نوشته شده در مارس 27, 2012 به وسیلهٔ jahanezanan

اسم این كودك بهائی وفا است، او در كشور ایران و در شهر شیراز زندگی می كند، با این كه بیش از ۷ سال از سن او نگذشته اما تبعیض، خشونت و بی عدالتی را بارها در زندگی خود تجربه كرده است! كلاس اول كه می خواست در یك مدرسه نام نویسی كند والدینش همۀ مدرسه های اطراف خانه شان را زیر و رو كردند تا یكی از آنها حاضر شد این پسر باهوش و مؤدب را ثبت نام كند، مادر وفا كه تا دو ماه گذشته مشغول ترجمۀ دومین كتابش بود هم یك زن ایرانی شریف است و با تمام وجودش كشور و هموطنانش را فارغ از هر گونه تبعیض دوست دارد، حدود چهل و پنج روز پیش افرادی بدون حكم بازداشت قانونی و بدون ارائۀ كارت شناسائی به منزلشان آمدند و با زور وارد منزلشان شدند، پدر وفا كه ابتدا آنها را با سارقین مسلح اشتباه گرفته بود هر چه تلاش كرد تا همسایه ها را خبر كند دهانش را گرفتند و در خانۀ خودش به او دستبند زدند! بعد از ورود هم درب اتاقشان را شكستند!

چرا؟ چون همسرش رفته بود به پلیس (نه پلیس بین الملل) همین پلیس ۱۱۰ خودمان زنگ بزند! آنها تمام كتاب ها و عكس هائی كه برای وفا و خانواده اش مقدس بود را با بی حرمتی در یك كیسه ریختند و با خود بردند، عكس ها و فیلم های خانوادگی و خصوصی آنها را هم بردند و در آخر مادر وفا را جلو چشمان این كودك و خواهر نوجوانش كه از وحشت زبانشان بند آمده بود بردند،






هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر