نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۳, شنبه

عطاءالله خرم، آهنگساز پرسابقه ایرانی، چند روز پیش در آمریکا در سکوت خبری درگذشته است. این یادداشت نگاهی است به زندگی و کارنامه هنری او.

یادی از عطاءالله خرم، آهنگساز و نوازنده

عطاءالله خرم، آهنگساز پرسابقه ایرانی، چند روز پیش در آمریکا در سکوت خبری درگذشته است. این یادداشت نگاهی است به زندگی و کارنامه هنری او.
او از آهنگسازانی بود که در پرورش موسیقی پاپ در ایران کوشش بسیار به کار برده بود. "آپولونِ" او جایگاه کشف و رشد خوانندگانی چون ویگن و منوچهر بوده است.
عطاءالله خرم در سال ۱۳۰۵ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد، دوره دبستان را در تبریز گذراند و دبیرستان را در رضائیه.
موسیقی را از خردسالی و در همان رضائیه از دائی خود، ایرج کسمائی، آموخت که با نواختن سازهای مختلف آشنا بوده است.
توجه عطاءالله به سازهای غیر ایرانی جلب شد، کمی به ماندولین و کمی بیشتر به فلوت.
در غیاب دائی فلوت سه تکه او را از نهانگاهش بیرون می آورد و می کوشید تا آهنگی از آن به درآورد. تا سرانجام یک روز دائی او را به هنگام این تقلاها غافلگیر کرد.
عطاءالله بعد به سراغ ویولن رفت و در کنار آن آرام گرفت. پس از وقایع شهریور ماه سال ۱۳۲۰ همراه با دائی به تهران آمد و در کلاسی که او دایر کرده بود به آموختن جدی موسیقی و ویولن نوازی پرداخت.
عطاء الله خرم پس از مرگ نابهنگام دائی جوان، نزد جانشینان او به فراگیری ادامه داد و سرانجام با روبیک گرگوریان، موسیقی دان معروف، آشنا شد و نزد او بر فراگیری های خود افزود.
آقای خرم می گفت که در سال ۱۳۳۴ با ابوالحسن صبا آشنا شده و به توصیه او به جمع نوازندگان ارکستر شماره یک هنرهای زیبا پیوسته است.
عطاءالله خرم از آن پس خود کلاس موسیقی بر پا کرد. نخست کلاسی در چهار راه مختاری و پس از آن کلاسی دیگر در خیابان شاهرضا، چهار راه پهلوی، به نام آپولون که این یکی شهرت بسیار پیدا کرد و به پایگاه ساخت و پرداخت ترانه های نو تبدیل شد.

آشنایی با ویگن

آشنائی و همکاری با ویگن از یک سو و با ترانه سرایان جوان چون ناصر رستگارنژاد، پرویز وکیلی و سیروس آرین پور از سوی دیگر فرصتی برای خرم فراهم آورد تا آهنگ های ساده و مردم پسند خود را با جلوه های برانگیزاننده عرضه کند.
دو ترانه "نخستین مهتاب" و "پیام رقیب" با متن هائی از ناصر رستگار نژاد توجه همگان را به سوی خود کشید.
"مهتاب" اقتباسی از یک آهنگ اسپانیائی بود ولی "پیام رقیب" رنگ و بوی عاشقانه های ایرانی را داشت و سخت به دل ها نشست. خرم "پیام رقیب" را یکی از موفق ترین کارهای خود و ناصر رستگار نژاد می دانست که اجراهای مختلف پیدا کرده. در یکی از اجراها، ویگن آن را همراه با دلکش خوانده است.
عطاءالله خرم آهنگساز پر کاری بود.
آن طور که خود می گفت در جمع ۴۵۰ آهنگ اعم از ترانه و بی کلام و موسیقی برای فیلم ساخته بود. طبیعی است کمیت که بالا می رود باید مراقب کیفیت بود. در میان انبوه کارهای خرم نیز باید برای انتخاب خوب ها دست به گزینش زد. برخی از آهنگ های ترانه ای او سخت تاثیر گذار است. از جمله می توان از "دو کبوتر" یاد کرد که از کارهای نخستین اوست و با شعری از پرویز وکیلی پیوند خورده است. خرم می گفت که موضوع دو کبوتر ابتدا به ذهن خود او آمده بوده است:
در خانه دوستی در دربند شمیران بوده و وقتی در حیاط خانه قدم می زده، گروه کلاغ ها را می بیند که میان درختان چنار سر بر آسمان رسانده جولان می دهند و او را برده اند به فکر زندگی کلاغ ها. یک ملودی به ذهنش رسیده، آن را یادداشت کرده تا بعد به پرویز وکیلی برای متن گذاری بدهد. پرویز با ذهن شاعرانه ای که داشته به جای کلاغ که پرنده محبوبی نیست، کبوتر را نشانده و نتیجه شده است ترانه دو کبوتر که یکی از بهترین ترانه های شانسونی ویگن به شمار می رود.

مهاجرت از ایران

خرم یکی دو سالی پس از انقلاب ابتدا رهسپار فرانسه شد و پس از آن به آمریکا رفت و در لس آنجلس اقامت گزید.
در دوره مهاجرت پیش از آهنگسازی به فکر تدریس و تحقیق افتاد و با جمع آوری مدارک و اسناد لازم در سال ۱۳۶۳ کتابی انتشار داد با عنوان گلستان موسیقی که حرف ها، یادها و خاطره های او را از ۵۰ سال کار در زمینه موسیقی در خود دارد.
دو کتاب دیگری که به بازار فرستاد عبارت است از ترانه های ملی ایران و گلچینی از گوشه های ردیفی موسیقی ایران در دو جلد که در تهران انتشار یافته، گویا به چاپ ششم و هفتم هم رسیده است. می گوید که در کتاب های خود هر چه را درباره هر چیز و هر کس در حافظه داشته با صمیمیت ولی بدون تعارف در میان نهاده است.
از میان انبوه کارهای عطاءالله خرم، غیر از اینها ترانه های "ساقی"، "رقص شکوفه"، "ستاره"، "پرستو" و "کجاوه" نیز در زمان خود از فراگیرها به شمار می آمدند.
خرم وضعیت ترانه ها را در برونمرز شلوغ و هرکی هرکی توصیف می کند و می گوید امروز جوان ها همه کار ترانه ها را خودشان انجام می دهند. مخاطب آن ها هم باز جوانان هستند. کار ساده ای هم البته نیست چون از سوی هیچ سازمانی حمایت نمی شوند.

هیچ نظری موجود نیست: