نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه


دبیرستان البرز در سال 1278 شمسی (1898 میلادی) توسط یک آمریکایی به نام دکتر ساموئل مارتین جردن بنیانگذاری شد. 

دبیرستان البرز
دکتر جردن در سال 1898 میلادی به ایران آمد و یکسال بعد ریاست مدرسه را به عهده گرفت.در سال 1913 میلادی (1292 شمسی) با راه اندازی کلاس های باقیمانده، دوره دوازده ساله دبیرستان تکمیل گردید. 
در سال 1319 شمسی، دکتر جردن از ایران رفت و دوباره در سال 1323 از امریکا به ایران برگشت و مورد استقبال شاگردان و مریدانش قرار گرفت.

او ایران را "وطن دوم" خود می نامید و همواره از آن به نیکی یاد می کرد. جردن در سال 1333 شمسی در 81 سالگی در آمریکا درگذشت. 


دکتر ساموئل مارتین جردن
در سال 1326 مراسمی برای بزرگداشت او در تالار دبیرستان البرز برگزار شد و نیم تنه سنگی وی را که استاد ابوالحسن صدیقی تراشیده بود، در کنار ورودی دبیرستان البرز نصب کردند. این پیکره بعدا به کتابخانه دانشگاه پلی تکنیک تهران (امیرکبیر) منتقل شد. خیابان آفریقا که قبلا جردن بود، به یادبود وی بدین نام عنوان گذاری شده بود.


جردن و همسرش در جمع تعدادی از فارغ التحصیلان

در پایان بد نیست از کلمات و خاطرات دکتر ساموئل مارتین جردن ذکری یه میان آید: 
* "من میلیونر هستم، زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای جهان میلیونها ارزش دارند". 
* "بچه ها! مملکت شما سابقه درخشانی داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشان، بستگی به همت، شجاعت و کوشش شما دارد.       امیدوارم حرف من در گوش و قلب شما باشد و برای ملت و کشورتان مفید واقع شوید". 
* "غیرت، همت، زحمت، کار و کوشش، اینها ما را به آدم آباد می رساند. سستی، بی حالی، کارنکردن و باری به هر جهت بودن ما را به الواط آباد می رساند". 
* اگر در جیب کسی سیگار پیدا می شد، یک تومان جریمه داشت. می گفت: "سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن حماقت است". 
*و قانون دیگرش این که برای دروغ ده شاهی جریمه تعیین کرده بود. 

ملک‌الشعرای بهار دربارهٔ او سروده‌است:

    تا کشور ما جایگه جردن شد
    بس خارستان کز مددش گلشن شد
    این باغ هنر که دور از او بود، کنون
    ‏ چشمش به جمال باغبان روشن شد

و نیز:

    نادانی چیست جز به غفلت مردن؟
    باید به علاج از این مرض جان بردن
    گفتم که طبیب درد نادانی کیست؟
    پیر خردم گفت که جردن، جردن!
 
  

یادش گرامی باد. 

هیچ نظری موجود نیست: