نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه


يكشنبه 18 فروردين 1392

خانواده حاج سیدجوادی: تعهد گرفتند فقط یک مراسم برگزار شود

پدرم خیلی دوست داشت که بعد از درگذشت اش مراسم او را در حسینیه ارشاد برگزار کنیم اما نشد، نگذاشتند و خواستیم مسجد جامع مراسم بگیریم که اجازه ندادند. در خانه برگزار کردیم اما آنجا هم گفتند که بلندگو نباشد و ..”
اینها را دختر احمد صدرحاج سیدجوادی به “روز” می گوید؛ از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، عضو شورای انقلاب و ازنویسندگان پیش نویس قانون اساسی، وزیر کشور و وزیر دادگستری در کابینه مهندس بازرگان و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی که ۱۱ فروردین ماه در سن ۹۶ سالگی درگذشت.
دختر دکتر صدر حاج سیدجوادی توضیح می دهد: خواهرم را خواستند و تعهداتی گرفتند از جمله اینکه مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشیم. بعد هم که با حسینیه ارشاد و مسجد جامع موافقت نکردند و خودشان گفتند که برای امنیت شما است جاهای دیگر را پیشنهاد کردند که ما قبول نکردیم مسجدهایی که پینشهاد می کردند بسیار کوچک بود و جا برای نشستن نبود لذا گفتیم در خانه برگزار میکنیم گفتند اجازه استفاده از بلندگو ندارید. به هر حال مراسم را در خانه برگزار کردیم و خوشبختانه با اینکه تعطیلات عید بود و همه درگیر عید بودند اما سنگ تمام گذاشتند همه آمدند و مراسم در ارامش برگزار شد.
علی اصغر صدرحاج سیدجوادی، برادر دکتر صدر حاج سید جوادی اما به “روز” می گوید که گفته اند این آخرین مراسمی باشد که برای برادرش برگزار می شود. او توضیح می دهد: از جمع شدن مردم اینقدر می ترسند که از یک مراسم ترحیم هم نمی گذرند حدود ۴ ماه پیش که برادر دیگر من در تهران درگذشت به همین ترتیب اجازه برگزاری مراسم در مسجد را ندادند و گفتند در منزل برگزار کنید الان هم برای برادرم به همین ترتیب است تازه در منزل هم گفتند نه نطقی بکنید، نه صحبتی بکنید. از دخترش هم دست خط گرفته اند که این آخرین مراسم تان باشد. حتی ازمراسم ترحیم و احترام گذاشتن به یک مرده هم می ترسند. بیمارستان هم که آوردند برای تشییع هم نگذاشتند چند متری مردم دنبال جنازه باشند گفتند بلافاصله بگذارید توی آمبولانس.
برادر دکتر صدرحاج سیدجوادی می افزاید: حتی ایام عید بارها دختر برادرم را تحت فشار گذاشته بودند که نگذار مردم برای دیدن اش بیایند از پیرمردی که ۵ قدم نمی توانست در خانه اش راه برود تا این اندازه ترس داشتند قبل از آن هم که او را ممنوع الخروج کرده بودند.
از دختر دکترصدر حاج سیدجوادی درباره پرونده او می پرسم پرونده ای که با مرگ این فعال سرشناس سیاسی، در دستگاه قضایی بسته مختومه خواهد شد. دخترش میگوید: باید این گونه باشد و پرونده مختومه شود. ما هنوز نمیدانیم شیوه چگونه است. دفعه اول که ایشان را با اعضای نهضت آزادی گرفته بودند حکم شان همچنان بلاتکلیف مانده بود این قضیه ممنوع الخروجی هم که دیگر با درگذشت پدرم بی معنی می شود.
دکتر صدر سال ۸۰ به اتفاق دیگر اعضای نهضت آزادی ایران بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود. او تیرماه ۹۱ و در ۹۶ سالگی هم از سوی شعبه دوم دادسرای اوین، ممنوع الخروج شده بود مساله ای که در اعتراض بدان در مصاحبه با “روز” گفته بود: من نه قصد خارج شدن از کشور را داشتم و نه اصلا توان آن را. چون در منزل خودم هم برای جابجا شدن از اتاقی به اتاق دیگر مشکل دارم و از این اقدام آقایان با توجه به اینکه وضعیت مرا می دانند تعجب می کنم. یعنی مملکت به روزی افتاده که امنیت اش را یک پیرمرد ۹۶ ساله به خطر میندازد یا یک بچه ۱۲ ساله؟ (دختر نسرین ستوده) میخواهند با اینکارها پیام دهند که خارج از موضوعی که حکومت میخواهد حرف بزنید سن و سالتان هم مهم نیست و برخورد میکنیم؟ خب بفرمایند اتهام چیست؟ پرونده کجاست؟ چرا اتهام را تفهیم نمیکنند؟ اصلا من که قدرت حرکت ندارم خودشان تشریف بیاورند منزل ما و اتهام مرا به من تفهیم کنند.
احمد صدرحاج سیدجوادی پیش از انقلاب، دادستان، قاضی و وکیل دادگستری بود. او وکالت چهره های سرشناسی چون ایت الله منتظری و آیت الله خامنه ای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی را عهده دار بوده است.
طی روزهای گذشته این سوال که “ایا آیت الله خامنه ای برای درگذشت وکیل خود پیام تسلیت خواهد داد؟” در محافل خبری و پایگاههای اجتماعی مطرح می شد. رهبر جمهوری اسلامی پیامی صادر نکرد و از دختر دکتر صدر در همین زمینه می پرسم. می گوید: ما اصلا این انتظار را نداشتیم که ایشان پیام تسلیت بدهند.
او سپس می افزاید: همیشه زندگی ما تحت الشعاع فعالیت های پدرم بود هم زمان شاه و هم بعد از انقلاب و در وضعیت فعلی او را بسیار اذیت کردند ولی به هر حال ارمان ها و دغدغه هایی داشت و با همان ها زندگی میکرد.
علی اصغر صدرحاج سیدجوادی درباره دغدغه های برادرش قبل از مرگ می گوید: دغدغه اصلی ایشان نبودن ازادی، نبودن عدالت، نبودن دموکراسی، بودن استبداد و فساد اداری و اقتصادی و اخلاقی و سیاسی بود. برادر من مخالف استبداد و خشونت بود و برای همین دو بار زندان افتاد. زمان شاه که قاضی بود مجبورش کردند کنار بکشد پروانه وکالت گرفت و به وکالت پرداخت بعد از انقلاب هم که پس از آنکه دولت موقت کنار رفت برای برادرم و دیگر اعضای نهضت آزادی پرونده سازی کردند و از زندان گرفته تا ممنوع الخروجی، کوتاهی نکردند.

هیچ نظری موجود نیست: