نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه


مجتبی (مدیار) سمیع‌نژاد

این‌که از او به اندازه‌ی هم پرونده‌ی معروف‌اش، حمایت و پشتیبانی نشده است، جای سوال و اما دارد، آن هم در پرونده‌یی که تمام هوارداران «جنبش سبز» آن را سناریویی می‌دانستند برای ضربه زدن به رهبران جنبش سبز[۱]. سناریویی که به سرانجام نرسید، اما یک قربانی داشت؛ زنی ۴۸ ساله و مبتلا به سرطان سینه که با افسردگی شدید باید به حکم دادگاه ۱۰ سال را در زندان بماند.

فاطمه رهنما این زن ۴۸ ساله است که بیش‌تر از آن‌که یک زندانی باشد، یک قربانی بی‌پناه است که خواسته و ناخواسته وارد پرونده‌ای امنیتی در بعد ملی شده است. رهنما در هفتم مرداد ماه سال ۸۸ و در روزهای اولیه آغاز اعتراض‌های به نتایج انتخابات بازداشت و درگیر و وارد پرونده شاپور کاظمی[۲] برادر زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی می‌شود.

اولین بار الیاس نادران، نماینده اصولگرای مجلس و از حامیان دولت احمدی‌نژاد است که در صحن علنی مجلس با هدف ضربه به موسوی و رهنورد و جنبش سبز در حالی که شاپور کاظمی در سلول‌های انفرادی و تحت بازجویی و تحقیقات قرار دارد، به اعتراف‌های وی اشاره کرده و از رابطه‌اش با «مشعوقه‌‌اش» در یک «خانه‌ی تیمی» سخن می‌گوید.[۳] این اتهامات و شرح این حکایت به فاصله‌ی اندکی بعد از این اظهارات در رسانه‌های حامی دولت و از جمله سایت «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر می‌شود. اتهامات و موارد مطرح شده آن‌قدر بی‌اساس است که هر خواننده‌ای به راحتی از وجود یک سناریو با خبر می‌شوند:

«در تاریخ ۲۶/۳/۱۳۸۸ آقای شاپور کاظمی برادر خانم زهرا کاظمی مشهور به رهنورد همسر آقای میرحسین موسوی که دارای تابعیت دوگانه ایالات متحده آمریکا است در هنگام شرکت در اغتشاشات و آتش زدن هفت دستگاه موتور سیکلت در میدان ونک تهران به همراه معشوقه‌اش خانم فاطمه رهنما که یک منافق با سابقه‌ی محکومیت ۸ سال زندان بخاطر اقدامات تروریستی در گروهک منافقین است دستگیر شده و از خانه‌ی تیمی مشترک و مجلل این دو نفر در شمال تهران مشروبات الکلی و ابزار لهو و لعب کشف گردید. این دو نفر در اعترافات خود اعلام نموده اند که به منزل آقای میرحسین موسوی تردد داشته اند و با توجه به جهت نسبت خانوادگی خیلی نزدیک مراوده‌ای فعال داشته است در تحریک میرحسین موسوی به دست زدن به اقدامات افراطی پس از انتخابات موثر بوده‌اند.»[۴]

بنابر آن مثل قدیمی آن‌چه خوبان همه دارند را شاپور کاظمی و رهنما یک جا با هم داشته‌اند و کلیه موارد اتهامی که به مخالفان دولت در طول یک سال اخیر زده شده است، در همین چند جمله بر این دو نفر وارد شده است، با توجه به همین مسائل و طرح این‌گونه اتهامات بود که حامیان جنبش سبز از سناریو و پرونده‌سازی برای تخریب میرحسین موسوی و جنبش سبز در این پرونده سخن گفتند.

رسانه‌های حامی دولت از فاطمه رهنما تنها با عنوان «معشوقه» شاپور کاظمی و کسی که «سابقه هشت سال زندان و اقدامات تروریستی با گروهک منافقین» داشته است یاد می‌کنند، در مقابل رسانه‌های مخالف و منتقد دولت و رسانه‌های سبز از کسی که در این پرونده از او برای ضربه زدن به آن‌ها «استفاده» شده است، هیچ یادی نمی‌کنند (هر چه گشتم چیزی نیافتم)، به همین دلیل است که وضعیت او را تنها می‌توان از دل سرنوشتی که برای شاپور کاظمی رقم خورد، دنبال کرد.

شاپور کاظمی بعد از پنج ماه بازداشت آزاد می‌شود[۵]، با آن اتهامات سنگین که نماینده مجلس و رسانه‌های حامی دولت برای وی قبل از تشکیل هر دادگاهی به زبان آورده بودند، ۱۰ روز بعد از آزادی به یک سال زندان محکوم می‌شود[۶]، اما فاطمه رهنما که دیگر از او اسمی نمی‌شنویم بابت همین اتهامات و شاید کم‌تر به ۱۰ سال زندان همراه با تبعید به شهر ایذه محکوم می‌شود![۷]

فاطمه رهنما همچنان در بند عمومی زنان زندان اوین می‌ماند تا صبح روز ۱۴ مهر ماه ۱۳۸۹ برای اجرای تبعید به شهر ایذه از زندان اوین منتقل می‌شود.[۸] بنابر اخبار وی کلیه اتهامات خود را در دادگاه رد کرده است و حتا هیچ‌گاه زندانی هم نبوده و هر گونه ارتباطی به سازمان مجاهدین را نیز رد کرده است، این‌ها وقتی قابل باور است که بدانیم بسیاری از زندانیان نام‌دارتر از او نیز به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین محاکمه و محکوم شده‌اند، در حالی‌که هیچ ارتباطی با این سازمان نداشته و ندارند، از مشهور‌ترین آن‌ها می‌توان به فعال دانش‌جویی، ضیاء نبوی اشاره کرد.

افسردگی شدید فاطمه رهنما تحمل زندان را برای وی بسیار دشوار کرده است، یکی از زندانیان زن تازه از زندان رها شده، در مورد وضعیت وی می‌گفت: «آن‌چنان افسردگی شدیدی دارد که توان هر کاری از او سلب شده است. بچه‌های سیاسی در بند عمومی زنان زندان اوین برای وی بسیار تلاش کردند که از آن وضعیت به در آید، اما کم‌تر موفق شدند. گر چه این تلاش‌ها در این اواخر وضعیت‌اش را بهتر کرده بود.»

حال با اجرای این حکم تبعید ناعادلانه برای این زن ۴۸ ساله که از سرطان نیز رنج می‌برد، و با این خبررسانی بسیار ضعیف در موردش، مشخص نیست چه سرنوشتی در زندان احتمالا کارون اهواز در انتظار او است؟

منبع: وبلاگ قمار عاشقانه

هیچ نظری موجود نیست: