نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ دی ۲۰, جمعه

تکاپوی عاشقانه / در یاد فرزند: دل‌نوشته‌های پدر و مادر شهید عاشورا، امیرارشد تاجمیر | فرزندم، تو نمرده‌ای


دی 1392 23 آبان ماه 1392، امسال مصادف شد با دهم محرم آن عاشورا؛ همان شش دی ماه 1388…
و این یک تصادف ساده نیست! این یعنی خیلی چیزها…
این یعنی فرزند، که گفت مادر! می‌روم برای وطن. و پاسخش عبور سنگینی سه‌باره‌ی ظلم بود بر تنش…
این یعنی روز مادرانی که فریاد می‌کنند:
«سه بار امیرارشد مرا کشتند. سه بار از روی او رد شدند و هیکل نازنین بچه‌ام به وسیله‌ی ماشین نیروی‌انتظامی اول خوردشد ولی او هنوز زنده بوده و سه بار او را کشتند…
امیرارشد راهش را خودش انتخاب کرده بود. او خودش رفت، در تمام اعتراضات همپای مردم حضور داشت و من سرم بالاست و به وجودش افتخار می‌کنم. خوشحالم که شرافتمندانه جوانی ایران‌دوست و ایرانی دوست تحویل جامعه دادم که اگر من، مادر خوبی نبودم اما فرزندم سرم را بلندکرد.
او مرا سربلند کرد اما کمرم شکست. فرزند من خودش رفت و با شجاعتو او می‌دانست که در نهایت بازداشت‌اش می‌کنند و شکنجه استو اما رفت و کشته شد در حالیکه فریاد میزد اینها(مردم) ناموسِ ما و هم وطن ما هستند…»

ایرج تاجمیر و شهین مهین‌فر پدر و مادر شهید عاشورا، امیرارشد تاجمیر
ایرج تاجمیر و شهین مهین‌فر پدر و مادر شهید عاشورا، امیرارشد تاجمیر
«پدر و مادر اولین آموزگار عشق یا نفرت اند.
و ما عاشقانه عشق را به فرزندانمان آموختیم.
امیرارشدمان به خاطر عشق به هموطن کشته شد.
و من و همسرم که عاشق‌ترین عاشقیم، چگونه عشق را به صلیب می‌کشیم؟!
لعنت به ما، اگر با خون پاک پسرمان معامله کنیم!»
شهین مهین فر، مادر امیرارشد تاجمیر – 28 آبان
مزار شهید امیرارشد تاجمیر
مزار شهید امیرارشد تاجمیر
«برای امیرارشدم:
سرت را روی زانوانش نهاد، تا در آخرین نگاه سپاسِ زنده بودنش را از چشمانش بخوانی.
او مدیونِ جوانمرگی توست، جوانمردم.
نه، زبانم لال، او مدیون جوانمردی توست، جوانمرگم.
سکوتم را می‌شنوی؟
صدای فریاد و ضجّه‌های دل من است.
او روز فاجعه فریاد می‌کشید و من هنوز سکوت می‌کنم و در خلوت غمگنانه‌ام برای غریبانه‌جان‌کندنت آرام‌آرام می‌میرم.»
شهین مهین فر، مادر امیرارشد تاجمیر – 22 آبان
ایرج تاجمیر بر مزار فرزند
ایرج تاجمیر بر مزار فرزند
«14 آذر 1363 روز تولد امیرارشد تاجمیر است
امیر ارشد عزیزم
روز تولد تو روزی بود که باران آتش بمب‌های صدام اندک‌اندک در حال فروکش بود، غافل از اینکه ابرهای سیاه آتش داخلی، همراه با گردش چرخهای خودروهای این خراب‌آباد آرام‌آرام بارور می‌شد و سرانجام در روز ششم دی‌ماه 88 یزیدیان زمان در خیابان، اندام مردانه‌ی تو را نه یک بار بلکه سه بار به جرم عشق به وطن و هموطن، زیر چرخ‌های خودروی نیروی ناامنیِ وطن، تکه‌تکه کردند.
امیرارشد عزیزم
14 آذر نیز به زیارتت می‌آیم، تو برای من و مردمی که تو و امثال تو و آرمانت را می‌شناسند نمردی و نمی‌میری.
آنان که غیر از این می‌پندارند خود مبتلا به مرگ تدریجی‌اند و بی‌خبر.»
پدرت ایرج تاجمیر
ایرج تاجمیر، پدر امیرارشد تاجمیر – 12 آذر
92

هیچ نظری موجود نیست: