نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

طه طاهری (مسعود صدر‌الاسلام) و وزارت اطلاعات مسئول ربودن رابرت لوینسون


طه طاهری (مسعود صدر‌الاسلام) و وزارت اطلاعات مسئول ربودن رابرت لوینسون
ایرج مصداقی
در روزهای اخیر، انتشار عکس‌های رابرت لوینسون که دو سال پیش به دست خانواده‌اش رسیده بود ، بحث‌های زیادی را در میان مقامات اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و رسانه‌ها دامن زده است. همراه با این عکس‌ها یک ویدئوی ۵۳ دقیقه‌ای از لوینسون هم در دست است که همان موقع انتشار یافت اما مقامات اطلاعاتی و امنیتی آمریکا واکنش خاصی به آن نشان ندادند.
 
 
لوینسون مأمور ۵۹ ساله‌ی بازنشسته اف بی آی و یک متخصص سابق «جرائم سازمان‌یافته‌ی روسی»، ۶ سال پیش در پی سفر به جزیره کیش به منظور تحقیق در امر قاچاق سیگار برای یک شرکت خصوصی ناپدید شد.
 
آسوشیتدپرس خبر داد که مقام‌های اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا به این جمع بندی رسیده‌اند که رژیم ایران در تهیه تصاویر ارسال شده به خانواده رابرت لویسنون نقش داشته است. در این عکس‌ها، لوینسون لباسی نارنجی رنگ مانند لباس زندانیان بازداشتگاه گوانتانامو به تن دارد و پلاکاردهایی را به دست گرفته است که بر روی یکی از آن‌ها نوشته شده است: «من در گوانتانامو هستم، می دانيد کجاست؟» آسوشیتدپرس به نقل از یک مقام ایالات متحده نوشت که علی‌رغم انکار مقامات ایران، به‌طور قطعی می‌توان گفت که دستگاه اطلاعاتی ایران پشت این ویدیو و ۵ عکس منتشر شده از لوینسون است.

ویدیویی که خانواده لوینسون در نوامبر ۲۰۱۰ دریافت کردند، از یک کافی‌نت در پاکستان ارسال شده بود و فرستنده دیگر هیچ‌گاه از آدرس ایمیل مزبور که برای این کار درست شده بود استفاده نکرده است. در پس‌زمینه ویدیو نیز به منظور گمراهی دریافت‌کنندگان، یک موسیقی ویژه‌ی عروسی به زبان پشتون پخش می‌شود. پشتون‌ها در مرزهای شرقی ایران با افغانستان و پاکستان زندگی می‌کنند.

پس از انتشار این ویدیو، ماموران ایالات متحده در افغانستان تلاش کردند با شناسایی تلفن دستی که از طریق آن عکس‌های لوینسون برای خانواده‌اش ارسال شده بود، ربایندگان را ردیابی کنند، اما تلاش آنها به سرانجام نرسید و صاحب گوشی ارتباطی با عکس‌ها نداشت و سرنخ از بین رفت.
به گفته مقامات ایالات متحده، هر کسی که پشت این عکس‌ها و ویدیو هست، نمی‌تواند آماتور باشد؛ آنها کوچک‌ترین اشتباهی در محاسبات خود نکرده‌اند و از این رو می‌توان نتیجه گرفت که یک دستگاه اطلاعاتی حرفه‌ای نظیر وزارت اطلاعات ایران پشت ماجرا باشد.
در نشست بین دو کشور نیز مقامات ایرانی به مذاکره‌کنندگان آمریکایی گفتند که آن‌ها به دنبال لوینسون هستند و حملاتی را هم در یک منطقه‌ی‌ کوهستانی بلوچستان که شامل بخش‌هایی از کشورهای ایران، افغانستان و پاکستان می‌شود انجام داده‌اند. اما مقامات آمریکایی سرانجام نتیجه ‌گرفتند این داستانی ‌است که ایرانی‌ها سر هم کرده‌اند و هیچ حمله‌ای در کار نبوده و در واقع این ادعا بخشی از حقه‌ی ضد اطلاعاتی دولت ایران برای سنجش نحوه‌ی عمل آژآنس‌های اطلاعاتی آمریکا بوده است.
 
از نظر نگارنده موضوع دخالت دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم در ربودن رابرت لوینسون خبر جدیدی نیست . من دو سال پیش در مقاله‌‌ای با عنوان «طه طاهری (مسعود صدر الاسلام) و مفقودشدن رابرت لوینسون» ضمن آن که به سوابق طه طاهری که در پست‌های امنیتی داخلی با نام مسعود صدر‌الاسلام فعالیت می‌کرد پرداختم به نقش وی و عوامل‌اش در ربودن رابرت لوینسون اشاره کردم. در آدرس زیر می‌توانید به مطلب مورد اشاره دسترسی پیدا کنید.
 
 
دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم از روی پروژه‌ی دولت لیبی برای ربودن «امام موسی صدر» در سال ۱۹۷۸ کپی برداری کرده و رابرت لوینسون را در مارس ۲۰۰۷ پس از دیدار با «داوود صلاح‌الدین» تروریست فراری ربود.
 
ناپدید شدن لوینسون می‌توانست پاسخی باشد به پناهنده شدن علیرضا عسگری معاون سابق وزارت دفاع رژیم که در دسامبر ۲۰۰۶ در ترکیه ناپدید شد و بعدها اطلاعات انتشار یافته نشان می‌داد که به غرب پناهنده شده است . (۱)
 
برای اجرای طرح ربودن رابرت لوینسون، طه طاهری یا مسعود صدر‌الاسلام(۲) یکی از مهم‌ترین چهره‌های امنیتی نظام که در دوران یاد شده ریاست شرکت دخانیات ایران را به عهده داشت، شخصاً در کیش حضور یافت و عملیات را فرماندهی کرد. وی پس از برکناری از شرکت دخانیات با حکم اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی، قائم مقام او در ستاد مبارزه با موادمخدر شد، پستی که همچنان در اختیار اوست.
 
در جریان این عملیات سرهنگ فریبرز حاج‌اسماعیلی (۳) که تا مرداد ۸۵ فرمانده نیروی انتظامی کیش و عضو ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز ریاست جمهوری بود نیز شرکت داشت. علاوه بر این دو نفر، حداقل سه نفر از اعضای وزارت اطلاعات نیز در این ماجرا درگیر بودند. پس از ربودن لوینسون، مسعود صدر‌الاسلام که فرماندهی عملیات را به عهده داشت این‌گونه جلوه می‌دهد که وی را با هواپیما به کرمان منتقل می‌کنند که از نظر من می‌تواند حقه‌ی امنیتی و اطلاعاتی و به منظور فریب کسانی که در کیش ناخواسته درگیر پروژه بودند نیز باشد و به این ترتیب رد او را گم کنند. چرا که منطقی نیست فرد ربوده شده به جای تهران یا ... به کرمان برده شود.
علاوه بر افراد نامبرده، محمدرضا نقدی فرمانده بسیج که در زمان یاد شده معاونت احمدی نژاد و ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز را به عهده داشت نیز درگیر ماجرا بود.  

رابرت لوینسون که از اواخر سال ۲۰۰۶ در رابطه با مبارزه با قاچاق سیگار برای کمپانی‌های خصوصی کار می‌کرد در ژانویه ۲۰۰۷ تلاش کرد از طریق ارتباط با دیوید تئودور بلفیلد تحقیقاتش در زمینه قاچاق سیگار را به سرانجام برساند. بلفیلد یک تروریست سیاه‌پوست آمریکایی است که در سال ۱۹۸۰ پس از ترور علی اکبر طباطبایی یک دپیلمات سابق ایرانی در ایالت مریلند از طریق کانادا و سوئیس به تهران گریخت و ضمن آن که دستمزدش را گرفت، به خدمت سرویس‌های امنیتی رژیم در آمد و با اسامی گوناگونی از جمله داوود صلاح‌الدین، حسن تنتایی، حسن عبدالرحمان و ... به زندگی پرداخت. وی مدتی نیز گارد حفاظت سفارت رژیم در واشنگتن بود. وی در آن دوره پیشنهاد کرده بود که افرادی چون هنری کیسینجر وزیر امور خارجه‌ی سابق آمریکا را به قتل برساند که مورد موافقت مقامات جمهوری اسلامی قرار نگرفته بود و آن‌ها بخوبی خط قرمز‌ها را می‌شناختند.

داوود صلاح‌الدین (۴) به توصیه‌ی افراد قدرتمند در دستگاه امنیتی رژیم که در ارتباط با قاچاق سیگار نیز فعالیت می‌کنند (۵) به رابرت لوینسون وصل شد و در ماه مارس ۲۰۰۷ پس از چندین تماس موفق شد وی را به دبی و سپس به بهانه‌ی این که اطلاعات ذیقیمتی در ارتباط با افراد قدرتمند سیاسی ایرانی در معاملات قاچاق سیگار دارد به جزیره کیش بکشاند. صلاح‌الدین سال‌ها قبل از طریق سیلورمن یک خبرنگار تحقیقی که برای «نیویورکر» هم کار می‌کند در ارتباط با لویسنون قرار گرفته بود و از طریق تلفن و ایمیل با یکدیگر در تماس بودند.  
داوود صلاح‌الدین در جریان سفر لوینسون به کیش از قبل اتاق مشترکی را برای خود و لوینسون در هتل مریم کیش رزرو کرده بود. از همان ابتدا هم تردیدی نبود که سفر وی توسط مقامات امنیتی رژیم برنامه‌ریزی شده است چرا که سفر یک آمریکایی از دبی به کیش بدون هماهنگی اطلاعاتی امکان‌ناپذیر است. در دهه‌ی ۹۰ میلادی پاسداران گارد پرواز هواپیمای «کیش ایرلاین» از سوار شدن چند خبرنگار آمریکایی که قرار بود در کیش با داوود صلاح‌الدین در مورد چگونگی ترور علی‌اکبر طباطبایی مصاحبه کنند جلوگیری کرده بودند. هرچند این گفتگو به صلاحدید مقامات امنیتی رژیم در سال ۱۹۹۵ در استانبول صورت گرفت و او جزییات ترور را تشریح کرده و توضیح داد چگونه با سه گلوله طباطبایی را به قتل رسانده است و مطلقاً پشیمان نیست.
 
http://www.youtube.com/watch?v=r2TQFmeS1_0

رژیم جمهوری اسلامی چهار هفته بعد از ربودن لوینسون، داوود صلاح‌الدین را که خود در جریان ربودن مأمور سابق اف بی آی دست داشت به دفتر خبرگزاری فرانسه در تهران فرستاد تا سناریوی تنظیم شده از سوی وزارت اطلاعات را از طریق این خبرگزاری به دنیا مخابره کند. وی مدعی شد که پس از یک ملاقات ۶ ساعته با لوینسون مأموران به اتاق آن‌ها ریخته و هر دو را بازداشت کردند. اما وی صبح روز بعد پس از بررسی پاسپورت ایرانی‌اش آزاد شد.
 
http://www.ft.com/cms/s/0/103a45c8-ea26-11db-91c7-000b5df10621.html#axzz2HcCAh8UF
 
در تاریخ ۱۹ آوریل ۲۰۱۰ داوود صلاح‌ الدین یا حسن عبدالرحمان که این بار به عنوان ادیتور «پرس تی وی» معرفی می‌شد و مدت‌ها مسئولیت وب سایت این تلویزیون را به عهده داشت دوباره به صحنه آمد و در مصاحبه با «فاکس نیوز» ادعا کرد که رابرت لوینسون از بیماری‌های گوناگون رنج می‌برد و بعید است فردی در وضعیت او که در ۵۹ سالگی ناگهان به زندان می‌افتد جان سالم به در ببرد. او پیش‌تر نیز در ایمیل‌هایی که برای روزنامه‌نگاران آمریکایی می‌فرستاد تأکید داشت که بعید می‌داند لوینسون به زودی آزاد شود. داوود صلاح‌الدین به این ترتیب بر اساس سناریوی طراحی شده از سوی رژیم نقطه‌ پایانی بر جستجوی بی سرانجام خانواده و دوستان لوینسون گذاشت.
 
 
محمد حسین آقاسی وکیل مدافع خانواده لوینسون در این باره می‌گويد: «من با اين آمريکايی (داوود صلاح‌الدین) ملاقات کردم، او را به جايی در تهران دعوت کردم. چون خود اين فرد در نزديکی تهران زندگی می‌کند. طی اين ملاقات من متوجه شدم که اين شخص مطالبی را بر خلاف واقعيت مطرح می‌کند. بعد، من درباره صحبت‌های ايشان هم در جزيره کيش و هم در تهران تحقيق کردم و به اين نتيجه رسيدم که او دروغ می‌گويد. البته اين شخص من را نيز به طور غيرمستقيم تهديد می‌کرد.»
وی می افزاید «تصور اوليه من اين است که او (لوينسون) به وسيله افرادی که در ايران قدرتی دارند و احتمالا در قضايايی مرتبط با قاچاق سيگار و يا موضوع‌های ديگری که ايشان آمده بود درباره‌اش بررسی کند، دست دارند- ربوده شده و بايد هنوز در اختيارشان باشد.»
 
 
رژیم جمهوری اسلامی در بازی‌ ضداطلاعاتی‌اش از ابتدا تلاش کرد به گونه‌ای جلوه دهد که گویا لوینسون پس از ناپدید شدن به افغانستان برده شده و در اختیار نیروهای حکمت‌یار یا باندهای جنایتکار افغانی و پاکستانی است.
در حالی که وقتی رژیم به هر دلیل یکی از مهره‌های «اف بی آی» را با نقشه و ترفند به ایران کشانده و با صرف هزینه‌های سیاسی و تبلیغاتی می‌رباید دلیلی ندارد او را به افغانستان بفرستد و از حیطه‌ی اطلاعاتی خودش خارج کند. یا بقولی «الماس» گرانبها را به غریبه بسپارد. به ویژه که می‌داند آمریکایی‌ها در افغانستان و پاکستان حضور دارند و امکان هر معامله‌ای می‌رود.
ناپدید شدن مأمور سابق «اف بی آی» در جزیره کیش که در کنترل کامل نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم و یکی از امن‌ترین مناطق ایران است بدون اطلاع این‌ نیروها امکان‌ناپذیر است و بدون هماهنگی با آن‌ها امکان خارج کردن او از جزیزه کیش ممکن نیست. بایستی در نظر داشت که برخلاف دیگر جزایر ایران در خلیج فارس، در کیش مطلقاً قاچاق کالا نیز صورت نمی‌گیرد و از این بابت این جزیره مستثنی است. 
 
چگونه ممکن است یک نیروی افغانی یا پاکستانی یک مأمور آمریکایی را زیر چشم و کنترل مقامات اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی، در یک جزیره به شدت حفاظت شده ایران ربوده و با پذیرش خطرات بسیار او را به افغانستان یا پاکستان ببرد و بعد هیچ خواسته‌ای را مطرح نکند. دولت‌های این دو کشور که متحدان آمریکا هستند دست به چنین اعمالی نمی‌زنند. گروه‌هایی مانند طالبان یا حکمتیار به فرض محال چنانچه دست به چنین کاری بزنند قطعاً هدفی داشته و  در پی آن خواسته‌هایشان را مطرح می‌‌کنند نه این که موضوع را مسکوت بگذارند.
 
به نظر من رابرت لوینسون در زندان به قتل رسیده و یا در اثر فشارهای وارده فوت کرده است و مصاحبه‌ی داوود صلاح‌الدین هم در همین راستا انجام گرفته است؛ کما این که در سال ۱۹۸۴ ویلیام باکلی (۶) رئیس مرکز سیا در بیروت پس از ربوده شدن از طریق سوریه به ایران آورده شد و پس از آن که زیر شکنجه به قتل رسید جسد او در سال ۱۹۹۱ در بیروت پیدا شد. امکان این که وی پس از گذشت ۶ سال زنده در جایی پیدا شود بعید است. هیچ سناریویی را نمی‌توان روی آن سوار کرد. 
 
رژیم در ۶ سال گذشته سیاست سکوت و انکار را پیشه کرده و هر از گاهی از موضع «انسان‌دوستانه» ژست‌هایی را گرفته است. اشتباه بزرگ آمریکایی‌ها و خانواده لوینسون این بود که برای پیگیری ماجرا به ایران سفر کرده و با احمدی‌نژاد که خود در جریان ماجراست دیدار کردند و این زمینه‌ را برای دولت وی به وجود آوردند که ضمن انکار ماجرا روی تعهدات «انسان‌دوستانه» خود تأکید کنند.
 
در آوریل ۲۰۱۰ پی جی کراولی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که دولت ایران به هیج یک از سؤالات آمریکایی‌ها در مورد محل نگهداری لوینسون پاسخ نداده است. دیپلمات‌های آمریکایی در پاییز ۲۰۰۹ طی ملاقات‌شان با مقامات ایران در ژنو که در ارتباط با برنامه‌ی هسته‌ای رژیم صورت گرفت از موقعیت استفاده کرده و در مورد ناپدید شدن لوینسون سؤالاتی را مطرح کردند اما پاسخی دریافت نکردند.
 
هیلاری کلینتون و دستگاه سیاسی آمریکا نیز در موضع‌گیری حیرت‌آوری مدعی شدند که احتمالاً لوینسون در جنوب آسیا نگهداری می‌شود.
ظاهراً این اقدامی برای نشان دادن حسن نیت از سوی مقامات آمریکایی‌ بود و آن‌ها می‌خواستند به این ترتیب به کمک مقامات رژیم آمده و آن‌ها را ترغیب به آزادی لوینسون کنند. به همنی دلیل این امکان را برای رژیم فراهم کردند که بتواند روی آزادی وی مانور داده و مدعی شود که از نفوذش در این مورد استفاده کرده است! یعنی می‌خواستند به گروگان‌گیرها دستخوش هم بدهند. اما برخلاف انتظار آمریکایی‌ها این اتفاق نیافتاد و حالا مقامات امنیتی آمریکایی گوشه‌ای از حقایقی را که به آن واقفند مطرح  کرده‌اند.
 
رامین مهمان‌پرست سخنگوی وزرات خارجه‌ی رژیم در آخرین موضع‌گیری خود راجع به سرنوشت لوینسون به دروغ مدعی شد که دولت ایران به دلایل انسان‌دوستانه به تلاش‌های خود برای پیدا کردن لوینسون ادامه می‌دهد. او همچنین مصرانه از دولت آمریکا خواست «اطلاعات موثق » در مورد مأمور سابق خود ارائه دهد.
 
هفته‌ی گذشته علیرضا میریوسفی سخنگوی هیئت نمایندگی رژیم در سازمان ملل متحد با صدور اطلاعیه‌ای گفت: دولت ایران به کمک خانواده‌ی لوینسون برای پیدا کردن مأمور سابق اف بی آی شتافته است. «حتی خانواده‌ی او به ایران سفر کرد و مورد پذیرایی دولت ایران قرار گرفت. تحقیقات بعدی نشان داد که او در ایران نیست و هیچ شواهدی مبنی بر حضور او در ایران در دست نیست.»
او همچنین افزود: « خیلی مهم است که مأمور اف بی آی که به منطقه‌ی آزاد ایران سفر کرده را پیدا کنیم، در صورتی که وی را بیابیم، آن موقع دولت آمریکا بایستی پاسخ دهد که مأمورشان چرا به ایران فرستاده شده و چه مأموریتی داشته است».
 
 
متأسفانه سیاست نادرست دولت آمریکا جهت دادان امتیاز به گروگان‌گیر‌ها و تلاش برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد سرنوشت لوینسون از طریق ایجاد رابطه با رژیم به این دولت این امکان را داده است که علاوه بر انکار موضوع، طلبکار هم بشود. معلوم نیست آمریکایی‌ها کی می‌خواهند از تجربیات‌شان در ارتباط برخورد با رژیم استفاده کنند.


ایرج مصداقی ژانویه ۲۰۱۳
 
 
۱- علیرضا عسگری قبل از آن که به غرب پناهنده شود توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم دستگیر شده و نزدیک به یک سال و نیم زندان بود و پس از آن نیز زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد. وی یکی از بنیانگذاران حزب‌الله لبنان بود و اطلاعات ذیقیمتی را در اختیار غرب و اسرائیل گذاشت که از آن در بمباران مرکز اتمی سوریه نیز استفاده کردند.
 
۲- صدر‌الاسلام همراه با شیخ محمد رمضانی (با اسم غلامحسین رمضانی مسئول اطلاعات و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی شد) بنیان‌گذاران شبکه‌ی کمک رسانی مالی به حزب‌الله لبنان هستند، در دهه‌ی ۷۰ نقش بسیار مهمی در اطلاعات نیروی انتظامی، سرکوب جنبش ۱۸ تیر، حمله لباس شخصی‌ها، قتل‌های زنجیره‌ای، دستگیری و شکنجه‌ی شهرداران تهران و ... داشت. وی با آن که معاونت اطلاعات نیروی انتظامی را به عهده داشت اما در نشست‌های ستاد بحران که در قرارگاه ثارالله تشکیل می‌شد و فرماندهان، بسیج، سپاه پاسداران، ارتش، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی شرکت داشتند نقش ریاست را به عهده داشت و هم در بحث‌های اطلاعاتی و هم عملیاتی حرف اول را می‌زد . جدا از توانایی‌هایی که داشت نفوذ وی از آن‌جا بود که وی در ابتدا کمیته‌ای بود، سپس به سپاه پاسداران پیوست و بعد جزو نیروهای وزارت اطلاعات شد و در ادامه معاونت اطلاعات نیروی انتظامی را متحول کرد و عاقبت به ریاست جمهوری رفت. وی به دو زبان عربی و انگلیسی صحبت می‌کند.
سایت موج سبز آزادی در مقاله‌ای تحت عنوان «مسعود صدر الاسلام، چهره پشت پرده کهریزک» مدعی شده بود مسعود صدر ‌الاسلام همان مسعود صالح بازجوی ۲۰۹ در سال‌های اولیه دهه‌ی ۶۰ است. همان موقع مقاله‌ای نوشته و توضیح دادم چنین نیست. صدر‌الاسلام در سال ۶۰ هیجده ساله بود و در دستگاه امنیتی محلی از اعراب نداشت که بخواهد سربازجوی شعبه‌ی ۲۰۹ باشد. او در زمان مربوطه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی بود که اساساً راهی به ۲۰۹ اوین نداشتند که در دست اطلاعات سپاه پاسداران بود .
 
 
متأسفانه سایت همبستگی ملی متعلق به مجاهدین و سایت رسمی این سازمان بدون آن که شناخت لازم از مسعود صدر‌الاسلام(طه طاهری) و «صالح» سربازجوی  ۲۰۹ داشته باشند به تکرار اشتباه سایت «موج سبز آزادی» پرداخته و متأسفانه حاضر به تصحیح اشتباه‌شان هم نیستند و به این وسیله یکی از جنایتکاران علیه بشریت (صالح) را از صحنه خارج کرده‌اند. 
 
 
 
۳- فریبرز حاج‌اسماعیلی یکی از دوستان نزدیک و عناصر زبده تحت امر مسعود صدر‌الاسلام بود. در دوران معاونت اطلاعات صدر‌الاسلام در نیروی انتظامی وی رئیس اداره عملیات معاونت اطلاعات ناجا بود و نقش مهمی در سرکوب جنبش ۱۸ تیر ۷۸ داشت. در نوشته‌ی قبلی‌ام او را ريیس نیروی انتظامی کیش در زمان ربودن رابینسون معرفی کرده بودم که نادرست است وی در مرداد ۸۵ از این پست برداشته شده و به جای وی سرهنگ پاسدار سليمان ملك‌زاده انتخاب شده بود. 
 
۴- در این آدرس می‌توانید اطلاعات بیشتری راجع به داوود صلاح‌الدین کسب کنید:‌
 
 
وی به گفته‌ی Joseph Trento روزنامه‌نگار آمریکایی در اواخر دهه‌ی ۹۰ با ارائه‌ی اطلاعاتش از یک حمله به سربازان آمریکایی و بیل کلینتون در بوسنی و حمله القاعده به سفارت آمریکا در آلبانی جلوگیری کرده است. وی تا هنگام مرگ ناگهانی شفلر یک مأمور پلیس آمریکایی در سال ۱۹۹۶ اطلاعات مربوط به مواد مخدر را که مورد علاقه‌ی مشترک دولت‌های ایران و آمریکا بود به وی منتقل می‌کرد.  
داوود صلاح‌الدین همچنین در اوایل سپتامبر ۲۰۰۱ روی پیغام‌گیر تلفن وی می‌گوید: «یک سورپریز بزرگ برایت داشتم» و چند روز بعد واقعه‌ی ۱۱ سپتامبر اتفاق می‌افتد . پیام سورپریز او و سپس بازی در نقش دکتر در فیلم «سفر قندهار» محسن مخملباف سؤالاتی را برای مقامات آمریکایی ایجاد کرد.
 
 
همچنین نیویورک تایمز در گزارش خود از روابط نزدیک صلاح‌الدین با معصومه ابتکار و محسن مخملباف یاد کرد. همچنین مخملباف در یادداشتی از داوود صلاح‌الدین دفاع کرده و در مورد ترور علی‌اکبر طباطبایی دیپلمات دولت شاهنشاهی توسط وی گفته بود همه‌ی مردم ایران به دنبال نابودی ساواکی‌ها بودند .
 
http://thelede.blogs.nytimes.com/2009/09/16/just-another-american-hit-man-actor-and-journalist-living-in-iran/
 
۵- قاچاق سیگار‌های آمریکایی به ایران، یک تجارت پرسود صدها میلیون دلاری است که سال‌هاست منحصرآ توسط سپاه پاسداران و از طریق ده‌ها بندری که در اختیار این نهاد است هدایت می‌شود. احمدی‌نژاد در دعوا بین باندهای رژیم یک بار به این موضوع اشاره کرد.
محمود ابطحی که جانشین طه ظاهری در شرکت دخانیات شده بود در همان اولین روز کاری‌اش در ۱۷ تیر ۸۷ گفت: «به جد می‌گویم مافیا وجود دارد و صدایش را می‌شنوم.» از آن‌جایی که وی از اظهارات اولیه‌اش کوتاه نیامد عاقبت برکنار شد و در گفتگو با شرق گفت:  «در این که مافیای سیگار وجود دارد و در حال فعالیت است، شک نکنید. مافیا صددرصد هست و کسی هم نمی‌تواند منکر وجود آن شود.» وی درباره چگونگی فعالیت مافیا افزود: «عمده تولیدکنندگان سیگار با قاچاقچیان رفیقند. چطور می‌شود مثل آب خوردن میلیاردها نخ سیگار مالبرو در این کشور جابه جا و در دورترین نقاط کشور توزیع شود و آب از آب تکان نخورد؟»
ابطحی درباره پشت پرده قاچاق سیگار مالبرو گفت: «من امروز به شما عرض می‌کنم پشت پرده قاچاق مالبرو ۱۰ نفر هم نیستند. مهم نیست که مالبرو در ایران مصرف دارد یا خیر، بلکه مهم این است که دستگاه‌های ذی‌ربط این‌ها را شناسایی و به قوه قضائیه معرفی کنند تا به حساب آن ها برسند.»
رییس سابق دخانیات با اشاره به قدرت فراوان قاچاقچیان ادامه داد: «کسانی که این سیگار را قاچاق می‌کنند بسیار قدرتمند هستند لذا باید آن‌ها را شناسایی کرد و به این وضع بی سر و سامان، سامان بخشید.»
سال 87 سالی بود که قاچاق این ماده دخانی به کشور بیشترین کاهش را داشت در این سال قاچاق سیگار به زیر 10 درصد رسید و تولید آن به رقم ۳۴ درصد نسبت به سال‌های قبل از آن ارتقا یافت. همین مسئله باعث شد شرکت دخانیات با سود قابل توجه ۱۴۰ درصدی سال را به پایان برساند.
اما در سال ۸۸ کشور به شکل عجیبی با چهره دیگری از وضعیت تجارت سیگار روبه رو شد. بنا به گفته رییس پیشین دخانیات در آن سال به رغم افزایش ۲۱ درصدی تولید، قاچاق نسبت به سال پیش از آن ۱۷۳ درصد افزایش یافت تا کلاف این «مافیای قاچاق» هم‌چنان سردر گم بماند.
 
http://fararu.com/vdca6yny.49nay15kk4.html
 
۶- بنا به گفته‌ی منابع آمریکایی، ویلیام باکلی William Francis Buckley( ۱۹۲۸-۱۹۸۵) پس از این که در ماه مارس ۱۹۸۴ توسط حزب‌الله لبنان ربوده شد به ایران برده شده و مدتی در پادگان منظریه قم در حبس بود. جنازه وی عاقبت در سال ۱۹۹۱ در بیروت پیدا شد. باکلی سرهنگ ارتش آمریکا و رئیس ایستگاه CIA در بیروت بود. او پیش از آن در مکزیک، ویتنام، کامبوج، پاکستان، زئیر، مصر و... به عنوان افسر اطلاعاتی خدمت کرده بود. وی یکی از همراهان ویلیام کیسی رئیس پیشین سازمان سیا در مذاکره با مقامات جمهوری اسلامی در سال ۱۹۸۰ بود. این مذاکرات به منظور عدم آزادی دیپلمات‌های گروگان گرفته شده در سفارت آمریکا تا زمان مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود. در این انتخابات رونالد ریگان به ریاست جمهوری آمریکا رسید.  سه هفته پس از ربوده شدن وی، ریگان دستور‌العملی را به منظور مذاکره با مقامات ایرانی برای آزادی گروگان های آمریکایی در بیروت صادر کرد. این دستور‌ منجر به افتضاح «ایران- کنترا» شد. 
 

هیچ نظری موجود نیست: