نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

بابک زنجانی، سینما و نظامی روبه‌قبله!


بابک زنجانی در سورینت فیلمماجرای نقش سعید امامی در سینمای ایران و ارتباطش با مسعود کیمیایی که، اگر اشتباه نکنم، اولین بار توسط سینا مطلبی افشا شد* و بعدها ماجرای سفر کیمیایی به همراه گوگوش برای ساخت دو فیلم سینمایی به تورنتو، که البته هرگز ساخته نشد، و با هماهنگی‌های وزارت اطلاعات صورت گرفته بود. (مصائب آنا) تنها بخش افشا شده‌ی رانت‌خواری و نقش‌های پیدا و پنهان اطلاعاتی-امنیتی در سینمای ایران است.
روش معمولی رانت‌خواری در سینما ساده است خودی‌ها حق دارند کاری را انجام دهند که برای غیرخودی‌ها مجاز نیست. رفتن به سوی مضمون‌های خط قرمزی و شرکت در جشن‌واره‌های بین‌المللی و لابی‌های پیدا و پنهان برای برنده کردن برخی از فیلم‌ها، استفاده از تبلیغات رایگان، یا بسیار کم‌هزینه‌، در صدا و سیما… روش‌های عادی و روزمره است اما گاه ابعاد بسیار بزرگتری دارد مانند همان نقش سعید امامی و حسین شریعتمداری در فیلم‌های «سلطان» و «ضیافت» و یا سفر کیمیایی و گوگوش که بخشی از آن در دعوای بین جناح‌ها و گاه توسط روزنامه‌نگاران مستقل و اطلاعات مردمی به بیرون درز پیدا می‌کند. ستاره و بازیگران مشهور که اجازه‌ی بازی ندارند به صحنه آورده می‌شوند تا موضوع دلالی قرار بگیرند برای بهروز وثوقی هم این نقشه را کشیدند و حتا برای عملی شدنش هوشنگ توضیع به ایران رفت اما به هر حال ماجرا سرنگرفت، اینبار طعمه یکی از بازیگران خوش‌نام و باقیماند از ستاره‌های قبل از انقلاب ناصر ملک‌ مطیعی بود.

ناصر ملک‌مطیعی را در هشتمین دهه‌ی زنده‌گی‌اش پس از سی سال دوری از سینما برای بازی در فیلمی که سرمایه‌گذارش بابک زنجانی بود آوردند و کنارش عکس یادگاری انداختند و بعضی از بازیگران نسل جدید هم در کنار بابک زنجانی جای دوست و دشمن نشان دادند و همه‌ی این‌ها برای سرپوش گذاشتن روی دزدی‌ها و فساد و جنایت است. سینما ابزاری شده است هم برای پول‌شویی هم برای  شخصیت‌شویی! نمی‌توان خیلی به ناصر ملک‌مطیعی خرده گرفت او این مناسبات و اشخاص را نمی‌شناسد و طبعا برای او که عاشق سینما ست و ۳۵ سال از معشوق خود جداافتاده است دیدار معشوق و حضور روی پرده آنقدر وسوسه‌انگیز است که به این چیزها توجه نکند اما آیا  برای دیگران هم قابل اغماض است؟
فیلم «نقش نگار» به کارگردانی «علی عطشانی» که متولد ۱۳۵۷ است و چند فیلمی که ساخت همه با جنجال‌آفرینی و حاشیه‌سازی همراه بوده است،** کلید ورود بابک زنجانی و موسسه هنر سورینت  به سینما ست.

اکنون بابک زنجانی بازداشت شده است.  معلوم نیست چه سرنوشتی داشته باشد سرنوشتی شبیه سعید امامی انتظارش را بکشد و کاسه‌ی واجبی سربکشد یا سرنوشتی مانند سعید مرتضوی و با مقداری جریمه‌ی نقدی آزاد شود. به هر حال او الان جای‌اش امن است دیگر پلیس بین‌الملل، اینترپل، نمی‌تواند تقاضای استردادش را بدهد. بابک زنجانی هم مهره‌یی است مانند بسیاری دیگر که یک شبه میلیاردر می‌شوند و یک روزه به خاک سیاه می‌نشینند تا اریکه‌نشینان قدرت برجای بمانند.
اکنون اگر آن یقه دریدن‌ها و دست‌به‌دست شدن خانه‌ی سینما را به یاد بیاورید بیشتر متوجه می‌شوید که فساد اکنون مانند سرطانی پیشرفته تمام ابعاد کشور را درنوریده است. هنر، ورزش، صنعت و تجارت همه چیز در ابعادی بزرگ محلی برای رانت‌خواری و پول‌شویی شده است. اسثتمار سیستماتیک در نظام‌های متعارف سرمایه‌داری در جمهوری اسلامی تبدیل شده است به استثماری چپاولی که در ابعاد هراس‌انگیزی خود را در تمام جامعه بازتاب می‌دهد. هر نظامی که به این مرحله از گندیده‌گی و بیماری می‌رسد دیگر نتنها با دوا و درمان قابل اصلاح و بهبودی نیست که حتا جراحی و قطع عضو هم دردش را درمان نمی‌کند و «جمهوری اسلامی» اکنون در این مرحله است، نه دارو نه جراحی و نه هیچ معجزه‌یی نمی‌تواند آن را نجات دهد و تنها و تنها یک سرنوشت انتظارش را می‌کشد: مرگ!

پانویس
* سعید امامی و حسین شریعتمداری نتنها سر فیلم‌برداری «سلطان» و «ضیافت» می‌رفتند که که نامشان به عنوان سعید شریعتمداری و حسین امامی در تیتراژ هم آمده است.

در بحبوحهٔ جنجالهای مربوط به اخبار قتل‌های زنجیره‌ای در سال ۱۳۷۸، سینا مطلبی دستیار مسعود کیمیایی در فیلم ضیافت، در یادداشتی برای اولین بار از تشکیل جلسه‎ای میان سعید امامی و فیلسازانی چون مسعود کیمیایی خبرداد، اگرچه او در آن یادداشت چیزی از منبع خبری‎اش فاش نساخت. بعدها این موضوع دستمایهٔ مصاحبه‎ها و نوشتارهای متعدد شد. ماهنامه فیلم بر این ادعای سینا مطلبی صحه گذاشت. پس از آن، گزارش کوتاهی از نحوه احضار و همکاری سینماگران (از جمله کیمیایی) با سعید امامی در مجله گزارش فیلم چاپ شد. کیمیایی هرگز رسماً پاسخی در رد یا قبول ادعاهای ذکر شده ننوشت اما علیرضا نوری زاده در کتاب ناگفته‌های قتل‌های زنجیره‌ای، کیمیایی را قربانی علاقهٔ سعید امامی به ساخته‌هایش اعلام داشت و او را از داشتن هرگونه همکاری با سعید امامی بری دانست. (مسعود کیمیایی را بهتر بشناسیم)
** علی عظشانی اصولا اهل حاشیه و جنجال است و همه‌ی کارهای او با حاشیه روبه‌رو بوده است از جمله «دموکراسی در روز روشن» و «تلفن همراه آقای رئیس جمهور» که با تهیه‌کننده‌گی محسن علی‌اکبری (محسن آقاعلی اکبری) ساخته شد. برای آشنایی با رانت‌خواری نوع شماره‌ی یک که تنها بعضی فیلم‌ها را به بعضی از اشخاص می‌دهند خوب است  این مصاحبه با علی‌اکبری و عطشانی را بخوانید:علی‌اکبری: طبیعی بود که احمدی‌نژاد از «تلفن همراه رییس‌جمهور» دلخور شود ام

هیچ نظری موجود نیست: