نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه


شکست نایاک: نگاهی به پروسه دادگاه و حکم قاضی
حسن داعی

در آوریل 2008، تریتا پارسی و سازمان نایاک از من به دادگاه فدرال واشنگتن دی سی شکایت کرده و مرا به تهمت زنی و دروغگوئی علیه آنان و پیش بردن خطوط سیاسی سازمان مجاهدین برای بدنام کردن نایاک و صلح طلبان متهم کردند. من در نوشته های خود، آنان را لابی رژیم ایران در آمریکا خوانده بودم. من در طول پروسه دادگاه، روی این ایده پافشاری کرده و از آن دفاع نمودم. ایده ای که امروز بیش از هرزمان دیگری به آن باور و اعتقاد دارم.
این دعوای حقوقی یکی از طولانی ترین مواردی است که در اینگونه شکایات تاکنون به ثبت رسیده است زیرا چهار سال و پنج ماه بطول انجامید و 30 لایحه (motion) از طرف ما به دادگاه ارائه شد. دوره کشف حقیقت  بیش از 20 ماه بطول انجامید که طی آن، افراد زیادی برای ادای شهادت فراخوانده شدند و دهها هزار سند، شامل ایمیل و مدارک بانکی و مقالات و یادداشت، از شاکی به متهم و برعکس ارائه گردید.
سرانجام در 13 سپتامبر 2012، قاضی طی دو حکم جداگانه، اولا شکایت تریتا پارسی و نایاک علیه من را بطور دربست باطل کرد و در حکم دوم، آنان را بخاطر تقلب، دروغگوئی و سوء استفاده از پروسه دادگاه، مجرم شناخت و آنان را به پرداخت بخش مهمی از هزینه های وکلای من محکوم نمود.
•  حکم دادگاه برای باطل کردن شکایت تریتا پارسی و نایاک
• حکم دادگاه برای مجازات تریتا پارسی و نایاک به دلیل تقلب و دروغگوئی

وکلای من
من در شش ماه نخست با بودجه شخصی ام یک وکیل گرفتم که سرانجام پس از پرداخت دهها هزار دلار و به انتها رسیدن امکانات مالی، مجبور به تقاضای کمک از دیگران شدم. روزها و هفته ها به هرآنکس که توان کمک داشت مراجعه کردم و سرانجام موسسه ای در واشنگتن بنام "Middle East Forum " پا به میدان گذاشت و نامه ای به چند موسسه حقوقی نوشت تا اگر کسانی حاضر به دفاع مجانی از من هستند داوطلب شوند. فردای آنروز، یکی از مهمترین شرکتهای حقوقی آمریکا بنام Sidley Austin پیشقدم شد و یک هیئت وکلا به سرپرستی Tim Kapshandy از دفتر شیکاگو دفاع از مرا بعهده گرفتند. شرکت حقوقی مزبور بسیار معروف است و خانم میشل اوباما همسر رئیس جمهور نیز در همین موسسه و در همین شهر شیکاگو همکار وکیل من بود. طبق قراردادیکه با من امضاء شد، این وکلا برای وقت خود دستمزدی دریافت نکردند اما مخارج جانبی دادگاه، بر دوش من قرار داشت.
در طول پروسه دادگاه بیش از نیم میلیون دلار مخارج جانبی از طرف ما هزینه گردید که از این میزان، بیش از دویست هزار دلار آن توسط من و میدل ایست فوروم پرداخت شد. بخشی از پرداختی های من توسط هموطنان تامین گردید. باقیمانده این مبلغ نیز بدهی من محسوب میشود که احتمالا با حکمی که قاضی صادر کرده است، بخش عمده آنرا از نایاک خواهیم گرفت.

هدف نایاک از شکایت
هدف اصلی نایاک همچنانکه از صورتجلسه ماه فوریه 2008 هیئت مدیره این سازمان استنباط میشود، خرد کردن من از طریق شکایت قانونی و شکستن کمر من زیر مخارج دادگاه بود تا در نهایت، عقب نشینی و شکست من، درس عبرتی برای دیگر منتقدان سازمان نایاک باشد.
در نیمه دوم سال 2009، من تصمیم به انتشار بخشی از اسناد درونی نایاک گرفتم. وکلای نایاک به دادگاه مراجعه و درخواست منع انتشار این اسناد را کردند. قاضی با درخواست آنان مخالفت کرد و به من اجازه انتشار آنها را داد. من به سراغ روزنامه واشنگتن تایمز رفتم و پس از یکماه که مسئولان روزنامه اسناد مزبور را بررسی کردند، مقاله بسیار مهمی در مورد فعالیت های لابی نایاک و غیرقانونی بودن آن به چاپ رساندند که انعکاس وسیعی پیدا کرد.
همزمان با تلاش های من برای انتشار علنی این اسناد، نایاک نیز دست بکار شد و برای جلوگیری از بی اعتباری شدن تریتا پارسی و نایاک، به سراغ موسسه روابط عمومی معروف Brown Lloyd James  رفتند. این موسسه برای معمر قذافی و بشار اسد هم کار روابط عمومی و ترمیم چهره سیاسی انجام میداد. این موسسه بلافاصله دست بکار شد و یک کارزار بزرگ رسانه ای در دفاع از نایاک و در جهت بدنام کردن من بعنوان تروریست، جنگ طلب، نوکر اسرائیل و ... براه انداخت.
در این مرحله، نایاک و موسسه روابط عمومی اش، دهها مقاله و مصاحبه در رسانه های فارسی و انگلیسی علیه من به چاپ رساندند. بهمن کلباسی از بی بی سی یکی از کسانی بود که با جدیتی بیش از دیگران به کمک نایاک آمد و با گزارشات یکطرفه و غرض آلود، سعی در لجن مال کردن من و دفاع از پارسی بعنوان یک صلح طلب و ایراندوست نمود. محمد سهیمی که تحت عنوان ضد جنگ و ضد امپریالیست فعالیت میکند، در نقش دستیار تریتا پارسی عمل میکرد و برای جمع آوری امضاء در میان اساتید دانشگاه تلاش میکرد. وی مقاله ای هم علیه من نوشت که سراپا دروغ بود. سهیمی پای تریتا پارسی را هم به رسانه های فارسی باز کرد و محمد فروزنده از تلویزیون اندیشه کمک رسان وی شد و با اجرای یک شوی تبلیغاتی، سعی در ترمیم چهره تریتا پارسی در میان جامعه ایرانی نمود.

من در دفاعیه پایانی خودم و همچنین مکمل آن، روی سه نکته اصلی تکیه کردم. اول آنکه من از تمامی نوشته ها و اظهارات خودم در مورد شاکیان و اینکه نامبردگان لابی رژیم ایران در آمریکا هستند دفاع میکنم و به درستی و صحت آن اطمینان دارم و هیچگونه شک و تردیدی در این زمینه برای شخص من وجود ندارد.
دوم آنکه، طبق قوانین دادگاه و حکم قاضی، این نایاک و شاکیان هستند که باید اتهامات وارده یعنی دروغگوئی مرا ثابت کنند و از آنجا که پس از چهار سال و نیم قادر به چنین کاری نبوده اند، شکایت بایستی باطل شود.
سوم، به دلیل تقلبات گسترده و دروغگوئی مستمر شاکیان در پروسه کشف حقیقت و عدم صداقت در ارائه اسناد مورد درخواستی دادگاه، نایاک و پارسی بایستی مورد مجازات قرار گیرند و پرونده شکایت نیز بهمین دلیل بایستی مختومه اعلام گردد.
از میان این سه درخواست، دادگاه به یکی از آنان یعنی عدم توانائی شاکیان برای اثبات دروغگوئی من رسیدگی کرد و نیازی به بررسی دو پایه دیگر برای ابطال شکایت ندید. درنتیجه، با حکم قاضی، کلیه اتهامات نایاک علیه من باطل اعلام گردید. (ص 23)
قاضی در حکم خود، آندسته ازمقالات من که به ادعای نایاک نمونه دروغگوئی و تهمت زنی است را مورد بررسی قرار داد و گفت که شکایت آنان ناوارد است و نوشته های مرا مستدل، صاحب سند و مدرک دانست و گفت که حسن داعی همواره بدنبل این بوده است که برای ادعاهای خودش مدرک و دلیل لازم را ارائه نماید و در جستجوی حقیقت بوده است. (ص 14-19)
از طرف دیگر، نایاک در شکایت خود نوشته بود که حسن داعی برخی از نوشته های تریتا پارسی در انتقاد از رژیم ایران را مخصوصا نادیده گرفته است و اگر چشم خودش را روی حقیقت نبسته بود و انتقادات پارسی را مورد ملاحظه قرار میداد، هرگز وی را بعنوان لابیست رژیم ایران معرفی نمیکرد. قاضی در پاسخ به این ادعای نایاک نوشت:
" اینکه تریتا پارسی هراز گاهی یک بیانیه ای میداد و گناه را بطور مساوی به گردن آمریکا و ایران میانداخت، با این ایده که وی قبل از هرچیز یک مدافع (advocate) جمهوری اسلامی بود مباینتی ندارد. با توجه به بدنامی رژیم ایران در آمریکا، هر مامور کمی باهوش رژیم هم با اینگونه اظهارات تلاش میکند که بعنوان یک طرفدار پروپا قرص رژیم ایران معرفی نشود. (ص 12)
در جای دیگر، قاضی در نتیجه گیری خود میگوید: " آنچیزیکه که شاکیان نادیده گرفته اند این است که متهم (حسن داعی) واقعا به اینکه تریتا پارسی و نایاک لابیست های رژیم ایران هستند باور دارد و تنها بهمین دلیل هم بدنبال بی اعتبار کردن آنهاست. (ص 20)

پروسه طولانی این شکایت، نمونه روشنی از دروغگوئی و تقلب تریتا پارسی و نایاک بود و بهمین دلیل هم دادگاه آنانرا مجرم شناخت و به پرداخت بخش مهمی از هزینه های وکلای من محکوم نمود. (ص 25-26)
یکی از شگفت آورترین بخش های این پروسه، اخراج کارشناسان استخدامی نایاک بود و قاضی شهادت آنان را فاقد ارزش خواند. یکی از آنان با دریافت مبلغی زیاد از نایاک، مامور شده بود که مقالات مرا مطالعه کند و آنطور که تریتا پارسی از قبل از وی خواسته بود، به این نتیجه برسد که من در نوشته هایم دروغ گفته ام و بدون دلیل تهمت زده ام. طنز آنکه همین کارشناس بدلیل دروغگوئی و تقلب از پروسه دادگاه اخراج گردید.
این رفتار، بازتابی از نحوه برخورد تریتا پارسی با پروسه قانونی بود همچنانکه خود وی نیز در این مدت با اظهارات خلاف واقع به دادگاه و سوء استفاده از پروسه کشف حقیقت، موجب محکومیت اش توسط دادگاه شد و در پایان نیز مورد مجازات قرار گرفت.
قاضی درحکم نهائی، با هفت درخواست از هشت درخواست ما برای مجازات نایاک و شخص تریتا پارسی موافقت کرد و آنان را به پرداخت بخش مهمی از مخارج حقوقی ام محکوم نمود. حکم پانزده صفحه ای قاضی، خلاصه ای است از همه تقلبات نایاک در این چهار سال که شامل دروغگوئی و ندادن اسناد مورد درخواستی به متهم (حسن داعی) را شامل میشود.
به اعتقاد من، نایاک کمتر از ده درصد از اسناد مورد درخواستی دادگاه را در اختیار ما قرار داده است و بیش از نود درصد آنرا مخفی نگاه داشته است. من بخشی از این اسناد را دسته بندی کرده و بصورت یک گزارش در این آدرس اینترنتی قرار داده ام که مورد استفاده هموطنان قرار گیرد.

هیچ نظری موجود نیست: