این خون تشنگی بی استدلال، این سبوعیت بی منطق نظیر ندارد. زمانی که آرش رحمانیپور و محمد علی زمانی را بیگناه کشتند، گفتند که آنها را به جرم دست داشتن در حوادث پس از انتخابات کشتهاند. ادعایی که دروغ بودنش از روز بر همگان روشنتر بود. دیری نگذشت که جواد لاریجانی، در مقام نماینده قوه قضاییه به فرنگ رفت و آنجا به صراحت گفت که اعدام این دو تن ربطی به حوادث پس از انتخابات ندارد. معلوم شد مهم کشتن بوده است نه دلیل کشتن. معلوم شد کشتن اینها برای رفع عطش خون تشنگی رهبران متکبر بوده است و نه برای جلوگیری از این یا آن حادثه معلوم شد حکم به اصطلاح دادگاه برای خود آقایان هم مضحکهای بیش نیست.
اگر امروز جمهوری اسلامی میخواهد با ما آن کند که اسراییل با فلسطینیان نکرد، پس باید منتظر باشد که ما هم با او چنان کنیم که فلسطینیان با اسراییلیان نکردهاند. برپا کردن انتتفاضه سبز و شکست سر هر مزدوری در هر جا که باشد نخستین پاسخ ما به اعدام احتمالی محمد امین ولیان خواهد بود. قسم خواهیم خورد که همچون او فریاد مرگ بر دیکتاتور تا محو دیکتاتوری از زبان و قلممان نیفتد. دیکتاتور شب آرام نخواهد داشت و روز خوش نخواهد دید اگر باز هم بیش از این دست در خون جوانان ما کند.
همه ما محمد امین ولیان هستیم. همه ما آرش رحمانیپور و محمد علی زمانی هستیم. همه ما ندا و سهراب و محس و رامین هستیم. ما همه یک تنیم در برابر پیکر معفن وپوسیده استبداد. سنگهای ما روزی نه چندان دور این مجسمه تعفن و دروغ را از هم خواهد پاشید. به امید آن روز.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر