نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه


حمد رناسی
صحبت دُردی کشانم، دل تقاضا می کند
یکی از چهره های بنام در حوزه ی حقوقی و از داوران پاکدامن در پهنه ی یادشده «علی شهید زاده» میباشد، که از دورانِ جوانی و روی آوری به تحصیل در این رشته، برخود واجب می شمرد تا به وظیفه ی دانشی خود پایبند باشد، و به کژراهه راه نگیرد و خیانت به خویشکاریِ دانشیِ خود ننماید!
Ali Shahidzadeh1زنده یاد و نام علی شهید زاده از زندانیان دوره رضاشاه، که به 53 نفر نام گرفته میباشد، و پس از آزادی و روزهای پس از شهریور 1320، بی آنکه به حزب توده راه گیرد همچون بسیاری از همبندان زندانِ رضاشاهی، راهی دیگر برمی گزیند و به مانند دادرس و به هنگام دادرسی از «تدین و سهیلی»، در دوره مجلس چهاردهم در پی شکایت مصدق در مجلس، چه در مورد دخالتهای اینان در دخالتهای انتخاباتی، و چه در رابطه با دزدیها و احتکار گندم و دیگر خلافکاریها، نام این دادرس پاکدامن و گزین راهِ خویشکاری اش، همچون دیگر همانند بودگانی چون اسدالله مبشری، مهدی شریعت زاده و...، که انجام وظیفه دارند، به میان می آید!
در این مجلس مصدق به شناساندن خلافکاریهای «علی سهیلی» می پردازد که از دوران استبداد رضاشاهی در جایگاه نخست وزیری و امورخارجه جای گرفته داشت، و نیز چنین است در مورد «سید محمد تدین»، که به ریاست مجلس موءسسان ساختگی رضاخانی را بر عهده داشت و سپس دور انداخته شده و باز در پی شهریور  1320 از جمله مهره های سیاسی دربار بود! او همچون سهیلی به خلافکاریهایی چون احتکارِگندم و... روی آورده بود، و هر دو به دادگاه فراخوانده شدند بنابر شکایت مصدق از اینان و برشمُردن خیانتها و ناپسند کار رفتاریهای ضد ارزشهای «ملی مردمی» که از دیر باز، از جمله پس از شهریور 1320 و نیز دخالت انتخاباتی، که نموده بودند!؟ مصدق اعلام جرُم میکند بر علیه آنان و زمانی را که سهیلی نخست وزیر است و یاد کردن از آبان روز نهم آبان 1304و اینکه اگر مجلس سستی نکرده بود، ایران گرفتار دیکتاتوری رضاخانی نمی شد، و دامنه سخن را کشانیدن به دوره ایکه مورد بحث میباشد و خلافکاری هایی که سهیلی در جایگاه «نخست وزری و امورخارجه» بودن و انجام داده است! اعلام خطر به مجلس که اگر امروز اندیشه نشود و اینگونه خلاف کارها، در هر جایگاه جای گرفته ای مورد دادگاهی و پای میز محاکمه کشیده نشوند، آینده تیره ای متوجه کشور خواهد شد! سپس برشُماری خلافکاری آن خلافکاران، و هشدار به نمایندگان که بایست، از هم اکنون تغییر در روش زندگی سیاسی دهیم، تا استبدادی دیگر پای نگیرد و سرنوشت سیاست خارجی دو باره مورد آسیبی از نو نپذیرد و سرنوشت اسقلال کشور بازیچه قدرتهای خارجی نگردد!؟ در پی سخنرانی مصدق که به روز هشتم اسفند بود و از آن سخن رفت، روزنامه های فردای آنروز از جمله شماره 666 زیر نام اسم «سهیلی در دهنها»، به او می پردازد و می نویسد «آن سهیلی که دستگیره در وزارت خارجه را دزدیده و در انتخابات سوءاستفاده کرده و مجلس چهارده را بنفع اجانب به موجب القای غریزه حرص و طمع درست کرده و پرتوکلی که متضمن کاپیتولاسیون» است را پذیرفته و به یک عده میهن پرست تهمت میزند و...، و نیز روزنامه «مهر ایران» به تاریخ 11 اسفند 1323نیز زیر نام «اعلام خطر» به سخنان مصدق اشاره دارد، و یادآور است به صراحت و محکمی آن سخنان افشاگری خلافکاریهای سهیلی، که ناگزیر، اعلام خطر و به دادگاه کشاندن او و تدین امکان می یابد و داوران و دادرسانِ پاک دامنی چون «علی شهید زاده» به داد باختگی آنان رای میدهند، هر چند که با دخالت دربار و دیگر دستهای ناپاکی، به آنان رای برائت داده می شود!؟
زنده یا شهید زاده، پس از کودتای 28مرداد و دادگاه سازی ایادی بومی کودتای «انگلیس آمریکا» برای مصدق، و صدالبته به جرم «ملی کردن صنعت نفت در سراسر ایران» و بیرون رانی انگلیس از ایران، به عهده می گیرد  «تنظیم پرونده دفاعی» مصدق را، در پی دیدار و گفتگویش با زنده یاد«آیت الله سید رضا زنجانی» و نیز یکی از کسانی که در مشورت با او، وکیل مدافع برای زنده یاد «حسین فاطمی» تهیه می شود!
 
Ali Shahidzadeh 2
 
سخن اینکه، شهید زاده یادآور «آیت الله زنجانی» می شود، که اگر دستگاه کودتا پی بَرد که تدوین پرونده دفاعی را او تهیه داشته است، خود پاسخگو باشد، سپس پرونده ای دفاعی تنظیم شده ی او، مورد پسند گُرد دوران ساز «مصدق» قرار میگیرد و در دادگاه مورد استفاده، و سپاسگزاری از کارِسزاوار او را دارد!
زندگی ِپربارِ زنده یاد شهید زاده در پهنه ی حقوق و آشنایی با خویشکاری خود ادامه دارد و از دوره ی پنجم هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری، از 1330 نقشی فعال داشته تا دوره 14 در سال 1340 و کنار گرفتن از فعالیت در آن کانون و گویی به استراحت و بازنشستگی، اگر چه تا هنگام درگذشت، در21 فروردین ماه  1381ارزش کاری خود را دنبال داشته است!
 
روانش شاد باد!
«به جز نکوُییِ اهلِ کرَم نخواهد ماند! حافظ»
 

هیچ نظری موجود نیست: