را پوشاند يا صرفاً «تبليغات راديوهاي خارجي» وانمود كرد. از مدتها پيش از تعداد زيادي شهر و شهركها اخبار مشابهي مي‌رسيدند و به صفحات مطبوعات رژيم هم راه پيدا كرده بودند؛ نمونه‌هاي زير در روزنامه‌ها زياد ديده مي‌شدند: 
«باتوجه به آلودگي آب آشاميدني در باختران، نوع جديدي از هپاتيت ويروسي در اين شهر شيوع پيدا كرده و رو به افزايش است، به‌طوري كه ظرف يك‌ماه، 500‌مورد آن فقط در بيمارستان سيناي باختران مشاهده شده است» (كيهان، 8‌فروردين 70).

هم‌چنين از‌طريق نامهٌ يك هموطن ساكن ورامين، معلوم شده بود كه: 
«براساس اظهار‌نظر پزشكان دراثر آلودگي آب آشاميدني، اكثر اهالي به بيماريهاي انگلي مبتلا شده‌اند» (كيهان، اول‌ارديبهشت 70). 
اين‌گونه اخبار نگران‌كننده، از هر‌منطقه و محلي كه مي‌رسيد، به‌هرحال اين پرسش را برمي‌انگيخت كه منابع و علل فني و عملي اين آلودگيها كدامند؟ چرا به‌موقع شناسايي و از بروز ضايعه جلوگيري نمي‌شود و چرا، پس‌از شناخت و تشخيص علت، درمان صورت نمي‌گيرد؟ چرا سال به‌سال اين مشكلات افزايش مي‌يابند و كسي احساس مسئوليت نمي‌كند؟ 
روشن است كه سلسلهٌ بي‌پايان اين پرسشها، در وضع فاجعه‌بار بهداشت و محيط زيست عمومي كشور، در‌نهايت مي‌رسد به فكر و فرهنگ حاكم بر مملكت و عجز و بي‌كفايتي مديريت آخوندي، به‌ويژه فقدان سرمايه‌گذاريهاي اوليه در هريك از زمينه‌هاي زندگي عمومي مردم. ولي اين افزايش مداوم آلودگيها و مسموميتها، به‌طور مشخص، از عوامل و منابعي سرچشمه مي‌گيرند كه اشاره‌يي به آنها، هرچند مختصر، ضرورت دارد. 
به‌طور كلي، طبق برآوردهاي موجود، بيش‌از 70‌درصد از تمام منابع آبي كشور، ـ‌اعم از سفره‌هاي زير‌زميني، رودخانه‌ها و آب‌درياچه‌ها و پشت سدهاـ در معرض آلودگيهاي شيميايي، صنعتي و بيولوژيكي قرار دارند كه مي‌توان به‌شرح زير آنها را دسته‌بندي كرد: 

1 ـ فاضلابهاي خانگي، حمامها، زه‌كشي شهرها و كشتارگاهها، پسابهاي بيمارستاني و آزمايشگاهي و زباله‌هاي اماكن مسكوني و عمومي. اين فاضلابها، بدون تصفيه وارد شمار كثيري از رودخانه‌ها و ديگر منابع آبي داخلي مي‌شوند. رودخانه‌هاي فراواني وجود دارند ـ‌چون در شمال كشورـ كه يكي از مهمترين علتهاي آلودگي و سپس مسموميت ناشي از شرب آبشان، همين تخليهٌ فاضلابها به آبهاي جاري است. در همان سال70، كارشناسان نسبت‌به ابعاد اين مسأله هشدار مي‌دادند: «درصورت عدم اجراي طرحهاي تصفيهٌ فاضلاب در 15‌سال آينده، سالانه 9/4 ميليارد مترمكعب فاضلاب وارد منابع محدود آب كشور خواهد شد» (كيهان، 9تير 70). 
2 ـ آلودگيهاي صنعتي و مشكل مسموميتهاي ناشي از پسابهاي صنعتي كه به رودخانه‌ها و ديگر منابع آبي سرازير مي‌شوند. مهمترين صنايع آلوده‌كننده در استان مازندران (به‌عنوان نمونه) عبارتند از پسابهاي صنايع غذايي، نساجي، چوب و فلزات. آلودگيهاي صنعتي توان سمي بسيار زيادي دارند و همهٌ موجودات زنده را تهديد مي‌كنند. بارها پيش آمده است كه در اثر مسموميت شديد آب رودخانه‌يي در شمال يا غرب كشور، ميليونها ماهي و آبزي ديگر تلف شده‌اند. 
3 ـ سموم كشاورزي و بقاياي كودهاي شيميايي دراثر شسته شدن زمينهاي فرسوده، همراه با خاك و زميني كه كنده مي‌شود، راهي رودخانه‌ها و ديگر منابع آبي مي‌شوند و آنها را آلوده مي‌كنند. 
تفكيك سه منشاٌ اصلي آلودگي آبهاي آشاميدني از اين لحاظ اهميت دارد كه رسيدگي به آنها و مبارزه با آلودگي در هر يك  اين دسته‌ها از نطر فني متفاوت مي‌باشد. البته در ايران همهٌ اين علتها جنبهٌ حاد و وضعيت اضطراري پيدا كرده‌اند، ولي گسترده‌ترين مساٌله، مربوط به فاضلابهاي شهري و روستايي است. في‌المثل شهرچند  ميليوني تبريز، كه در آغاز مقاله به مشكل آلودگي آبهاي آشاميدني آن اشاره كرديم، سالهاست با مسأله تصفيه‌خانهٌ فاضلاب دست به گريبان است. يا شهر تهران هنوز در هزارتوي فساد و ندانم‌كاريهاي اداري در طرح و تصويب و اجراي پروژه‌هاي مربوطه سرگردان مانده و هر تابستان با ضايعات و خسارات جاني بيشتري روبه‌رو مي ‌شود:

«در تهران در هر ثانيه بيش از 25 مترمكعب آب آشاميدني به  شبكه شهر تزريق مي‌شود كه فاضلاب آن، به جاي تصفيه و احياي زمينهاي مستعد دشت ورامين، در نهايت وارد منابع آب تهران مي شود» (همان‌جا). 
يكي ديگر از علل آلوده شدن آبهاي آشاميدني، نشت و نفوذ فاضلابهاست. در اثر عدم رعايت موازين استاندارد در فاصله‌گيري چاههاي آب از منازل مسكوني، علت شيوع بيماريهاي انگلي در شهرك پيشواي ورامين از جمله همين موارد بود: «در شهر پيشواي ورامين تعداد چند حلقه چاه آب آشاميدني حفر گرديده كه در فاصلهٌ كمتر‌از 5‌متري از منازل مسكوني واقع‌اند» (كيهان اول ارديبهشت70). حال آن‌كه ضابطهٌ استاندارد مقرر مي‌كند كه تا شعاع 30‌متري چاه آب نبايد منزل مسكوني ساخته شود يا بر‌عكس. اين يك مشكل قديمي است و در بسياري از شهرها،كه در دو‌دههٌ اخير توسعهٌ ناموزون و فاقد هرگونه استاندارد يافته‌اند، به وخامت وضع بهداشت آبهاي آشاميدني افزوده است. حتي در شهرهاي اصلي ايران، چون تهران و مشهد و… يكي از گرههاي كور آلودگي محيط زيست، همين تداخل محيط چاههاي آب و فاضلاب تشخيص داده شده است.

در هر صورت، آلودگي آبهاي آشاميدني در روستاها و شهركهاي كوچك و كم جمعيت، حتي اگر به شيوع امراض عفوني هم منجر گردد، باز در حالت اضطراري به سرعت قابل مهار و كنترل مي‌باشد، چون مي توان، براي مدت گذار، آب آشاميدني لازم را از منبع و محل ديگر ي تامين كرد. ولي باادامهٌ نشت انواع آلودگي به منابع آب شهري چون تهران، و خطر مسموميت و شيوع امراض عفوني در محله‌ها و مناطق ميليوني اين كلان‌شهر، يك فاجعه وصف ناپذير، با ضايعات جاني و خسارتهاي همه‌جانبه و بي‌‌سابقه و معضلات بعدي بي‌شمار، به‌وجود خواهد آمد. در نظر بگيريد، صرف جايگزين كردن حجم آب آشاميدني تهران چگونه امكان دارد؟ و كدام ظرفيت بيمارستاني مي‌تواند به ميليونها مريض عفوني خدمات درماني بدهد؟ و… ولي با وجود اين مخاطرات، سالهاست منابع اصلي آب آشاميدني تهران بي‌وقفه لطمه مي‌بينند: «رودخانهٌ كرج يكي از اصلي‌ترين منابع تامين‌كنندهٌ آب  آشاميدني ساكنان تهران است. اما ساخت و سازهاي غيرمجاز،‌انبوهي از زباله و فاضلاب را به رودخانهٌ كرج سرازير كرده است… اين ساخت و ساز غيرمجاز از گچسر به بعد شروع مي‌شود… به نظر صريح كارشناسان محيط زيست، با ادامهٌ اين روند، در آينده‌يي نه چندان دور، رودخانهٌ كرج امكان خود‌پالايي را از‌دست خواهد داد و در آن صورت حتي مجهزترين تصفيه‌خانه‌هاي آب نيز قادر به پاكيزه‌سازي و تصفيهٌ بهداشتي آب اين رودخانه نخواهد بود(همشهري، 7‌تير 74).

يك منبع اصلي ديگر آب آشاميدني مردم تهران، عبارت است از رودخانهٌ لواسان و درياچهٌ سد لتيان. در آغاز امسال مديرعامل سازمان آب تهران، دستاورد رسيدگيها و مديريت خود و كارفرماهاي بالاتر خود را در اين مورد چنين اعلام كرد: 
«منطقهٌ لواسانات، كه منبع توليد آب تهران است، با محدوديت توسعه نيز روبه‌رو است و ساخت و ساز بي‌رويه منجر به آلودگي آب رودخانه و سد لتيان و ورود فاضلابهاي خانگي، صنعتي و دامي به داخل سد لتيان شده است. اگر در اين زمينه اقدامهاي اساسي به عمل نيايد، يكي از منابع آب تهران در معرض تهديد جدي قرار مي‌گيرد» 
(مجله برگ سبز، شماره نوروز74)

هیچ نظری موجود نیست: