نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ فروردین ۱۳, چهارشنبه

روایت بازرگان از جمهوری دموکراتیک اسلامی

اولین پیام بعد از نخست وزیری
 bazargan
اگر ما اسلام و دموکراسى را مترادف و پهلوى هم قرار دهیم، به همین معناست. بیان دیگرى است که از کلام خدا و خلق یا خالق و خلق. خواسته خدا، خواسته خلق است و خواسته‌ی خلق با تقوى، خواسته‌ی خداست. بنابراین، حکومت جمهورى اسلامى ما «جمهورى دمکراتیک» است و جمهورى دمکراتیک واقعى و حقیقى نیز ، اسلامى است. وقتى هم از خلق صحبت می‌کنم و این کلمه را ادا مى‌نمایم همانطور که سراسر قرآن دلالت دارد توجه خاص و انحصارى به یک طبقه‌ی معین، با شغل و درآمد و مقام خاص و وظیفه خاص نیست.
حتى در اسلام، وقتى از خلق و ناس صحبت می‌شود. اصرار به پیروان مرامِ مذهبِ خاص هم نیست. رحمت خدا واسع است و همه جانبه است. یک حکومت اسلامى نیز نظر انحصارى و خاصه خرجى به دسته و جمعیت و طبقه خاص ندارد، همه در سایه دولت هستند، مادام که راه حق را پیش می‌گیرند و قصد ظلم و فساد ندارند تحت حمایت و مورد عنایت هستند، چه اکثریت و چه اقلیت.
من در توجه به خلق، از حدود ایران و هموطنان نیز فراتر رفته، از مردمى که در کشورهاى اروپا و آمریکا و آفریقا و آسیا علاقه‌مند و حتى کنجکاو در مبارزه و انقلاب ما شده‌اند تشکر می‌کنم. باید بدانید که ملت ایران انقلاب کرد، انقلاب نه به آن معناى تنها و انحصارى خشم و غضب و توهین و بر هم زدن. بلکه انقلاب کامل درونى و دگرگونى خواسته‌ها و روحیات و استعدادها. آنقدر انقلاب ما بزرگ و فراگیر بود که از سرحدات ایران به خارج رفت.

به نقل از: مجموعه آثار(۲۴)، انقلاب اسلامی ایران(۳) – صص ۱۰۷


جمهوری دموکراتیک اسلامی در اساسنامه شورای انقلاب بود
 
در زمینه‌ی روابط دولت موقت و شورای انقلاب، به طورکلی باید بگویم که در مقایسه با آنچه در انقلاب‌های دیگر دنیا جریان داشته است و با آنچه متداول اجتماعات ایرانی و ارگانهای شورائیِ دولتی و سیاسی، در خودِ این مملکت دیده می‌شود و معمول است، روی هم رفته به صورت محترمانه و مثبت و صادقانه بوده است. در هیأت دولت نیز با وجود پاره‌ای اختلاف و تعارض‌ها، فکر نمی‌کنم چنین تفاهم و همکاری صمیمانه‌ای در کابینه‌های گذشته ایران سابقه داشته باشد.
قدر مسلم این است که چه در زمان عضویت مؤثر خود ما در شورای انقلاب و چه بعد از جدایی یا ادغام دولت و شورای انقلاب، همگی یکدیگر را می‌شناختیم و غالباً با سوابق مبارزاتی و همکاری دیرینه، اعتماد و احترام نسبی متقابله‌ای داشتیم.
البته آن صداقت و وفای به عهد و صمیمیتی که ما گروه ملی و نهضتی، به خاطر مملکت و انقلاب در طبق اخلاص برای امام و شورا گذارده بودیم در طرف مقابل نمی‌دیدیم. آن آقایان به خاطر تداوم انقلاب، تسلط بر انقلاب یا تصرف مواضع قدرت دو راه متضاد در پیش گرفتند. از یک طرف برای عقب نیفتادن از قافله و گرفتن حربه از دست چپی‌ها رفته رفته انقلابی‌تر وتندتر می‌شدند، از طرف دیگر- و البته به عقیده خودشان با حسن نیت و به قصد خدمت- برگشت ارتجاعی به سنن دیرین روحانی و همبستگی و انحصارگری طبقاتی نموده، تدریجاً فاصله‌ها زیاد و هم دردی و همکاری کم می‌شد و پس از استعفای دولت موقت از همصدایی با انتقادکنندگان و حملات دو پهلو دریغ نداشتند.
برای ما بسیار دردناک بود با آنکه آقایان در بسیاری از برنامه‌ها و اعمال مثبت یا منفی دولت و حتی پیش از پیروزی انقلاب مشارکت یا نظارت داشته، تصویب کرده بودند و در هر حال بر طبق اساسنامه‌ی شورای انقلاب و بنا به تکلیف شرعی که امام به گردنشان گزارده بودند مسئول کارهای ما در خطوط اصلی بودند، در برابر حمالت ناروا و اتهامات ناجوانمردانه علیه دولت موقت- که ماه به ماه شدیدتر و وسیعتر می‌شد- سکوت رضایت‌مندانه‌ای اختیار کرده، احساس وظیفه‌ی وجدانی و شرعی برای دفاع از عمل مشترک و ادای شهادت به حق نمی‌نمودند.
مثلاً علاوه بر آنکه تک تک وزیران از غربال آشنایی و الک نقادی و تصویب قریب به اتفاق آقایان- منهای یک نفر- گذشته بود، موقعی که بعضی مقالات و مقامات با سماجت خاص، شخص بنده را به باد تهمت و ناسزا گرفته و می‌گفتند علی‌رغم فرموده‌ی امام و پس از آن، اصرار به اصطلاح جمهوری دموکراتیک به جای جمهوری اسلامی داشته‌ام، هیچ یک از این یاران به مردم نگفت که در ماده اول اساسنامه‌ی شورای انقلاب تنظیمی خودمان و مصوب امام، آخرین هدف شورا «ایجاد حکومت جمهوری دموکراتیک اسلامی» ذکر شده است؛ و اگر نخست وزیر منتخب ایشان در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های خود، قبل از اعلام عنوان انحصاری «جمهوری اسلامی» از طرف امام ، دو واژه‌ی دموکراتیک و اسلامی را مترادفاً و متعاقباً به کار برده است، تأسی و تأیید مصاحبه‌های مکرر معظم‌له با خارجیان در نجف اشرف و پاریس بوده است.
سیاست گام به‌گام نیز عین متن و محتوای فرمان امام بوده است؛ همین طور سیاست خارجی دولت با ابرقدرتها، که بر مبنای موازنه‌ی منفی و برقراری روابط دوستانه‌ی عادی به شرط احترام متقابله و حفظ تمامیتِ ارضی و حاکمیت ملی قرار داشت، و پس از چند جلسه بحث و بررسی در شورای انقالب و بدون آنکه کمترین ایرادی ابراز شده یا کسی گفته باشد که با آمریکا باید قطع رابطه و اعلام خصومت نمود به تصویب رسیده بود…
به نقل از: مجموعه آثار(۲۴)، انقلاب اسلامی ایران(۳) – صص ۹۳ و ۹۴


ایدئولوژی انقلاب

حقیقت این است که در آن زمان چون هدف مشترک و موضوع مورد علاقه و عجله‌ی مردم سرنگونی استبداد بود، نه از طرف امام و شورای انقلاب یا طرفداران اولیه راجع به کمّ و کیف حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی معرفی دقیق و بیان و بررسی درستی به عمل آمده بود و نه غیرمذهبی‌ها انتقاد و دقت یا پیشنهاد ایدئولوژی و نظام حکومتی دیگری کرده بودند. هر کس روی انتظارات و تصورات خود چیزی را در نظر می‌گرفت که مطلوب و معقول می‌دانست و چون قرار بود که طرحی برای قانون‌اساسی نوشته شود و ملت یک مجلس مؤسسانی را انتخاب نماید، همه به خود وعده می‌دادند که در فرصت کافی بحث و بررسی و تصمیم گیری لازم درباره‌ی جمهوری اسلامی و دموکراتیک مصوب به عمل خواهد آمد. آنچه در نظر اکثریتِ مبارزینِ علیه استبداد و موافقینِ انقلاب مسلّم و بدیهی می‌آمد، این نبود که حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی وظیفه‌ی تحمیل دین را داشته، بخواهد مردم را به اجرای احکامی در اسلام که خارج از روابط و حقوق اجتماعی باشد و با امنیت داخلی و دفاع از استقلال و تمامیت کشور سر و کار ندارد وادار سازد. همچنین نه مردم عادی از حکومت اسلامی برداشت حاکمیت روحانیت را می‌نمودند و نه از طرف رهبری یا خود روحانیون در ادبیات سیاسی و اجتماعی قبل از پیروزی انقلاب چنین چیزی خواسته‌ی آشکار و وانمود شده بود.
به نقل از: مجموعه آثار(۲۴)، انقلاب اسلامی ایران(۳) – صص 
۳۱۷

جمهوری دموکراتیک وعده انقلاب بود

 عنوان دموکراتیک یعنی صفت جمهوری دموکراتیک اسلامی، اولاً اختراع و اصطلاح شخص بنده و رفقای دولت موقت نبود. اوایل، هم امام این را می‌گفتند هم اکثریت شورای انقلاب. و این دو صفت ، دموکراسی و اسلام، توأم بود. بعد به خاطر نظریات و مصالحی، از آن احتراز شد و به خاطر تعبیرهای سوء که ممکن بود بشود (مثلاً چنین عنوانی در بعضی از کشورهای اروپای شرقی هم گذاشته شده است)، عنوان دموکراتیک را برداشتند. خبرنگارهای خارجی غالباً از بنده یا شاید هم از سایرین می‌پرسیدند که پس معلوم می‌شود جمهوری اسلامی شما دموکراتیک نیست. جوابی که من می‌دادم این بود که خیر، دموکراسی واقعی، به معنی صحیح کلمه، همان حکومت اسلامی است و جمهوی اسلامی هم غیر از جمهوری دموکراتیک نمی‌تواند باشد. حالا باز همین عقیده را دارم ولی بعضی‌ها می آیند این را قلب می‌کنند و معنی و مفهوم غلط و بدی به دموکراسی می‌دهند؛ یا در اروپا به اسلام می‌دهند و خشونت و تحمیل و انحصارگری طبقاتی را لازمه‌ی اسلام می‌دانند. یا بعضی از اشخاص غیروارد داخلی ایراد به آزادمنشی و عدالت و رفتار به اصطلاح قبول حاکمیت ملی و حق اکثریت و حتی حق قانونی اقلیت می‌گیرند و این را خلاف جمهوری اسلامی می‌دانند. آن یک مطلب جداگانه‌ای است که گمان می‌کنم مقبولیت عامه هم نداشته باشد.
به نقل از: مجموعه آثار(۲۳)، انقلاب اسلامی ایران(۲) – صص ۵۲



شورای انقلاب جمهوری دموکراتیک را تصویب کرده بود
 
از جمله گناهانی که برای دولت موقت و نخست وزیر آن می‌شمردند اصرار بر عنوان جمهوری دموکراتیک اسلامی به جای جمهوری اسلامی، علی‌رغم نظریه امام بود. حقیقت قضیه این است که اصطلاح جمهوری دموکراتیک اسلامی، قبل از آنکه در رفراندوم جمهوری اسلامی سال۱۳۵۸ با قید نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر مطرح شود و امام نسبت به تعبیر ساده اعلام نظر بنمایند، در اساسنامه‌ی مصوب شورای انقلاب آمده بود و مرحوم دکتر بهشتی علاقه مند و مدافع آن بود. بالاتر از نکته فوق اینکه خود امام در خرداد ماه ۱۳۵۷ در اعتراض به ادعای شاه راجع به اعطای آزادی به ملت، تحلیل جالبی از آزادی کرده فرموده‌اند: قانون به مردم آزادی داده است، خدا به مردم آزادی داد، اسلام به مردم آزادی داد و … قانون اساسی آزادی داده است. آزادی را اعطا کرده ایم چه غلطی است؟! به توچه که اعطا کنی؟ تو چکاره هستی؟
به نقل از: مجموعه آثار(۲۳)، انقلاب اسلامی ایران(۲) – صص
۳۱۵

هیچ نظری موجود نیست: