نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

اظهار نظر یکی ازمسؤلین اطلاعاتی و امنیتی کشور : « موسوی و کروبی یک بهانه بود،نظام پراز چالش های حل نشدنی ست ، مهم تر از همه شعور و شور جوانان است.

اظهار نظر یکی ازمسؤلین اطلاعاتی و امنیتی کشور :
« موسوی و کروبی یک بهانه بود،نظام پراز چالش های حل نشدنی ست ، مهم تر از همه شعور و شور جوانان است.»

شاهد جنایت های حکومت اسلامی (بخش سی و دوم)

چهار شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۳ ژوين ۲۰۱۲

مسعود نقره کار

masoud-noghrekar02.jpg
«.....سردار...را من از کودکی اش می شناسم،پدرش زود از دار دنیا رفت و مادر رنج بزرگ کردن اش بر دوش کشید.از نوجوانی عشق شهید شدن داشت، روزی که قرار بود به جبهه برده شود مادرش او را پیش من آورد تا نصیحت اش کنم ، مادر نمی خواست او به جبهه برود و از من می خواست او را منصرف کنم .من چه می توانستم به او بگویم؟ به او گفتم می داند مادرش با چه مشقتی او را بزرگ کرده است؟ و می داند حالا پا به کجا می خواهد بگذارد؟ گفتم حساب توپ و تانک و گلوله و اسارت و علیل شدن و مرگ است ، واو گفت با دانستن همه ی این خطرات عزم جزم کرده که به جبهه برود. ورفت. و آنقدر دلیری و هوشیاری از خودش نشان داد که ناباورانه با سن کم به مقام فرمانده ای رسید تا آن حد که بدون تردید اکنون از نحبگان نظامی، امنیتی و اطلاعاتی کشور است. اخیرا تماسی تلفنی با او داشتم. راستش دلم برایش تنگ شده بود. یاد روزی افتادم که همرا با مادرش برای خواستگاری دختری که دوستش می داشت رفتیم. حس عجیبی به او داشتم و دارم. مثل حس و رابطه ی یک پدربه فرزند.

بعد از خوش و بش، وشنیدن ارشادها و نصیحت های اش ، صحبت هایمان به موسوی و کروبی وبه قول او ماجرای فتنه کشانده شد.


از او پرسیدم:« نظر تان در مورد حرکت موسوی و کروبی و آنچه که جنبش سبز گفته می شود چیست ؟»:


گفت : «...درواقع بررسی هر پدیده ی اجتماعی نیاز به شناخت جامعه و دانش هماهنگ با آن دارد .چنین اعتراضی یا به قولی موج سبز یک پدیده ی غیرعادی وغیر قابل پیش بینی بود،و همانگونه که تا کنون مسیرش را هم ادامه داده، به طور طبیعی وجود دارد و فعال هست ،اجازه بدهید روشن تر صحبت کنم ، جامعه ما حکومت اسلامی ست و ربطی به جمهوری ندارد وتا آنجا که من در جریان هستم چند ماه قبل ازانتخابات ، مثلا در مورد انتخابات رئیس جمهوری، در جلسات مکرر شخص مورد نظر که باید رئیس جمهور بعدی باشد نشان می شود ،از آن به بعد وی را توجیه و آماده سازی می کنند و در جریان انتخابات روی او کار می شود و شخص مورد نظر با مهندسی انتحاب می شود، البته این شخص مرید مطلق ولایت است و کارش هم واجب الاطاعت بودن از ولایت است ، در هر حال ولایت فقیه صاحب الامر و صاحب الاختیار ملک و ملت است و بقیه افراد خدمتگزارند و در چارچوب نظام خدمت می کنند. از زمان امام وضع به همین نحو بود، و مقام معظم رهبری ادامه حکومت اسلامی را واجب کفائی می داند، حالا هم یک کمی امروزه تر شدیم و به جای خلیفه مسلمین می گوئیم مقام معظم رهبری . به نظر این بنده کوچک خدا جامعه ای با چنین ساختاری درعصررسانه کاربرد نخواهد داشت. خواه نا خواه باید خود را با مسائل جهانی و معیار های جمهوری هماهنگ کند. در این انقلاب با شناخت و دانستنی های من ظرف سی و دو سال گذشته نزدیک به ۳ میلیون در حوادث غیر طبیعی کشته شدند، از شهید و اعدامی ، تیر باران ، شکنجه ، خود کشی شده ها، سلاخی شده هاو تصفیه و مفقود شده ها و تصادفات ، و بیشتر از یک میلیون معلول در تمام سطوح بالا داریم ، هم خانواده ها ی کشته شده ها و هم معلولین زندگی ای طبیعی می خواهند.انقلاب برای آن ها چه کرده است جز شعار؟ بعد از انتخابات ۸۸ ما ۱۰۰۷ کشته در کلیه کشور داشتیم ( ۱۹ مامور انتظامی، و ۳ نفر ثارالله در این جریان کشته شدند.) ، ۱۸ هزار و ۹۰ نفر دستگیری و بازداشتی داشتیم۱۷۹۹ نفر با کیفر خواست بازداشت و زندانی شدند، و ۴۸ هزار نفر پلاک خوردند ( حضوری یا غیابی پرونده برای شان درست کردند.). از مجروحین هم آمار نداریم.


تازه این یک قلم است، حاجی یادت رفته عراقی ها در آغاز حمله هر جائی را که اشغال کردند دختران و زنان جوان را به اسارت بردند و بقیه را از پیروجوان و بچه را درو کردند و رها کردند زیر آفتاب خوزستان ، خودت دیدی آن بدن های سوخته ی زیر آفتاب را، لااقل نا گفته های جنگ را می دانید، چقدر در شهرها کشته بودند ، یا درنفت شهر و گیلان غرب چه کشتاری به راه انداختند، یا در زندان ها کشور چقدر بی نام و با نام کشتند و هیچ کس هم از ترس سراغ شان را نگرفت ، این ها را که دیگر شما بهتر از من می دانید، یادته ؟ حاجی، جامعه فرق کرده ، مردم عوض شدند، دهه ی ۶۰ مرد، بچه های آنها بزرگ شدند، آن هائی که امام می گفت بچه های انقلاب تو گهواره هستند ، بزرگ شدند اما خود انقلاب رشد نکرده ، با بچه ها بالا نیامده ، توی دهه ۶۰ مانده، این بچه ها حق دارند معترض باشند و بگویند انقلابی که پدران ما برای نگهداری اش جان دادند چه شد؟ این که ما می بینیم انقلاب مستبدان است..»


پرسیدم : «برخورد های نیروی ناجا و سپاه در جریان انتخابات را چگونه می بینید؟»


گفت : « من متاسفم، از بالا تا پائین اشتباه کردیم ، جواب مردم این نبود که رهبری علنا فتوی کشتار بدهد، ، راه دوری نرویم اگر شهید محمد بروجردی یا حاج ابراهیم همت یا باقری یا وصالی زنده بودند اجازه می دادند با نام بسیج یا سپاه توی زندان چوب و باطوم به جوانان مردم استعمال کنندیا دحتران مردم را سر و ته کنند ؟ حاجی این مردم حق دارند فریاد بزنند . بغض و گریه کردم وقتی گزارشی در قم مطالعه کردم ، همین نیروی ناجا و بسیج چندین بار مزاحم عبور همسر شهید باقری و همت شدند، حتی در یک مورد به آن ها اسائه ادب کردند.فرمانده عملیات و گزارش دهنده را خواستم و از گزارش دهنده خواستم در حضور فرمانده گزارش را بخواند، فرماندهی که سرهنگ ناجا بود سرش را زیر انداخته بود ، پرسیدم این گزارش صحیح است ؟ گفت: « ماموریت انجام شده ، بهر حال در جریان شورش مردم هم بیشتراشتباه می کنند» .از او سؤال کردم شما خانواده همت و باقری را نمی شناسید؟ گفت : « نه ، من نمی شناسم »، جاحی به شدت متاثر شدم ، پر ازآتش و خون شده بودم ، نام مسؤل اش را پرسیدم ، برادر یکی از شهدای جنگ بود، بعد از اظهار، توضیح کافی برای توجیه و تنبیه دادم , وقتی من برای دلجوئی به خانه ی شهید همت رفتم متوجه شدم خانم محترمه ایشان و فرزندان او چه اندازه از جریان های پیش آمده ناراحت هستند. به صراحت گفتند بنای نظام اسلامی این چنین نبوده ، آقای احمدی نژاد به تقلب منصوب شده و مقام معظم رهبری هم دانسته بر آن صحه گذاشتند، معنای اش این است که مقام معظم رهبری خود رهبری دروغ و فتنه را به عهده داشته است . ما به مردم حق می دهیم. از همه بدتر ظلم و ستم نظام به عزیزان مردم است.مسلما این مردم تا به آخر پیگیری می کنند، و خانواده محترم با ناراحتی به من گفتند چرا شما حقایق را به مردم نمی گوئید؟ شما که متعهد و قابل قبول برای سرافرازان جبهه هستید چرا سکوت می کنید؟»


پرسیدم: « در جریان اعتراض های اخیر حتی سنگ های قبور ندا و سایرین را شکستند، موضوع چیست؟»


گفت: « در جریان اعتراض باز هم فتوی اباحه از طرف مصباح یزدی داده شد، و بعد از رفتن اژه ای از اطلاعات منصوب به دادستانی فتوی اباحه را تائید کرده، فراموش نکردید که در سال ۶۰ طبق فتوی امام منافقین بعد از معدوم شدن جنازه شان می بایست در صحرا انداخته می شدند تا خوراک جانوران شوند، در واقع دفن جنازه ی منافق جایز نبود. و اگر فراموش نکرده باشید در پائیز سال ۶۰ که جنازه ها بعد از دریافت هزینه تیر به صاحبان شان تحویل داده می شد و آن ها هم در گورستان های عمومی دفن می کردند. اما بعد از فتوی امام با توجه به جوی که به وجود آمد امکان شورش همگانی خانواده ها مطرح شد. امام در ذیل همان فتوی فرمودند در شرایط جنگی بدون نام و نشان دفن شوند، و چون جنگ بود گورستان هائی با نام کفرستان و ..... در نظر گرفته شدند.اگر خانواده هم سنگ کور می گذاشتند بسیج محل مسؤل بود سنگ را تخریب کند ، مساله ی اباحه هم از مصادیق باغی ست ، بنابراین هر گونه نشانی که داشته باشند تخریب می شود، هر چند این کار از طرف خانواده ها انجام شد اما جمهوری اسلامی به شدت نسبت به تخریب آن ها اقدام کرد ، حتی مواقعی آتش زدن گور یا تسطیح گوروجود داشت ، بله ، تخریب سنگ گور ندا و سایرین به این خاطر بود.»


پرسیدم: « در مورد بازداشتی های ۱۳ آبان نظرتان چیست؟»


گفت : « در مورد بازداشتی های ۱۳ آبان باید عرض کنم بعد از افتضاحات کهریزک ، قراربر این شد که به طور کلی کلیه بازداشتی ها از ناجا تحویل اطلاعات سپاه شوند. زیر زمین دژبان مرکزی که بسیار وسیع ست آماده نگهداری مردان وزیر زمین وزارت کشور مخصوص زنان و دختران ، و قرار شد در همان جا بازجوئی و سپس به اوین تحویل داده شوند.یک چیز را هم فراموش نکنیم ، بر طبق فتوی اباحه هر فرد مسلمانی در حکومت اسلامی علیه فتوی ولایت امر باشد جان و مال و ناموسش حلال بر مسلمین متقی ست ، بنابراین هنوز هم این فتوی حاکم است.


درخصوص تصفیه در وزارت اطلاعات تا کنون بیش از ۶۷۰۰ نفر تصفیه ، باز خرید و اخراج شدند و تعدادی هم در دست بررسی هستند، به نظر من بد ترین کار ممکن در شرایط فعلی که نیاز به پرسنل نظامی و اطلاعاتی هست انجام شده ، همان گونه که قبلا عرض کردم امکان ادغام بسیاری از آن ها به معترضین و اینکه هدایت گروهی و جمعی آنها را به عهده بگیرند بسیار زیاد است، اگر چه ظاهرآ توجهی به این موضوع نشده ، در واقع یک هیاهوی عجیبی هست ، مدیران موجود کار بلد نیستندو تخصص ندارند و مملکت توسط یک گروه خاص مشورتی از بیت ولی فقیه اداره می شود، بالاخص به سه قوه ی اصلی مشورت داده می شود، در واقع گروه مشورتی همه کاره است .


پرسیدم: « سردار آینده را چطور می بینی ؟ »


گفت: « مسلما این جریان هشدار بالائی بود به نظام ، اگر چه نظام در ظاهر خود را مقتدر نشان می دهد و از موضع قدرت حرف می زند اما همه ی جریان این نیست ، لرزه ای که بر اساس انقلاب افتاد ه هزینه دارد، بدبختانه چیزی که ما نداریم، سیاستمدار دانا ست که بداند در چنین مواقعی چگونه دولت و ملت را نزدیک کند، اینجا همه چیز با فتوی ست و همان مسائلی که خودتان بهتر می دانید. .


پرسیدم : « فکر می کنید جریان موسوی و کروبی تمام شد، اعتراض ها پایان یافته؟ »

گفت : « .. اشتباه همین جاست، موسوی و کروبی یک جریان بود، یک بهانه بود، امکان دارد زمان آن ها را کناربگذارد ولی معترضین را نه ، فضای آن ها فضای آهنین نظام را شکست، عملا رودرروی نظام ایستادند، مسلما به مرور زمان رهبراعتراض را خودشان پیدا می کنند و تازه آنوقت است که هیچ چیز نظام را نمی تواند نجات بدهد. نظام پراز چالش های حل نشدنی ست ، و مهم تر از همه شعور و شور جوانان است.»

********


زیر نویس:

* سلسله مطالبی که سی ودومین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق قوه قضائیه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های این حکومت، و در جبهه جنگ است. او به عنوان شاهد تجاوزبه دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه واعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی، از گوشه هایی از جنایت های پنهان مانده ی جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر می دارد.( با توجه به اینکه در زندان ها حکومت اسلامی، شاغلین در زندان ها از نام های متعدد و مستعار استفاده می کردند و می کنند، نام ها و فامیلی ها می توانند واقعی، و حقیقی، نباشند).

برای پیشبرد گفت و گوها قرارمان این شده است که در صورت امکان یک هفته مسائل مربوط به سال های گذشته مطرح شود و یک هفته مسائل روز. راوی این سلسله مطالب سال 1385 ایران را ترک کرده است و در یکی از کشورهای شرق آسیا پناهنده است، او اما به دلیل شغل های حساس و ارتباط های گسترده اش به هنگام خدمت، هنوز با تعدادی از فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی ،کارکنان قوه قضائیه و روحانیون ارتباط دارد. اطلاعاتی که پیرامون مسائل جاری داده می شود از طریق همین ارتباط هاست.

هیچ نظری موجود نیست: