نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه

روحانی «اسب تروا» یا کلیدی برای بازگشایی قفل نظام؟

روحانی «اسب تروا» یا کلیدی برای بازگشایی قفل نظام؟

 
 
 
 
 
 
3 Votes

entekhabatوضعیت در  «جمهوری اسلامی» بحرانی ست و گمان نمی‌کنم کسی  جز الصحاف‌های نظام این بحران و بن‌بست را نبینند. مسیری که خامنه‌ای با انتخاب احمدی‌نژاد برای بیرون راندن اصلاح‌طلبان و هاشمی رفسنجانی در پی گرفت حکم چاقوی را پیدا کرد که دسته‌ی خود را بریده است و اکنون  تیغی بی‌دسته‌ی شده است با نظامی یک دست که توان مقابله با مخالفان داخلی و خارجی خود را ندارد و تنها راهی که ممکن است برای چند صباحی مرگش را به تاخیر بیاندازد یا از واقعه‌یی در کوتاه مدت خارج کند برگرداندن دسته به تیغه است. این معجزه را اکنون «حسن روحانی» می‌تواند با کلید اعتدالش به او هدیه دهد.
حسن روحانی ، نه خاتمی است و اصلاح‌طلب، نه میرحسین موسوی است که تمام قد جلوی او بایستد، نه رفسنجانی و قدرتی به‌القوه برتر از رهبر، نه حتا احمدی‌نژاد که حلقه و هاله داشته باشد. حسن روحانی همان کسی است که در ۱۸ تیر فرمان حمله به  دانشجویان می‌داد او عضو خبرگان رهبری ست و در «جنبش سبز» علیه سرکوب مردم هیچ سخنی نگفت و کاری نکرد. اکنون او با رنگ «بنفش» به میدان آمده است. رنگ  «بنفش» رنگی بی‌خاصیت و خنثا ست نه رنگی از رنگ‌های پرچم ایران است نه مانند رنگ «سبز» صبغه‌ی اسلامی شیعه‌یی دارد. نه «سرخ» است که نشان «انقلاب» باشد نه «سفید» که نشان «صلح» هیچ نیست فقط رنگی ست که به کار مالیده شدن روی رنگ‌های دیگر می‌خورد و از خود هیچ هویتی ندارد.
حسن روحانی می‌تواند دو کارکرد کاملا متناقض داشته باشد یکی هدیه‌یی مانند «اسب  تروا» از طرف رهبر برای اصلاح‌طلبان و خاتمی باشد. در این صورت او تنها تنور انتخابات را گرم می‌کند. محمد خاتمی را به اندازه‌ی قد و قامت خود فرومی‌کاهد و هاشمی رفسنجانی را به سکوت برای ردصلاحیتش می‌کشاند و سپس با مهندسی انتخابات در همان دور اول با اختلافی اندک نسبت به قالیباف نفر سوم می‌شود و از گردونه‌ی انتخابات خارج شده و بدون این که اعتراضی کند نتیجه‌ی انتخابات را می‌پذیرد و بعد اصلاح‌طلبان که با زوج جلیلی-قالیباف در انتخابات روبه‌رو می‌شوند باز مجبورند شال و کلاه کنند و برای دفع جلیلی سخن از رای دادن به قالیباف کرده و نه خانی آمده نه خانی رفته و آقا به مشروطه‌اش می‌رسد و نامزدش را بر صندلی «ریاست جمهوری» که دیگر به «ریاست دفتری» فروکاسته شده است می‌نشاند و خود بر اریکه‌ی سلطانی تکیه می‌زند.
اما این ماجرا می‌تواند یا بهتر است گفته شود می‌توانست روی دیگری هم داشته باشد.
«جمهوری اسلامی» در وضیعت قفل شده‌یی به‌سر می‌برد از یک‌سو هر چند «جنبش سبز» را سرکوب کرده است اما نتوانسته‌ است آن را بکلی خاموش کند و چون آتشی زیر خاکستر می‌ماند که هر لحظه شعله می‌کشد و وقایع همین چند روز گذشته نشان داد که چگونه هر بهانه‌یی موجب می‌شود این شعله افروخته شود و این آتش زبانه بکشد و فشارهای اقتصادی بر اثر سومدیریت و تحریم روزبه‌روز مردم را خشمگین‌تر و ناامیدتر به اصلاح وضع موجود کرده است و از سوی دیگر ماجرای انرژی هسته‌یی دارد به مراحل خطرناک خود نزدیک می‌شود و این انتخابات آخرین فرصت حکومت برای حل و فصل ماجرا ست و اگر نتواند عقب‌نشینی کم‌تر خفت‌بار نسبت به این ماجرا داشته باشد بی‌شک کارش به‌زودی به عقب‌نشینی خفت‌بار می‌کشد.  کیلد حل مشکل در دستان حسن روحانی ست او می‌تواند در عین حال که عملا اصلاح‌طلب نیست اما با حرکت در چارچوبی کنترل شده ماجرای عقب‌نشینی و سازش را پی‌بگیرد و خاتمی و رفسنجانی و اصلاح‌طلبان هم کارشان این می‌شود که مردم را ساکت نگه‌دارند و بگویند اجازه دهیم دولت اعتلال روحانی کارش را بکند. با این ترفند تحریم‌ها هم برداشته می‌شود و مردمی که دارند خفه می‌شوند نفسی تازه می‌کنند. اگر مذاکرات به خوبی جلو رفت و حکومت متوجه شد با تامین نظرات آژانس و آمریکا و اروپا می‌تواند به حیات خود ادامه دهد این پیروزی را مدیون درایت رهبر که اجازه‌ی چنین حضوری را داد می‌دانند و حسن روحانی هم زبان چربی برای بیان آن دارد و کم کم اصلاحات و رنگ سبز هم به فراموشی سپرده می‌شود و عرصه‌ی تازه‌یی گشوده می‌شود. اما اگر مذاکرات دچار مشکل شد و حکومت دید باید جلوی روند مذاکرات را بگیرد و راه جنگ و تحریم و فشار را دنبال کند می‌تواند رای عدم کفایت حسن روحانی را گرفته و از آنجا که هم اکنون بعضی از اعضای تیم سابق حسن روحانی در ماجرای هسته‌یی به جرم جاسوسی در زندان هستند به او وصله‌ی جاسوسی را بچسبانند و کار را یک‌سره کنند و دامن آقا را مبرا کنند و تمام کاسه‌کوزه‌ها را بر سر خاتمی و رفسنجانی و سایر خواص بی‌بصیرت بشکنند.
با این حال بعید به نظر می‌رسد علی خامنه‌ای این راه را پی‌بگیرد. تحلیل کردن شرایط و اوضاع وقتی نمی‌دانید در سر خامنه‌ای‌ها، علی و مجتبی، و سایر حلقه‌ی پیرامون او چه می‌گذرد بسیار دشوار است ما نمی‌توانیم روی شعور و شرافت اخلاقی این حلقه حساب باز کنیم وگرنه برای حذف هاشمی کسی مانند محمود احمدی‌نژاد را بر سر کار نمی‌آوردند تا هم مردم و هم خودشان را به درد سر و مکافات بیاندازند.
متاسفانه اکنون شرایطی پیش آمده است که مردم صحنه‌گردان نیستند و نمی‌توانند نظر خود را به حکومت تحمیل کنند و اتفاقاتی مانند «دوم خرداد» یا «جنبش سبز» را در این مقطع به‌وجود آورند.  تنها در روز شنبه با اعلام نتایج معلوم می‌شود در سر حکومت چه می‌گذرد و در نهایت چه تصمیمی می‌گیرند. اما مردم ایران باید بدانند تا وقتی صحنه‌گردان نیستند صحنه بسود آنان نخواهد گشت.

هیچ نظری موجود نیست: