۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه
خامنه ای مردم را "گروهي معدود و فريب خورده" اعلام کرد - مهدی سامع
ایران نبرد
این روزها در محافل سیاسی و رسانه های جمعی حرفهای زیادی در مورد سازش در بالا و افت جنبش عمومی نوشته و یا گفته می شود. بعضی از قسمتهای فرعی حرفهای سید علی خامنه ای که متناقض به نظر می رسد، انجام چند میزگرد و انتشار بیانیه شماره 17 میرحسین موسوی به اضافه سطحی نگری به بحران کنونی (انتظار بی مورد حضور هر روزه مردم در خیابان) سبب آن شده که بازار این گونه تحلیلها پر رونق باشد. نکته جالب این که این تحلیلها در شرایط پس از قیام روز عاشورا که مهمترین دستاورد آن شکست راهکار «النصر بالرعب» بود صورت می گیرد. روز یکشنبه 6 دی (10 محرم، عاشورا) قیام رنگین کمان بیشماران در سراسر ایران و در میان آتش و خون ادامه پیدا کرد. صدای شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای به مثابه شعار محوری در سراسر جهان پیچید و مردم با شعار «اين همه لشگر آمده، عليه رهبر آمده» بلاواسطه واژگونی سلطنت مطلقه خامنه ای و اصل ولایت فقیه را هدف قرار دادند.
واقعه مهم دیگر در روز عاشورا این بود که نیروهای سرکوبگر رژیم به شمول اوباش لباس شخصی، بسیجیها و نیروی ویژه ضد شورش در نیروی انتظامی به همراه نیروهای امنیتی با بهره گیری از تمامی ابزار شناخته شده برای مهار یک خیزش خیابانی مجبور شدند از بعضی از مناطق تهران فرار کرده و این مناطق برای چند ساعت به صورت منطقه آزاد شده در اختیار مردم قرار دهند.
در چنین شرایطی کسانی که فوران خشم و نفرت عمومی از رژیم را برنمی تابند و مساله عبور مردم از اصل ولایت فقیه برایشان همچون کابوس است، عمد دارند تا با طرح موضوع سازش و مشروط کردن قیام مردم به مناسبات در بالا، فاتحه جنبش را بخوانند. برای کسانی که به عمق بحران غیرقانونی(بحران انقلابی) فعلی اشراف دارند و مشخصات این بحران را به درستی ارزیابی می کنند، پرواضح است که اگر سازشی در بالا صورت گیرد و ولی فقیه از سیاست بی دنده و ترمز دست بردارد و امتیازهایی جدی به طرف مقابل بدهد، نه فقط جنبش برای رسیدن به آزادی فروکش نخواهد کرد بلکه برای مردم این عقب نشینی سکوی جهش به جلو خواهد شد. نکات اصلی در حرفهای خامنه ای در ماه گذشته نشان می دهد که وی نه به دنبال سازش که به دنبال رقصاندن رقبا با ساز خودش می باشد. خامنه ای تظاهرات شکست خورده روز چهارشنبه 9 دی را به دروغ حرکت چند ده ملیونی مردم می نامد و همزمان مردم قیام کننده را آشوبگران می نامد.
پس از آن که «خس و خاشاک» نامیدن جنبش اعتراضی مردم توسط گماشته ولی فقیه منجر به شعله ور شدن این جنبش شد، پس از آن که به فاصله کمتر از 24 ساعت از حرفهای ولی فقیه در روز 29 خرداد1388 جنبش بیشماران حماسه 30 خرداد 1388 را آفرید و پس از قیامهای 18 تیر و 13 آبان و 16 آذر و بالاخره خیزش عمومی و سراسری روز عاشورا بدیهی است که در شکاف درون هرم قدرت کسانی برای فرستادن مردم از خیابان به پای تلویزیون به امید چانه زنی در بالا تلاش کنند. پرواضح است که در بین طرفداران سفت و سخت خامنه ای شکافی ایجاد شده و افرادی مثل علی لاریجانی، محسن رضایی، مطهری و....خواستار آن چنان سیاستی هستند که موسوی و کروبی را به قول خودشان سرعقل بیاورند. بدیهی است در شرایطی که احمد علم الهدی، عضو مجلس خبرگان و امام جمعه مشهد مردم قیام کننده را «بزغاله و گوساله» می نامد و حسینیان در استعفانامه خود از تزلزل در سرکوب موسوی و کروبی اظهار نارضایتی می کند، افرادی هم پیدا شوند که مخالف «دميده شدن در آتش زير خاكستر» شوند. این از مختصات اصلی بحران غیرقانونی(بحران انقلابی) است که از آستانه نمایش انتخابات تمام حیات جامعه را تحت الشعاع خود قرار داده است. در چنین اوضاع و احوالی بدیهی است که شکاف درون هرم قدرت هر روز بیشتر و بشتر شود و اگر خامنه ای نمی تواند چنین بحرانی را مهار کند نه به علت دست کشیدن وی از سیاست بی دنده و ترمز و دست برداشتن از پشتیبانی از گماشته اش که به علت شکستن اتوریته اش در جامعه و در درون هرم قدرت است.
اگر خامنه ای به دنبال سازش و تعامل بود، باید با نفی سیاست «بی دنده و ترمز»، طرح هاشمی رفسنجانی که در نماز جمعه روز 26 تیرماه اعلام کرد را می پذیرفت. زندانیان سیاسی را آزاد می کرد و تیغ سانسور و توقیف را از گردن رسانه های خودی بر می داشت. اما حداقل چیزی که خامنه ای می طلبد تسلیم رقبا است. سیاست بی دنده و ترمز برای ولی فقیه یک راهبرد اساسی است. او می داند که اگر به طور واقعی شراکت در قدرت و ثروت را بپذیرد در شرایطی که اتوریته او به شدت ضربه خورده نمی تواند قیام را مهار کند. این درسی است که خامنه ای از سخنرانی محمد رضا شاه در روز 14 ابان سال 1357 گرفته است.
این ادعای دروغی است که خامنه ای به «دفع حداقلي و جذب حداكثري» اعتقاد دارد. امنیت ولایت او در ادامه سیاست سرکوب بی دنده و ترمز (البته تا جایی که قادر باشد) تعریف می شود
نگاهی به حرفهای خامنه ای برای مشخص شدن راهبرد اصلی بود مفید است.
خامنه ای در روز شنبه 19 دی با ماسک طرفدار قانون ظاهر می شود و می گوید:«در شرایط فتنه، کار دشوارتر و تشخیص سخت تر است. جوانان در مقابل برخی مسائل صبر پیشه می کنند که باید هم چنین باشد ولی هرگاه که زمان حضور در صحنه باشد، در میدان حاضر هستند. همه باید مراقب باشیم که با کارهای بی رویه، به فتنه انگیزی دشمن کمک نکنیم. جوانها مراقب باشند هر كار خودسرانه كمك به دشمن است. ورود افرادی كه شأن و وظیفه قانونی ندارند، قضایا را خراب میكند. در این شرایط غبارآلود باید خیلی با احتیاط و تدبیر و البته در وقت خود با قاطعیت عمل کرد.....اگر در این قضایا بدون دقت و درک کافی عمل شود ممکن است بیگناهانی که از این خباثتها بیزارند لطمه جدی ببینند. بنابراین همه باید از حرکت خودسرانه پرهیز کنند و همه چیز بر روال قانون انجام شود.»
در همین سخنان به اصطلاح قانونی خامنه ای جنبش مردم را «خباثت» و «فتنه انگیزی دشمن» معرفی می کند. او از اراذل و اوباش اش که آنان را جوانان می نامد می خواهد که «صبر» پیشه کنند و در مواقع لزوم «قاطعیت» نشان دهند. در حرفهای خامنه ای با توجه به شرایط پس از قیام عاشورا که نیروهای سرکوبگر نتوانستند خیزش مردم را مهار کنند هیچ نشانه ای از سازش و تعامل وجود ندارد. دستگیریهای گسترده وجود دارد. شکنجه جریان دارد. بیدادگاهها به صدور احکام جابرانه مشغول هستند و حتی ترور خیابانی برای ایجاد وحشت توسط عوامل خامنه ای صورت می گیرد. در میان همه ی این ستمگریها معلوم است که ماسک قانونگرایی فقط برای تیز کردن بیشتر حربه سرکوب به کار می رود.
خامنه ای در روز سه شنبه 29 دی 1388 در ديدار با مسئولان شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي و رؤساي ستادهاي دهه فجر به ریاست آخوند جنتی گفت:«در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا، وظيفه ي همه به ويژه خواص موضعگيري شفاف و پرهيز از سخنان و مواضع دوپهلوست.....دشمنان... تلاش دارند با كمك عوامل خود با تبليغات اين گونه وانمود كنند كه انسجام و جهتگيري واحد مردم دچار انشقاق و چند دستگي شده است.....در شرايط كنوني همه جريانها و گرايشهاي سياسي داخل نظام بايد خط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص كنند و در اين ميان وظيفه خواص به ويژه خواصي كه تأثيرگذاري بالايي دارند بيش از ديگران است....موضعگيري دوپهلوي خواص مطلوب نيست و خواص بايد مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن شفاف بيان كنند....افرادي كه داخل نظام جمهوري اسلامي هستند چه مواضعي دارند و آيا حاضر هستند از دشمن تبري بجويند؟....هنگامي كه عده اي در فضاي فتنه و غبارآلودگي با زبان اسلام را نفي و در عمل نيز جمهوريت نظام را نفي مي كنند و انتخابات را زير سؤال مي برند انتظار از خواص اين است كه مرز و موضع خود را شفاف مشخص كنند.»
همگان می دانند که روی سخن ولی فقیه با مردم نیست. او در همین سخنرانی جنبش مردم را «گروهي معدود و فريب خورده» اعلام می کند و پر واضح است که با خیزش بیشماران با زبانی جز دار و درفش سخن نگفته و نمی گوید.
مردم نیز با شعارهای خود بسیار شفاف پیام خود را به خامنه ای رسانده اند و هرکسی که نخواهد خودفریبی کند می داند که فریاد «مرگ بر خامنه ای» به عمومی ترین شعار جنبش تبدیل شده است.
روی سخن خامنه ای با میرحسین موسوی و مهدی کروبی است و این نشان می دهد که بیانیه شماره 17 آقای موسوی برای وی کافی نبوده و به نظرش «دوپهلو» بوده است. خواست خامنه ای از موسوی و کروبی این نیست که آنان به نظام جمهوری اسلامی نه کلمه کمتر و نه کلمه بیشتر اظهار وفاداری کنند. این کاریست که اینان بارها انجام داده اند. خامنه ای از «خواص به ويژه خواصي كه تأثيرگذاري بالايي دارند» در مورد نتیجه انتخابات تسلیم طلب می کند و در مورد خیزش بیشماران خواستار آن است که موسوی و کروبی این جنبش را «گروهي معدود و فريب خورده» اعلام کنند. بدین خاطر است که انعطاف موسوی در بیانیه شماره 17 نمی تواند برای مشگل خامنه ای چاره ساز باشد.
بیانیه شماره 17 آقای موسوی مثل بسته های تشویقی – تنبیهی کشورهای پنج به اضافه یک است. این کشورها فکر می کردند با دادن امتیاز می توانند رژیم را بر سر عقل بیاورند. در حالی که خامنه ای از کشورهای بزرگ می خواست که به اهداف و امیال او تن دهند. او آگاهانه چنین راهکاری را در مورد کشورهای بزرگ برگزیده بود. برای خامنه ای تنها قانونی مقدس است که حافظ منافع و امنیت ولایت ننگین اش باشد. برای همین است که در سخنرانی روز 29 دی خود هیچ گونه تعاملی با بیانیه میرحسین موسوی نشان نمی دهد و او را مثل اوباما و دیگر سران کشورهای بزرگ سنگ روی یخ می کند.
البته حرفهای روز سه شنبه 29 دي 1388 سید علی خامنه ای پیام دیگری هم دارد. در شرایط شکست راهکار النصر بالرعب و در شرایط پس از خیزش عاشورا و در شرایطی که جنبش رنگی کمان آزادیخواهی خود را برای تظاهرات اعتراضی روز 22 بهمن آماده می کند، درخواست او از شرکای سابق برای موضع گیری در مقابل جنبش مردم ایران نشاندهنده موضع ضعیف او در مقابل جنبش مردم است. این پیام را باید به طور جدی دریافت و برای خیزشی دیگر در روز 22 بهمن امسال آماده شد. خامنه ای مردم را «گروهي معدود و فريب خورده» نامیده است و مردمی که به خس و خاشاک احمدی نژاد جواب جانانه دادند به این توهین وقیحانه ولی فقیه نظام هم جواب مناسب خواهند داد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر