نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

استالین، باقروف و 21 آذر


Elvida Stalin
عباس جوادی - «در تابستان 1324/1945 یک نسخه از نقشه ای که از شوروی بعد از جنگ برای مدارس تهیه شده بود به استالین ارائه شد. ژنرالیسم پیروزمند با نظر تائید مرزهای شرقی را نظاره کرد، جائی که ساخالین، جزایر کوریل، پُرت آرتور و دارین کاملا در ید اقتدار اتحاد شوروی قرار گرفته بود. آنگاه با غرور به مرزهای غربی نگریست: «اینک تمام بلاروس ها با هم، اوکرائینی ها با هم، مولداوی ها با همزندگی میکنند. خوب است…» ولی در پی مروری بر مرزهای قفقاز به علامت نارضائی سری تکان داد. پیپ خود را از دهان برداشت و با آن حدود جنوب را نشانه گرفت و با تاکید بر مرزهای ایران و شوروی زیر لب گفت: «ولی مرزهایمان را در اینجا دوست ندارم». غرغر زیر لب استالین تبعاتی بدنبال داشت.»
فقط چند روز بعد، در ششم ژوئیه همان سال، استالین فرمان «فوق العاده محرمانه» ای را امضاء کرد که از طرف «دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی» به دبیر اول حزب کمونیست جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان میر جعفر باقروف فرستاده شد. تیتر رسمی فرمان چنین بود: «در باره اقدام به تشکیل یک حرکت تجزیه طلبانه در آذربایجان جنوبی و دیگر استان های ایران شمالی» (6 ژوئیه 1945).
در این فرمان استالین به باقراوف دستور میدهد که لازم است در شمال ایران یک حرکت تجزیه طلبانه سازماندهی شود. این سند برنامه ای قدم به قدم معین میکند که طبق آن، اهالی شمال ایران باید در سمت اعلان استقلال و پیوستن به جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان بسیج شوند. در سند جزئیات همه اقدامات لازم از قبیل سازماندهی اعتراض مردم آذربایجان به عدم دسترسی به تحصیل زبان ترکی آذری، نارسائیهای اجتماعی از قبیل مظالم ملاکین و ژاندارمری، فساد و رشوه در ادارات دولتی و شروع تبلیغات گسترده و اقدام به یک رشته اصلاحات اجتماعی از قبیل تحصیل ترکی، تاسیس دانشگاه و رادیوی تبریز، لوله کشی در شهر و یا اصلاحات ارضی معین میشود و حتی بودجه و جدول زمانی لازم برای تک تک این اقدامات قید میگردد. فرمانی که از مسکو صادر شده بود حتی نوع کاغذ مجلات و روزنامه های تبلیغاتی که قرارشده بود در باکو چاپ شده سپس در شمال ایران توزیع شود را هم معین میکرد.
طبق همین فرمان «فرقه دمکرات آذربایجان» به رهبری میر جعفر پیشه وری تشکیل شد و شاخه آذربایجان حزب توده خود را لغو کرده به فرقه دمکرات پیوست. رهبران و فعالین فرقه دست بکار شدند. اما احتمالا اکثر آنها با وجود علاقه وافر و اکثرا عقیدتی و حزبی که به باکو و مسکو داشتند نمیدانستند که همه تبلیغات و اقدامات آنها قبلا در مسکو طرح ریزی و در باکوهماهنگ شده است و تمام این حرکت بخشی از یک برنامه استراتژیک «پدر خلق های زحمتکش جهان» استالین است.
حکومت تهران و علاوه بر آن بسیاری ازافراد و گروه های غیرحزبی و بیطرف ایرانی و از جمله خود آذربایجان ایران احساس نگرانی میکردند که مسکو میخواهد با این نقشه آذربایجان و کردستان را از ایران جدا کند. مسکو و حزب کمونیست شوروی و از جمله مسئولان حکومت باکو هر گونه مداخله در امور آذربایجان ایران را تکذیب کرده این اتهامات را «جعلیات جنون آمیز رژیم ارتجاعی تهران» و امپریالیست ها مینامیدند و مدعی میشدند که این تنها و تنها خود مردم آذربایجان ایران است که برای «دفاع از حقوق خود بپا خاسته اند.»
نسخه اصل این سند بعد از سقوط شوروی از سوی پروفسور جمیل حسنلی (باکو) در اختیار «پروژه تاریخ بین المللی جنگ سرد» قرار گرفته و سپس از روسی به انگلیسی ترجمه شد. تا افشای این سند، با وجود شک قریب به یقین همگان،  کسی نمیتوانست بر پایه دلیل و سندی کتبی ثابت کند که تمام ماجرای فرقه دمکرات و حکومت یکساله آن طبق دستور و طرح اتحاد شوروی انجام گرفته است .
در سال 2012 این سند تاریخی برای اولین باراز طرف عباس جوادی به فارسی ترجمه شده  در سایت «چشم انداز» بچاپ رسید. (برای مطالعه اصل سند و ترجمه فارسی و انگلیسی آن اینجا را کلیک کنید).
تاریخ صدور این فرمان در ششم ژوئیه 1945 بود. همه شرایط آماده بود. تقریبا چهار سال بود که شمال ایران تحت اشغال ارتش شوروی بود.  دو ماه بعد، در 12 شهریور 1324 فرقه دمکرات آذربایجان در تبریز تاسیس یافت. از طرف باکو و حزب کمونیست آذربایجان شوروی میرزا ابراهیموف که خود به تبریز آمده بود مستقیما از پشت صحنه به اجرای فرمان استالین نظارت میکرد. حتی این مسئولیت ابراهیموف هم در فرمان استالین قید شده بود.
در 21 آذر 1324 فرقه دمکرات «خود مختاری» آذربایجان ایران را اعلان کرد. پیشه وری دیگر «باش وزیر» (نخست وزیر) حکومت فرقه شده بود.
تا درست یکسال بعد.
در 21 شهریور 1325 روسها ایران را ترک کرده بودند، فرقه متلاشی شده و اکثر رهبرانش به شوروی گریخته بودند. ارتش ایران کنترل اوضاع را دوباره بدست خود گرفته بود.
با این ترتیب بحران آذربایجان به عرصه رویاروئی و تقابل میان متفقین سابقی تبدیل شده بود که بر سر کسب نفوذ در کشور هائی خارج از اروپا پای به میدان رقابت نهاده بودند، رقابتی که تا فروپاشی نهائی شوروی در سال 1991 ادامه یافت. 
************************
پاراگراف نخستی که در ابتدای این نوشته در باره استالین خواندید سرآغاز مقاله فوق العاده جالب و خواندنی است به قلم فرناند شاید راینه که فارسی آن را میتوانید در این لینک پیدا کنید:
«استالین و تاسیس فرقه دمکرات آذربایجان»
اصلش:
Fernande Scheid Raine: Stalin and the Creation of the Azerbaijan Democratic Party in Iran, 1945
که مقاله ایست در مجله:
Cold War History, Vol. 2, No. 1, October 2001 (pp. 1-38)
که در اصل خلاصه ای از تز دکترای نویسنده با این عنوان است:
Stalin, Bagirov and Soviet Policies in Iran, 1939-1946, Yale University, 2000.
به گفته نویسنده او با این بررسی نشان میدهد که تاسیس فرقه دمکرات برنامه مشخصی بود که با طرح استالین بدست میرجعفر باقروف طرح ریزی و از طرف سید جعفر پیشه وری که در اصل انسان ملی گرائی بود اجرا شد و وقتی این طرح دیگر «کار خود را کرده و به نتیجه ای نرسیده بود» مشابه آنچه که مثلا بریتانیائی ها با اعراب کردند «در نیمه راه رها شد.»

هیچ نظری موجود نیست: