نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ شهریور ۱۹, چهارشنبه

بی‌بی‌سيزاسيون صدای آمريکا، مجيد محمدی

بی‌بی‌سيزاسيون صدای آمريکا، مجيد محمدی

مجید محمدی
اقداماتی مثل استخدام سردبير از ميان کارکنان، مجامله با روحانيت شيعه، پايين کشيدن فتيله‌ی نقدهای ساختارشکنانه، و حذف انحلال‌طلبان از جمع کارکنان و ميهمانان در جهت بی‌بی‌سيزاسيون صدای آمريکاست. هنگامی که رسانه دنباله‌روی سياست شود ديگر نمی‌تواند سد سانسور و تماميت‌خواهی را بشکند

در دو سال اخير تغييراتی جدی در بخش فارسی صدای امريکا صورت گرفته است، نه در جهت افزايش مخاطب که در 

سال‌های اخير ريزش داشته است، نه در جهت ارتقای کيفيت برنامه‌ها و استخدام نيروهای خلاق در کنار برخی نيروهای با تجربه‌‌ی موجود، و نه در جهت بيشتر به چالش گرفتن تبعيض‌ها، تقلبات، فساد، دروغ‌ها، آتش افروزی‌ها و جاه طلبی‌های جمهوری اسلامی بلکه در جهت تشابه يابی هرچه بيشتر به بی بی سی فارسی که به دنبال همزيستی مسالمت آميز با جمهوری اسلامی است.
به عنوان کسی که هر روز چند برنامه‌ی اين رسانه را مرور می کنم می توانم به شما اطمينان بدهم که صدای امريکا در دو سال اخير بعد از اوجی که در دوران جنبش سبز و همراهی با معترضان داشت رسالت بهبود روابط سياسی ميان جمهوری اسلامی و ايالات متحده را با غش کردن به سوی جمهوری اسلامی بر عهده گرفته است کاری که نه توسط يک يا چند رسانه بلکه بايد توسط ديپلمات‌ها و سياستمداران بر سر ميز مذاکره انجام شود (که در اصل عملی بودن آن ترديدهايی وجود دارد).
دنباله روی از سياست محافظه کارانه‌ی بريتانيايی
هنگامی که از بی بی سيزاسيون صدای امريکا سخن می گويم دقيقا منظورم استفاده از رسانه برای تنظيم روابط خارجی به شکلی محافظه کارانه در جهت وضعيت موجود است که بی بی سی سابقه‌ای طولانی در اين زمينه دارد. بی بی سی اين کار را نه با سانسور و حذف مستقيم بلکه با انتخاب همکاران و ميهمانان و موضوعات يا عدم انتخاب آنها انجام می دهد. مشکل صدای آمريکا برای اعمال اين سياست سابقه‌ی چند سال گذشته و همکاران سال های گذشته است که به سرعت نمی توان همه‌ی آنها را با سياست جديد هم جهت قرار داد. همچنين نمی توان امريکا را به سادگی به بريتانيا تقليل داد.
مسئوليت تعريف شده‌ی صدای امريکا (در بند دوم از اصول حاکم بر برنامه‌های راديوی و تلويزيونی) اين است که ارزش‌های جامعه‌ی امريکا يعنی آزادی و دمکراسی را نماينگی کند: "صدای آمريکا نماينده آمريکا خواهد بود، نه هيچ بخش واحدی از جامعه آمريکا، و بنابراين تصويری متوازن و جامع از تفکرات و نهادهای مهم آمريکا ارائه خواهد داد." با همين ديدگاه است که مسئوليت اين رسانه رهايی ملت‌های در بند از طريق نشر اطلاعات است. در بند اول مسئوليت خبررسانی ذکر می شود: "صدای آمريکا پيوسته به عنوان يک منبع معتبر و قابل اطمينان خبر عمل خواهد کرد. اخبار صدای آمريکا دقيق، واقعی و فراگير خواهد بود." به همين دليل شکستن سد سانسور در کشورهای تحت سلطه‌‌ی استبداد و سانسور بر بهبود روابط ميان آن کشورها با ايالات متحده اولويت پيدا می کند، در حالی که بی بی سی فارسی چنين ماموريتی ندارد.
شواهد بی بی سيزاسيون
برای تبيين اين سياست می توان به چهار شاهد مشخص اشاره کرد:
۱. استخدام يکی از کارکنان بی بی سی به عنوان سردبير، کسی که هم ظرفيت کار در سازمان تبليغات اسلامی (روزنامه تهران تايمز علی رغم اسم غلط اندازش وابسته به سازمان تبليغات اسلامی است و مدتها زير نظر احمد جنتی فعاليت می کرد) را در جمهوری اسلامی دارد (در سطح دبير سرويس) و هم ظرفيت کار با بی بی سی در اسرائيل. سردبير صدای امريکا در طول دوران روزنامه نگاری اش سخنی انتقادی عليه جمهوری اسلامی نگفته است در حالی که صدها روزنامه نگار به زندان رفته يا مجبور به مهاجرت شده‌اند. اين کارمندی مقامات در رسانه‌های دولتی را کردن با حرفه ای بودن قابل توجيه نيست.
۲. کشيدن پايين فتيله‌ی برنامه‌هايی که مستقيما به انتقاد از مبانی حکومت ولايت فقيه و مخاطران آن برای امنيت منطقه و جهان می پردازند. البته انجام دادن اين کار تحت عنوان حرفه ای شدن صورت می گيرد، گويی نمی توان به طور حرفه ای مبانی و سياست‌های جمهوری اسلامی را در همه‌ی برنامه‌ها مورد هدف قرار داد؛
۳. حذف افرادی که منتقدان جدی جمهوری اسلامی هستند (ميزبان و ميهمان) و اين نظام را اصلاح ناپذير می دانند و دادن فرصت بيشتر به کسانی که جهت گيری‌های ضد امريکايی و ضد اسرائيلی دارند (مثل سهيمی فحاش) با اين که در برنامه‌ها به ديگر مهمانان به طور شخصی حمله می کنند. مجموعه‌ی اسامی اين افراد منتقد ليست سياه اين رسانه را تشکيل می دهند.
۴. محدود کردن خبرهای مربوط به ايران به اخبار رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی به جای توليد خبر بالاخص اخبار اعتصابات، نقض حقوق بشر و فساد که حکومت نمی خواهد انتشار يابند. با اين سياست ديگر صدای امريکا سد سانسور را نمی شکند بلکه اخبار تلويزيون دولتی را رله می کند. بی بی سی نيز عمدتا همين کار را انجام می داده است. توجيه اين کار عدم ايجاد مخاطره برای توليد کنندگان خبر در داخل است اما اگر کسی در داخل بخواهد خود را در اين جهت به خطر بيندازد اين رسانه‌ها مجال آن را فراهم نمی کنند.
ذوب کردن يخ‌ها
در دوره‌های گذشته برای ذوب کردن يخ‌های ميان ايالات متحده و ديگر کشورها از ورزش يا ارسال مواد غذايی يا کمک در بلايای طبيعی استفاده می شد. مقامات جمهوری اسلامی اين راه‌ها را بسته‌اند. به همين دليل آن دسته سياستمداران چپ غربی که می خواهند دل مقامات را به دست آورند بنا را بر همنوا کردن رسانه‌های دولتی مثل بی بی سی و صدای امريکا با آن گذاشته‌اند. جمهوری اسلامی بعد از رسيدن ديش‌های ماهواره‌ای به حدود هفتاد درصد ديگر فايده‌ی زيادی بر جمع آوری آنها نمی بيند بلکه تلاش می کند شبکه‌های ماهواره ای را تغيير رفتار دهد. من معتقد نيستم که عوامل جمهوری اسلامی در بی بی سی فارسی و بخش فارسی صدای امريکا کار می کنند. بهتر از آن دارد اتفاق می افتد. کسانی دارند مسئوليت اين رسانه ها را بر عهده می گيرند که نمی خواهند دل مقامات را به درد آورند.
سياست‌های اعلام ناشده‌ی رسانه‌ای
همه ی اين سياست‌ها برای جلب توجه مقامات جمهوری اسلامی انجام می شوند با ارسال اين علامت که
الف. ايالات متحده به دنبال براندازی جمهوری اسلامی نيست؛
ب. ايالات متحده جمهوری اسلامی را قابل اصلاح می داند؛ و
پ. ايالات متحده آماده‌ی همکاری با جمهوری اسلامی در مسائل منطقه‌ای است.
جالب است که کاخ سفيد هنوز دارد با اين سياست‌ها کلنجار می رود اما سردبير بخش فارسی دارد بر اساس آنها عمل می کند و تصميم می گيرد.
رمز افول
کسانی که اين باورها را يدک نمی کشند يا سخنانی می گويند که اين باورها را نقض می کند (مثل بيان همسانی جمهوری اسلامی و داعش يا نقد قوت گرفتن لابی جمهوری اسلامی در ايالات متحده) در فهرست سياه قرار گرفته و حذف می شوند . همين امر به تدريج از تنوع ديدگاه‌های منعکس شده در برنامه‌ها کاسته و از ميزان مخاطبان می کاهد. جای اينها را فحاشان و دروغگويان می گيرند. صدای امريکا اخيرا از کسانی که به صراحت در برابر دوربين اين رسانه دروغ گفته‌اند (مثل محسن کديور که شعار "نه غزه نه لبنان" معترضان را در روز قدس سال ۸۸ به "هم غزه، هم لبنان" تبديل کرد) بيشتر دعوت می کند. اين دروغگويان گرچه منتقد جمهوری اسلامی هستند اما به جمهوری اسلامی و مبانی آن باور دارند.

هیچ نظری موجود نیست: