نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

عوارض تمرکز افراطی رسانه‌ها در پایتخت؛ سوختن جزیره ایرانی در دریای خزر میان اخبار گم شد

عوارض تمرکز افراطی رسانه‌ها در پایتخت؛
پیش از این، در رویدادهای گوناگون، شاهد چنین برخورد دوگانه‌ای بوده‌ایم و متأسفانه برخی چالش‌ها نظیر ریزگرد‌ها، خشکسالی، آلودگی هوا و... تا به فضای پایتخت و یا کلان شهرهای کشور نرسد، اساساً دیده نمی‌شود و تنها در هنگامه‌ای که پایتخت با چنین وضعیتی روبه‌رو می‌شود، رسانه‌ها در صدر اخبار و گسترده به ماجرا می‌پردازند.
تنها جزیره ایرانی دریای خزر و یکی از قطب‌های مهم گردشگری شمال کشور، در حالی از بامداد سه‌شنبه در محاصره آتش قرار گرفته بود و سرانجام از روز گذشته مهار شد که بخش چشمگیری از گونه‌های گیاهی این منطقه منحصربفرد نابود شد؛ اما میزان پوشش این حادثه بزرگ در سطح رسانه‌های کشور، عمدتاً در حد نقل یک خبر یا یک گزارش کوتاه بود، حال آنکه اگر یک پاساژ در پایتخت به آتش کشیده شود، پوششی وسیع می‌یابد؛ مسأله‌ای که عمق تمرکز افراطی رسانه‌ها در پایتخت را به خوبی به تصویر می‌کشد.

، «آشوراده» تنها جزیره ایرانی دریای خزر و یکی از قطب‌های مهم گردشگری شمال کشور از بامداد روز سه شنبه در محاصره آتش قرار گرفت و این حادثه دو روز تمام استمرار داشت و این منطقه بکر توریستی با گونه‌های ارزشمند گیاهی‌اش در آتش می‌سوخت؛ رخدادی که وسعتش ۱۰۰ هکتار بود و بنا بر اظهارنظر مدیرکل محیط زیست مازندران در پی وقوعش، حدود ۸۰ درصد سازیل، ۱۵درصد تمشک و ۵ درصد انار وحشی این منطقه و البته بخشی از حیوانات ساکن این جزیره از بین رفت.

این آتش سوزی که علت وقوعش عوامل انسانی و صیادان غیر مجاز بوده‌اند، از محل تکثیر ماهیان غضروفی شیلات آغاز و تا ضلع غربی خلیج ادامه داشت که با بسیج محیط بانان و یگان حفاظت محیط زیست در میانکاله مهار شد، ولی وزش باد، موجب دامن زدن به این آتش سوزی شد و سرانجام خطای انسانی، منجر به از دست این ابعاد عظیم از مناطق ارزشمندی شد که تا پیش از این، بسیاری از مردم حتی نامش را نیز نشنیده بودند.

در برخی منابع تاریخی از این منطقه به عنوان مجمع الجزایر آشوراده متشکل از سه جزیره یاد شده است. گفته می‌شود با بالا آمدن سطح آب دریای خزر دو جزیره کوچک انتهای آشوراده در آب فرو رفتند و اینک تنها یک جزیره از آن مانده است. جزیره آشوراده با آب و هوای معتدل در غرب بندر ترکمن است و تا سال‌ها پیش با امکاناتی چون پاسگاه ژاندارمری، شرکت تعاونی روستایی، مدرسه راهنمایی، مغازه، مسجد و حسینیه بیش از هزار تن سکنه داشت که به مشاغل دامداری، کارگری، پیشه وری و ماهی گیری مشغول بودند؛ اما با وقوع سیل در سال ۱۳۷۲ این جزیره خالی از سکنه شد.

در رخدادهای اخیر، بخش وسیعی از این جزیره نابود شد؛ اما این حادثه در قالب چند خبر نقل قولی و در حاشیه مورد توجه قرار گرفت، حال آنکه واقعه رخ داده، یکی از بزرگ‌ترین آتش‌سوزی‌های اینچنینی بود و اگر در بسیاری از دیگر کشور‌ها رخ می‌داد، گزارش لحظه به لحظه رسانه‌ها را در پی داشت. با این حال، رسانه‌های مهم و تأثیرگذار کشور هر روز بیش از پیش اقدام به تمرکزگرایی در پایتخت می‌کنند، تا آنجا که آتش سوزی یک پاساژ در پایتخت جنجال آفرین و به تیتر روزنامه‌ها بدل می‌شود، ولی چنین آتش سوزی وسیعی از نگاه رسانه‌ها دور می‌ماند.

این اتفاق تلخ اما برای نخستین بار نیست و پیش از این در حوادث گوناگون شاهد چنین برخورد دوگانه‌ای بوده‌ایم و متأسفانه برخی چالش‌ها نظیر ریزگرد‌ها، خشکسالی، آلودگی هوا و... تا به فضای پایتخت و یا کلان شهرهای کشور نرسد، اساساً دیده نمی‌شود و تنها در هنگامه‌ای که پایتخت با چنین وضعیتی روبه رو می‌شود، رسانه‌ها در صدر اخبار و به شکل گسترده به ماجرا می‌پردازند. البته در این زمینه استثناهایی چون سیل و زلزله و حوادث اینچنینی هستند، ولی در ارتباط با سایر رویدادها، معمولاً این تمرکز افراطی رسانه‌ها بر وقایع پایتخت مشهود است.

البته شکی نیست که وقایع رخ داده در کلان شهرهای کشور و به ویژه پایتخت از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند و بخشی از تمرکز رسانه‌ها منطقی است و در دیگر کشورهای نیز این تمرکز وجود دارد؛ اما وقتی بزرگ‌ترین وقایع سایر نقاط کشور، جایی در میان اخبار مهم رسانه‌ها نمی‌یابد و جریان ساز نمی‌شود، این تمرکز جنبه افراطی می‌یابد و باعث می‌شود، بیشتر مردم ایران و به ویژه تصمیم سازان و تصمیم گیران که در پایتخت حضور فعالی دارند، از برخی حوادث مهم کشور بی‌اطلاع یا کم اطلاع بمانند و یا در جریان ابعاد حقیقیِ این حوادث قرار نگیرند.

این روند عملاً باعث شده که در سیاست گذاری‌های کلان، بسیاری از چالش‌های مهم خارج از شهرهای بزرگ یا دیده نشوند و یا بسیار کمرنگ مورد توجه قرار گیرند و تمرکز افراطی رسانه‌ها، عملاً به تنظیم و تصویب قوانین و اعمال شیوه‌های مدیریتی منجر می‌شود که بسیاری از چالش‌های خارج از شهرهای بزرگ در آن‌ها نادیده گرفته شده و تنها در مقاطعی چون حادثه بزرگ اخیر، عوارض چنین کم‌کاری رسانه‌ای نسبت به حوادث نقاط خارج از کلان شهر‌ها آشکار می‌شود.

در چند سال اخیر، برخی رسانه‌ها موردی به چالش‌های جدی در شهرهایی که در زمره کلان شهر‌ها به شمار نمی روند، پرداخته‌اند اما شکستن این فضای متمرکز رسانه‌ای با چنین حرکت‌های موردی تغییر نمی‌کند و عزم جدی رسانه‌ها را می‌طلبد؛ رسانه‌هایی که فروش اندکی دارند و شاید یکی از دلایل برخوردار نبودن از مخاطب میلیونی، بی توجهی نسبت به بخش وسیعی از مردم و حوادث کشور است که در شهرهای بزرگ قابل دیده نمی شود. آیا در دوران پیش روی، شاهد تحولی در این حوزه و تغییر این فضا خواهیم بود؟

هیچ نظری موجود نیست: