نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ فروردین ۲۱, چهارشنبه


مقدمه‌ای در معرفی کتاب لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا

parcham4
انتشار این مطالب در مورد لابی اسرائیل نمیتوانست برای نویسندگان آن بدون پرداخت هزینه های سنگین همراه نباشد، از جمله اخراج از دانشگاه و از دست دادن کلیه مقام و موقعیتی که در دیگر مراکز پژوهشی بعهده داشتند. میر شایمر و والت این وضعیت را پیش بینی کرده بودند و در این مورد اظهار داشتند : ” … ما آماده هستیم که هزینه تحقیقاتی را که در مورد لابی اسرائیل در آمریکا بعمل آورده ائیم، در زندگی حرفه ای خود بپردازیم. ما فکر میکنیم که دیگر غیر ممکن است مقام های که در دانشگاه بعهده داریم را حفظ کنیم و یا به ما پست و وظیفه ای در ارگان های دولتی و احتمالا خصوصی پیشنهاد کنند.
پژوهشگران، سیاستمداران و دولتمردانی که با سیاست خارجی آمریکا کم و بیش آشنا هستند از نقش تعیین کننده لابی اسرائیل در سیاست خارجی این کشور بویژه در مورد مسائل خاورمیانه بخوبی اطلاع دارند. بهترین مثال از نقش تعیین کننده لابی اسرائیل، تارنمای یکی از قدرتمند ترین لابی آنها در آمریکا یعنی کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) است که نشان میدهد: “… بیش از ۲۰۰۰ نشست کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) با اعضاء کنگره در خانه (اسرائیل) و یا در واشنگتن، یاری رساندن به تصویب بیش از ۱۰۰ مصوبه مجلس در جهت حمایت از اسرائیل، جمع آوری اعانات مالی نزدیک به ۳ بیلیون دلار در سال برای امنیت اسرائیل، تعهد اعضاء نسبت به پرداخت هزینه سلاح های دفاعی اسرائیل در مقابل سلاح های نا متعارف، دخالت مستقیم در بیشتر موضوعات مهم و بحرانی که اسرائیل با آنها مواجه است و …” همچنین اذعان صریح و بی شائبه یکی از رهبران سرشناس لابی اسرائیل در آمریکا مبنی بر اینکه ” نسل یهودی من بواسطه تاثیر و نفوذ عمیق آنها در تامین هزینه نامزدهای انتخاباتی روسای جمهور آمریکا، قسمتی از تاریخ دموکراسی این کشور را ورق زده است. نسل یهود همواره کاری سترگ در اداره این کشور انجام داده است و در آینده نیز انجام خواهد داد.” موئد این ادعا است.
بدیهی است با چنین نمایش قدرتی که لابی اسرائیل در آمریکا از خود نشان میدهد، نه تنها مخالفت و یا انتقاد از آن به صورت یک تابو (taboo) درآمده است بلکه اصولا جرئت و جسارت را از میان پژوهشگران، مورخین، اساتید دانشگاه ها و سیاستمداران مستقل در انتقاد و یا بیان نقش اسرائیل در ساختار کلی سیاست خارجی آمریکا از میان برده است. حال اگر در این شرایط، پژوهشگری جرئت کند که واقعیات تاریخی را در مورد اسرائیل مطرح نماید و یا سیاستمدار و استاد دانشگاهی بخواهد از نفوذ و تاثیر لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا حتی در محدوده کلاس درس سخن گوید، بدون تردید آنان با روایت کهنه و خیال پردازانه توطئه علیه قوم یهود روبرو میشود و نتایج تحقیقات آنها به متن رونویسی شده از جزوه “پروتکل مشایخ صهیون” (۲) که متنی است در مورد ضدیت با یهود تشبیه میگردد. بنابراین همواره در سراسر جامعه سیاسی آمریکا یک سکوت محض توام با ابهام نسبت به لابی اسرائیل وجود دارد. در چنین شرایط بغرنجی که برچسب “تئوری توطئه” علیه هر منتقد مصلحی نسبت به سیاست و عملکرد اسرائیل از پیش آماده است، فضای گفتمان را در جامعه ای که مدعی مظهر آزادی است، خفقان آلود کرده است و کسی جرئت نمیکند جهت آگاه کردن افکار عمومی مردم از نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا که بی ارتباط با مسائل داخلی این کشور نیست، انتقاد بعمل آورد. همچنین باید اذعان نمود که “تئوری توطئه” مردم قابل احترام آمریکا را نگران ساخته است. زیرا آنان مایل نیستند که مصرف کننده خوراک تبلیغاتی و فریب کارانه لابی اسرائیل باشند و بپذیرند که نمایندگان منتخب آنان در کاخ ریاست جمهوری و یا در کنگره، متاثر از نفوذ و فعالیت لابی اسرائیل است.
جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت اساتید علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو و هاروارد متهورانه و به امید شکستن تابوی انتقاد از لابی اسرائیل در آمریکا تصمیم به انتشار این کتاب گرفتند. میر شایمر در این مورد اظهار داشته است که: ” این حق مردم آمریکا است که از حقایق اموری که در سرنوشت آنها دخالت دارد، آگاه گردند. وقتی کسانی در صدد برمی آیند که این حقایق را آشکار سازند و از نقش موثر لابی اسرائیل در این کشور انتقاد کنند به جای اینکه پاسخ منطقی و بدور از تعصب و پیشداوری به انتقادات آنها داده شود، به منتقدین برچسب ضد یهود زده میشود تا بدینوسیله آنان را به سکوت وادار سازند.” برای مثال، یکی از نمایندگان دمکرات کنگره (۳) که به کمک هزینه لابی اسرائیل وارد مجلس نمایندگان شده بود در مورد مطالب این کتاب گفته است که: ” … این کتاب یاوه سرائی های کهنه و قدیمی ضد یهود و صهیونیسم را تکرار میکند. شرم بر نویسندگان آن باد که با وجود آگاهی از قتل و عام یهودیان (Holocaust) دست به انتشار چنین مطالب سخیف و موهنی میزنند.” ادوار سعید (Edward Said) تئوریسین ادبی و استاد فقید دانشگاه کلمبیا معتقد بود که این گونه اتهامات به میر شایمر و والت ناروا و از سر تعصب گفته شده است زیرا این اساتید در زمینه واقع گرائی سیاسی (political realism) صاحب نظر و خبره میباشند و کسانی چون هنری کسینجر (Henry Kissinger) دیپلمات یهودی و کار کشته آمریکا و حتی میشل فوکو (Michel Foucault) تاریخ دان و متفکر فرانسوی، مدیون دانش سیاسی آنان بوده اند.
جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت، موضوع لابی اسرائیل را ابتدا در سال ۲۰۰۲ به درخواست ماهنامه آتلانتیک ( the Atlantic Monthly) به رشته تحریر درآوردند. اما صاحب امتیاز نشریه بعد از مطالعه مقاله (خلاصه کتاب حاضر) از انتشار آن خودداری کرد. بنابر گفته میرشایمر و والت، آنان تصور کردند که اگر ماهنامه آتلانتیک از انتشار مقاله آنها سرباز زده است، بطور حتم هیچ نشریه دیگری در آمریکا حاضر به انتشار این مقاله نیست و زحمات آنان به این آسانی بر باد خواهد رفت. تصور آنان در این مورد که هیچ ناشری در آمریکا حاضر نخواهد شد این مقاله را منتشر کند، درست از آب درآمد و هیچ ناشری در آمریکا جرئت آنرا پیدا نکرد تا مقاله آنان را منتشر سازد. اما یکی از اساتید دانشگاه هاروارد که این مقاله را خوانده بود و به ارزش آن پی برده بود و در ارتباط نزدیک با سردبیر نشریه “بازنگری کتابهای لندن” ( the London Review of Books) در انگلستان قرار داشت، انتشار آنرا به این نشریه پیشنهاد کرد. مدیر نشریه مذکور بلافاصله پیشنهاد را پذیرفت و آنرا در ۲۳ مارس سال ۲۰۰۶ و در شماره ۲۸ این نشریه و با عنوان “لابی اسرائیل” منتشر ساخت. سپس این مقاله ۸۰ صفحه ای در تارنمای کالج دولتی کندی (Kennedy School of Government) وابسته به دانشگاه هاروارد که استفان والت ریاست آنرا بعهده داشت منعکس گردید. اما دیری نپائید که به دستور رئیس دانشگاه این مقاله از تارنمای کالج حذف گردید و پرفسور استفان والت نیز از پست خود بر کنار شد.
جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت، این مقاله را با افزایش اسناد و مدارک بسیار بصورت کتاب حاضر درآوردند و در ۲۷ آگوست سال ۲۰۰۷ منتشر ساختند و در اختیار افکار عمومی آمریکا و جهان قراردادند. در صفحه اول این مقاله آمده بود که: ” از چندین دهه گذشته تا بحال بویژه از زمان جنگ ۶ روزه در سال ۱۹۶۷ ، سیاست خاورمیانه آمریکا در حول محور سیاست اسرائیل در منطقه قرار گرفته است. حمایت و پشتیبانی همه جانبه و تزلزل ناپذیر آمریکا از اسرائیل، صرف نظر از اینکه دمکراسی را در منطقه زمین گیر کرده است، خشم و نفرت فراوانی در جهان عرب و اسلام ایجاد نموده است که بدون تردید منافع و امنیت ایالات متحده آمریکا را بخطر میاندازد. آنان بر این باورند که سیاست خارجی آمریکا که بر پایه حمایت بی دریغ اقتصادی، سیاسی و نظامی از اسرائیل قرار دارد ضمن آنکه سیاستی ویرانگر و بی ثمر میباشد، به منافع ملی آمریکا شدیدا زیان رسانده است.”
نویسندگان این کتاب، با اسناد و شواهد غیر قابل انکار و با استدلال های محکم نشان داده اند که لابی اسرائیل در آمریکا در واقع تامین کننده منافع دولت اسرائیل است و حتی جنگ ناخواسته ایالات متحده با عراق بوسیله نفوذ و حمایت این لابی به دولتمردان آمریکا تحمیل شده بود.” آنان همچنین رابطه نزدیک ایالات متحده با عربستان سعودی را در جهت تامین منافع اسرائیل در منطقه ارزیابی میکنند و بر این باورند که : ” موضوع جریان نفت به غرب در جنگ آمریکا با عراق، انگیزه ثانویه دولت آمریکا را تشکیل میداد و انگیزه اولیه اشغال عراق توسط ارتش آمریکا در واقع دفاع از امنیت اسرائیل و صهیونیسم بوده است. برای مثال، میر شایمر در این مورد اظهار میدارد که: ” شواهد و مدارک موثق نشان میدهد که دلیل اصلی آمریکا در جنگ با عراق موضوع نفت نبوده است. زیرا شرکت های بزرگ نفتی نه تنها مخالف جنگ با عراق بودند بلکه دولت آمریکا نیز به هیچ وجه مایل نبود که از نفت بمثابه یک سلاح ژئو پلتیک ( جغرافیای سیاسی) استفاده کند. اما بجای آن مدارک و شواهد نشان میدهد که نومحافظه کاران و لابی اسرائیل در آمریکا، دولت این کشور را تحت فشار قرار دادند تا علیه عراق وارد کارزار شود.”
همانطور که قبلا گفته شد، جان میرشایمر و استفان والت، اساتید علوم سیاسی در واقع گرائی به علم سیاست زبانزد هستند و شدیدا با عقاید خیال پردازانه در موضوعات سیاست خارجی مخالف میباشند. آنان این موضوع را که حمایت آمریکا از اسرائیل به دلیل اخلاق گرائی آمریکائیها در سیاست خارجی است، رد میکنند و در این مورد میپرسند که آیا رفتار اسرائیل نسبت به مردم فلسطین و زیر پا گذاشتن حقوق اولیه انسانی آنها، رفتاری اخلاقی محسوب میشود که آمریکا خود را موظف به حمایت از آنها میداند؟ آمریکا در برابر اعمال سیاست های تجاوزکارانه و ضد بشری اسرائیل نه تنها همواره سکوت اختیار میکند بلکه به اعمال چنین سیاست هائی نیز یاری میرساند. برای مثال، میر شایمر و والت چگونگی تاسیس اسرائیل (۴۸- ۱۹۴۷) را متذکر میشوند و مینویسند که: “ایجاد کشور اسرائیل به جهت پاکسازی کامل ملت فلسطین، همراه با اعدام های گسترده، قتل و عام و تجاوزات جنسی آغاز گشت. …” آنان برای اثبات چنین حقایق دردناک تاریخی از زبان بن گوریون (Ben Gurion) بنیان گزار اسرائیل نقل میکنند که: ” تصور پاکسازی قومی فلسطینیان و بیرون راندن اعراب از این منطقه (فلسطین) بدون اقدامی ددمنشانه و قلع و قمع آنان امکان پذیر نیست.”(۴)
این دو نویسنده همچنین در این کتاب به نقش جناح جنگ طلب آمریکا که در ارتباط تنگاتنگ با لابی اسرائیل در دولت بوش قرار داشتند، میپردازند و طرح های آنان را جهت روشنگری افکار عمومی بر ملاء میسازند. آنان بر این باورند، اولویت یهودیان آمریکائی که لابی پرقدرت اسرائیل در آمریکا را تشکیل داده اند، تامین منافع اسرائیل است و در نتیجه آنان شهروندان وفادار دوگانه (dual loyalties) در این کشور محسوب میشوند که وفاداری آنان به اسرائیل ترجیح دارد به وفاداری آنها به آمریکا. همچنین جنگ امریکا با عراق که در مغایرت کامل با منافع این آمریکا بود در راستای همین وفاداری به این کشور تحمیل گشت.
در این کتاب جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت، خاطر نشان میسازند که اعمال سیاست اسرائیل در منطقه خاورمیانه از طریق آمریکا بدان دلیل است که لابی اسرائیل در این کشور نقش بسزائی در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ایفاء میکند. یهودیان علیرغم اینکه فقط ۳ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند اما مهمترین تامین کننده هزینه نامزدهای انتخاباتی بشمار میروند. برای مثال، واشنگتن پست در این مورد مینویسد که: ” ۶۰ درصد از هزینه های انتخاباتی نامزد های ریاست جمهوری در دو حزب دمکرات و جمهوری خواه از طریق لابی اسرائیل پرداخت میگردد.” بدیهی است با ابعاد گسترده چنین حمایت های مالی، سیاست آمریکا در جهت خواسته لابی اسرائیل که مترادف با خواسته دولت تل آویو است، سوق داده میشود”
موضوع قابل اهمیت دیگری که از سوی این دو نویسنده در این کتاب مطرح شده است سلطه لابی اسرائیل بر رسانه های گروهی آمریکا است. آمارهائی که در این زمینه صورت گرفته است نشان میدهد که: “در سال گذشته ۶۱ مقاله نویس، گزارشگر، مفسر اخبار و حتی حاشیه نویس رسانه های گروهی آمریکا در جهت حمایت کامل از سیاست های اسرائیل قلم فرسائی کرده اند در حالیکه فقط ۵ مقاله نویس از اعمال این سیاست ها بطور ملایم و غیر مستقیم انتقاد بعمل آوره اند” (۴) مردم آمریکا در نتیجه سلطه لابی اسرائیل بر رسانه های گروهی، اطلاعات بسیار کم و بعضا ناقصی نسبت به تحولات خاور میانه از جمله آنچه که در فلسطین اشغالی میگذرد کسب میکنند تا جائیکه گفته شده است مقالات انتقاد آمیز نسبت به سیاست اسرائیل در نشریات این کشور از جمله هاآرتص بیشتر از نشریات آمریکا است.
جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت، در یک کلام بر این باورند که : “آیپک قدرتمند ترین لابی اسرائیل در آمریکا در واقع ایفاگر نقش آژانس بالفعل (de facto) یک دولت خارجی در این کشور میباشد.”
بدیهی است با این مختصر توضیحاتی که داده شد انتشار این مطالب در مورد لابی اسرائیل نمیتوانست برای نویسندگان آن بدون پرداخت هزینه های سنگین همراه نباشد، از جمله اخراج از دانشگاه و از دست دادن کلیه مقام و موقعیتی که در دیگر مراکز پژوهشی بعهده داشتند. میر شایمر و والت این وضعیت را پیش بینی کرده بودند و در این مورد اظهار داشتند : ” … ما آماده هستیم که هزینه تحقیقاتی را که در مورد لابی اسرائیل در آمریکا بعمل آورده ائیم، در زندگی حرفه ای خود بپردازیم. ما فکر میکنیم که دیگر غیر ممکن است مقام های که در دانشگاه بعهده داریم را حفظ کنیم و یا به ما پست و وظیفه ای در ارگان های دولتی و احتمالا خصوصی پیشنهاد کنند. …” (۵)
همانطور که انتظار میرفت بعد از انتشار مقاله مفصل “لابی اسرائیل” در انگلستان که بعدها با عنوان “لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا” به صورت کتاب حاضر منتشر شد، این دو پژوهشگر و استاد برجسته معتبر ترین دانشگاه آمریکا نه تنها از کار خود برکنار شدند بلکه از سوی مقامات بلند پایه آمریکا و رسانه های گروهی این کشور مورد آماج تهمت ها و تحقیر های روزمره بسیار ناروائی قرار گرفتند.
جان . ج. میرشایمر و استفان. م. والت، محترمانه به کلیه انتقادات اصلی (major) و فرعی (minor) که از سوی منتقدین بعمل آمده بود را در ۶۰ صفحه بطور مفصل پاسخ گفتند و اتهاماتی را که به آنها نسبت داده بودند را رد کردند و در پایان نتیجه گیری خود اظهار داشتند که: ” گرچه مطالب ما راجع به لابی اسرائیل از سوی منتقدین بسیاری مورد چالش قرار گرفت، اما باید گفت که هیچ یک از این انتقادات خدشه ای به تحقیقات ما وارد نکرد. همچنین اتهاماتی که بر ما زده شده است ضمن عدم سنخیت آنها با تحقیقات مستدل ما، نشان از تعصب و خیالات واهی آنان داشت. ما بعد از بحث و مجادله ای که با منتقدین داشتیم باورمان بر آنچه که در مورد لابی اسرائیل در آمریکا بیان کردیم، راسختر شد بویژه آنکه واقعه اخیر در حمایت آمریکا از حمله نافرجام اسرائیل به لبنان که حاصل تلاش و کوشش لابی اسرائیل بود، نشان داد که باور ما مبنی بر تاثیر شگرف لابی اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا صحت کامل دارد و میبایست به اینگونه حمایت های بیدریغ که به زیان منافع آمریکا است خاتمه داده شود. ما مقاله “لابی اسرائیل” را بدان جهت به رشته تحریر درآوردیم که باب بحث و گفتگوی صادقانه ای در مورد سیاست خاور میانه ای آمریکا گشوده گردد. حمله های متعصبانه و عاری از حقیقت به این مقاله و نیز هتک حرمت شخصیت فردی ما، از سوئی نشان بر عملکرد مخرب لابی اسرائیل در آمریکا دارد و از سوئی دیگر ضرورت مقابله با آن و تجدید در روابط اسرائیل و آمریکا را میرساند. اگر کسی نتواند در خانه خود نظرات و باورهای سیاسی اش را در باره مسائل مبتلا به جامعه آمریکا ابراز دارد، بویژه قادر نباشد بدون ترس و واهمه از تهمت و پاپوش دوختن لابی اسرائیل در مورد سیاست خارجی آمریکا سخن گوید، میبایست به صحت و سلامت دمکراسی در این کشور شک و تردید نمود.
بدیهی است آمریکا در خاور میانه با چالش های بسیاری روبرو است و دولتمردان آمریکا جهت طرح مسائل سیاست خارجی این کشور و شکل دادن نوین به آن،احتیاج مبرم دارند که درهای بحث و گفتگوی آزاد را بر روی صاحب نظران و منتقدین بگشایند. ما بسیار خرسندیم که در مورد عقاید و نظرات ما در این مورد، بحث و گفتگو و انتقادات جدی از سوی مخالفین ابراز شد. گرچه این بحث و مجادله ها بیشتر بجای آرام کردن ذهنیت عده ای باعث خشم و عصبانیت آنها شد، اما با این وجود بنظر میآید که گرایشات تعصب آمیز این عده رو بر تضعیف و تحلیل رفتن است که باعث خوشوقتی است. آنچه جامعه آمریکا در قبال طرح موضوع لابی اسرائیل احتیاج دارد نه توهین و نه ترور شخصیت افراد منتقد است بلکه هوشیاری، آگاهی و آرامش میباشد.
پاسخ ما به انتقادات ممکن است که به ذهنیت بعضی از افراد متعصب و افراطی تلنگر زند و آنها را بخود آورد. ما همچنین امیدواریم که آنها نسبت به مطالبی که مطرح نمودیم واقع بین باشند و تهمت زدن و ترور شخصیت را کنار گذارند. در پایان ما اذعان میکنیم که در حد توان خود به انتقادات ابراز شده صادقانه پاسخ دادیم و آنها را برای بحث های آینده بصورت سند ثبت کردیم. بنابراین امید است بحث و گفتگو هائی که راجع به این موضوع در آینده صورت خواهد گرفت، بر پایه منطق و اسناد و مدارک باشد تا اینکه مجبور نشویم که به افسانه ها و پندارهای موهوم و برداشت های نادرست تکیه نمائیم.” (۶)
Nourizadeh.n@gmail.cm
1- The Protocols of the Elders of Zions
2- Democratic Rep. Eliot Engel
3- Ethnic Cleansing of Palestin,
4- Michell Goldberg – Is the “Israel lobby” distorting America’s Mideast policies?
5- John Mearsheimer & Stephen Walt – Letters VOL.28 No.9. 11 May 2006- the London Review of Books
6- John Mearsheimer & Stephen Walt Setting- the Record Straight: A Response to Critic of : The Israel Lobby”

هیچ نظری موجود نیست: