نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

«کودک هیروشیما» و ناظم حکمت

۲۱ آذر ۱۳۸۸ | admin

ناظم حکمت، شاعر پرآوازه ترک، در شعر « کودک هیروشیما»، والایی عشق به نوع بشر را به نمایش می گذارد

دنیای ما

یکی از خصلت های انسان فکور ، عشق به همنوع است. این موضوع نزد هنرمند مردمی، ویژگی خاصی می یابد و « ناظم حکمت» آنرا به اوج می رساند. ناظم حکمت، شاعر پرآوازه ترک، در شعر « کودک هیروشیما»، والایی عشق به نوع بشر را به نمایش می گذارد. حکمت از زبان دختری هفت ساله اهل هیروشیما، که در بمباران اتمی این شهر توسط آمریکائیان، بسان هزاران کودک دیگر ژاپنی جزغاله شدند، شعر زیر را می سراید.

ناظم حکمت
برگردان المیرا مرادی
کودک هیروشیما (۱)

در کنار هر دری می ایستم و آنرا می کوبم
اما هیچ کس نمی تواند فریاد در گلو خفه من را بشنود
همچنان درها را می زنم و همچنان از دید دیگران نامرئی ام
منی که مرده ام، منی که مرده ام

من هنوز هفت ساله ام،
گرچه دهسال پیش هم ، وقتی که در هیروشیما می مُردم
هفت ساله بودم
چرا که کودکان مرده رشد نمی کنند

اول از همه موهایم در شعله های آتش سوختند
بعد دید چشمهایم رو به تاریکی رفت و کور شدم
سرانجام، مرگ رسید و استخوانهایم را تبدیل به خاکستر کرد
سپس باد خاکسترم را پراکند

اینک من نه میوه ای می خواهم، نه غذایی
نه نانی می خواهم و نه آب نباتی
من برای خود هیچ نمی خواهم
برای کسی که مرده است هیچکدام از اینها لازم نیست

این منم که درها را می زنم
با شمایم! لطفا کاری کنید که جنگ نباشد،
کاری کنید که بچه ها کشته نشوند
لطفا کاری کنید که بچه ها بتوانند بازی کنند، بخندند و رشد کنند
لطفا کاری کنید که بچه ها بتوانند آب نبات بخورند….

۱-
بر این شعر آهنگ زیبایی گذاشته شده است و در اجرای زیر آنرا از ” جون بائز” خواننده معروف آمریکایی می شنوید


هیچ نظری موجود نیست: