نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه

خوند جنایتکار عزت الله لاهوتی کرکج مُرد

خوند جنایتکار عزت الله لاهوتی کرکج مُرد
از تبریز خبر می رسد که چندی است آخوند جنایتکار عزت الله لاهوتی کرکج مرده است. کسانی که تبریزی هستند حتما آخوند جنایتکار عزت الله لاهوتی کرکج را می شناسند. عزت الله لاهوتی کرکج که در دهه ۶۰ فرمانده کمیته مرکزی تبریز بود یکی از خونخوارترین و فاسدترین آخوندهای رژیم گدایان مفت خور در تبریز و آذربایجان و حتی ایران است. پس از اشغال و غصب کنسولگری آمریکا در تبریز در آخر خیابان شهناز جنوبی پیشین (میدان حکیم نظامی کنونی) این کنسولگری با چندین ساختمان بزرگ و چندین حیاط پهناور که در گستردگی دست کمی از یک پادگان نداشت یکی از بزرگترین جایگاه های سرکوب دشمنان رژیم شد. نخست کمیته مرکزی تبریز را شورائی از چند جنایتکار رژیم می گرداند، سپس جنایتکاری به نام علی بقائی رئیس کمیته مرکزی تبریز شد. علی بقائی در زمان رژیم پادشاهی کوره آهک پزی داشت و یک نفر را به قتل رسانده و لاشه اش را در کوره آهک پزیش سوزانده بود! برای همین چندی در زندان رژیم پادشاهی در تبریز زندانی شده بود. علی بقائی پس از انتحار اسلامی خود را به عنوان زندانی سیاسی رژیم پادشاهی جا زده و فرمانده کمیته مرکزی تبریز شد! سپس آخوند منفور و فاسد و جنایتکار عبدالحمید باقری بنابی فرمانده کمیته مرکزی تبریز شد. پس از برپائی وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ آخوند عبدالحمید باقری بنابی مدیرکل اطلاعات استان آذربایجان شرقی شد و به جای او آخوند عزت الله لاهوتی کرکج فرمانده کمیته مرکزی تبریز شد. سرانجام عزت الله لاهوتی کرکج مدیرکل اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی شد.
در زمان فرماندهی عزت الله لاهوتی کرکج در کمیته مرکزی تبریز هزاران تن از دشمنان رژیم دستگیر و پس از شکنجه و بازجوئی و پرونده سازی درباره آنان به بیدادگاه های انقلاب اسلامی تبریز فرستاده شده و به اعدام و زندان محکوم شدند. چند تن از بازجویان و شکنجه گران سرشناس کمیته مرکزی تبریز در آن هنگام عبارتند از:
* جواد حسین خواه شکنجه گر سرشناس تبریزی که به دست سازمان مجاهدین خلق ترور شد.
* محمد معمارزاده که در آغاز در واحد اطلاعاتی کمیته مرکزی تبریز کار می کرد. سپس به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفت. سرانجام استاندار آذربایجان شرقی شد و هم اکنون در پست های بالای مدیریتی در وزارتخانه های رژیم ولایت فقیه در تهران کار می کند.
* فیروز رضائی که در واحد اطلاعات کمیته مرکزی تبریز کار می کرد. سپس به اداره اطلاعات تبریز رفت و در آنجا از دشمنان رژیم بازجوئی می کرد و آنها را شکنجه می داد و سپس مدیرکل اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی شد.
* اکبر غفاری که هم در واحد اطلاعاتی سپاه پاسداران کار می کرد و هم در کمیته مرکزی تبریز زندانیان ضد رژیم را شکنجه می داد و از آنها بازجوئی می کرد و پس از برپائی وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ به اداره اطلاعات تبریز رفته و در آنجا جنایاتش را دنبال کرد و سپس معاون سیاسی – امنیتی استانداری آذربایجان شرقی شد و پس از آن رئیس سازمان بازرسی کل کشور در آذربایجان شرقی شد.
* سردار سرتیپ مقصود ماهری نخست فرمانده واحد اطلاعات و سپس معاون کل کمیته مرکزی انقلاب اسلامی تبریز بود که سپس به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفت و هم اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین در تهران کار می کند.
* سردار سرتیپ محمود جلالی که بسیار سنگدل بود و چنان زندانیان را شکنجه می داد که حتی صدای اعتراض شکنجه گران دیگر هم بلند می شد! محمود جلالی شکنجه گر سرانجام در حادثه سقوط هلی کوپتر کشته شد.
* سردار سرتیپ حسن روستائی که به همراه برادرش علی روستائی معروف به سیدجعفر و پسرعمویش مجید روستائی معروف به مجان (از مأموران اعدام زندان تبریز) در کمیته مرکزی تبریز کار می کرد. حسن روستائی بازجو و شکنجه گری بسیار سنگدل بود و سپس فرمانده واحد اطلاعات نیروی انتظامی تبریز شد و هم اکنون در اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی کار می کند.
* سردار سرتیپ رحمان ایمانی نژاد بناب معروف به حاجی رحمان که یکی از بزرگترین سردسته های بازجویان و شکنجه گران رژیم در تبریز است. پس از انحلال کمیته ها فرمانده واحد اطلاعات نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی شد. در سرکوب خونین خیزش مردم تبریز در سال ۸۵ به همراه محمدعلی نصرتی کارائی فراوان از خودش نشان داد. گفته می شود هم اکنون به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفته و در آنجا دارای پست و مقام شده است.
* سردار سرتیپ غلامعلی نیرپور از سرکوبگران و عوامل اطلاعاتی رژیم در کمیته مرکزی تبریز و سپس اداره اطلاعات تبریز بود. سپس به تهران فراخوانده شد و در سازمان های سرکوب رژیم در تهران مانند زندان اوین و زندان قزلحصار و بازداشتگاه توحید و ………. به جنایاتش ادامه داد. گفته می شود غلامعلی نیرپور از زندانیان ترک زبان در بازداشتگاه ها و شکنجه گاه های رژیم در تهران با سختترین شکنجه ها بازجوئی می کند.
* مجید نیکنام سربازجوی کمیته مرکزی تبریز که در آغاز در بخش گزینش و در واقع بخش تفتیش عقاید کمیته مرکزی تبریز برای استخدام و دستچین کردن سگ های هار و گوش به فرمان کار می کرد و سپس فرمانده واحد اطلاعات کمیته مرکزی شد و هر روز یک نوع شکنجه را اختراع می کرد تا از زندانیان ضد رژیم بازجوئی کند! وی سرانجام به اداره اطلاعات تبریز رفت و گفته می شود که هم اکنون به بند ۲۰۹ زندان اوین در تهران رفته و در آنجا زندانیان ضد رژیم را شکنجه کرده و بازجوئی می کند.
* سعید رستمی سخا در زمان رژیم پادشاهی زرگر بود و فروشگاهی به نام تابان داشت و سعید تابان نامیده می شد. دچار فساد اخلاقی بوده و همجنسباز بود. مدتی در کمیته مرکزی تبریز کار می کرد و سپس در دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی و اداره اطلاعات تبریز مشغول به کار شد و در کار دستگیری، بازجوئی، شکنجه و اعدام دشمنان رژیم کارائی فراوان از خود نشان داد و اکنون روشن نیست که در کجاست و چه کار می کند؟ برادر او به نام سردار سرتیپ حمید رستمی سخا نیز از سرکوبگران دانه درشت رژیم است اما اطلاعات بیشتری از او در دست نیست. یکی از خویشاوندان او که نام خانوادگی او نیز رستمی سخا است رئیس فرودگاه بین المللی تبریز است.
* غلامعلی طریقت خواه سال ها در کمیته مرکزی تبریز بازجو و شکنجه گر دشمنان رژیم بود. پس از انحلال کمیته ها به واحد اطلاعات نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی رفت. گفته می شود هم اکنون به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفته است.
* مراد سلطان مرادی که نخست در زندان تبریز زندانیان محکوم به اعدام را تیرباران می کرد و از مأموران اعدام در زندان تبریز بود. سپس سربازجوی واحد اطلاعات کمیته مرکزی تبریز شد. پس از آن به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفت و هم اکنون در آنجا مشغول به کار است.
* رحیم صمصامی که از سربازجویان کمیته مرکزی تبریز بود و سپس به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفت و هم اکنون در آنجا کار می کند.
* جمشید کریمی از سرکوبگران رژیم در کمیته مرکزی تبریز و سپس واحد اطلاعات نیروی انتظامی استان آذربایجان شرقی بود. اکنون به اداره کل اطلاعات استان آذربایجان شرقی رفته و در آنجا دشمنان رژیم را سرکوب می کند.
البته شماره جنایتکاران رژیم آخوندی در کمیته مرکزی تبریز که سپس به همراه کمیته های دیگر منحل شد و کارکنان آن به نیروی انتظامی و اداره اطلاعات رفتند بسیار بیش از اینها است. در اعلامیه های مرگ عزت الله لاهوتی کرکج که بر دیوارهای تبریز چسبانده شده بودند نام چند تن از خویشاوندان سردسته دژخیمان دیده می شد که شاید آنها نیز مانند عزت الله لاهوتی کرکج از کارکنان مراکز سرکوب رژیم اهریمنان دوزخی باشند. روشن است که درباره چنین کسانی باید بررسی های موشکافانه ای انجام شوند. کسانی مانند:
** چهار پسر عزت الله لاهوتی کرکج به نام های: سعید لاهوتی کرکج – یعقوب لاهوتی کرکج – مرتضی لاهوتی کرکج – محمدصادق لاهوتی کرکج
** داماد و خواهرزاده عزت الله لاهوتی کرکج به نام: مرتضی جمالی
** پنج برادرزاده عزت الله لاهوتی کرکج به نام های: موسی لاهوتی کرکج – کاظم لاهوتی کرکج – علی لاهوتی کرکج – یحیی لاهوتی کرکج – حسن لاهوتی کرکج
** دو برادر زن عزت الله لاهوتی کرکج به نام های: کریم آقابالائی – جواد آقابالائی
** شش خواهرزاده عزت الله لاهوتی کرکج به نام های: جبرئیل شهنواز – بهمن عسکری اصل – مصطفی جمالی – مرتضی جمالی – احد دهون – محمدعلی دهون
** سه پسر عموی عزت الله لاهوتی کرکج با نام خانوادگی دیگر به نام های: غلامعلی علیوند – رضا علیوند – اسماعیل علیوند
** سه باجناق عزت الله لاهوتی کرکج به نام های: محمدحسین میرعطاران – رضا طاهری باغ یعقوب – ایرج رشیدی
آنچه که مایه اندوه و افسوس فراوان است این است که چرا باید جنایتکاران و دژخیمان خونخواری مانند آخوند عزت الله لاهوتی کرکج پس از ده ها سال ستم و سرکوب و خونریزی با آسایش و امنیت زندگی ننگینشان را دنبال کنند و سرانجام با مرگی طبیعی بمیرند؟ و چرا در میان ستمدیدگان چند آدم رگدار پیدا نمی شوند که این جنایتکاران را به کیفر کردارهایشان برسانند؟ و چرا در همه جا جز خاموشی یک گورستان چیز دیگری دیده نمی شود؟

هیچ نظری موجود نیست: