نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

نشانه های طوفان، حاکمان ترسیده اند!


نشانه های طوفان، حاکمان ترسیده اند!
ارژنگ بامشاد
تنها یک فراخوان کافی بود تا تهران چهره ی یک پادگان بخود بگیرد. در روز ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ خیابان های مرکزی تهران در قرق نیروهای انتظامی، بسیجی، لباس شخصی ها و گاردهای ویژه و حتی ماموران راهنمائی و رانندگی بود. معلوم نیست سران حکومت و اردوی سرکوبگرشان، چرا از حضور آرام و راهپیمائی سکوت مردم در پیاده روها و انبوه اتوموبیل ها در خیابان ها به وحشت افتاده بودند. اگر آنگونه که دادستان کل کشور ادعا کرده، مردم برای خرید به خیابان ها رفته بودند، چرا این خرید ساده و این پیاده روی بی سر و صدا، این چنین حکومت را وحشت زده کرده است؟ آن ها که هر روز در صدا و سیمای شان، اخبار مبارزات و حضور مردم بحرین علیه ی سلطان دیکتاتور و یا اعتراضات مردم در اروپا و آمریکا را با آب و تاب پوشش می دهند، چرا از اعتراض آرام و راهپیمائی سکوت در عصر روز ۲۵ بهمن وحشت زده می شوند؟ چرا توضیح نمی دهند که این لشکرکشی گسترده با تجهیزات کامل و این انبوده مزدوران دوربین بدست و این جماعت لباس شخصی های بی شرم برای چه بوده است؟ اگر همه چیز امن و امان است و همه چیز آرام است چرا هر جنبده ای را در خیابان های تهران مورد پرس و جو و کنترل قرار می دادند و یا دستگیر می کردند؟

واقعیت این است که حاکمان اسلامی خیال کرده اند که « پلنگان خوی پلنگی رها کرده اند!» اما کور خوانده اند، «پلنگان منتظر فرصتند!» این را دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی و سرکوب جمهوری اسلامی بیش از هر کس دیگری نیک دریافته اند. آنها که حکومت نظامی در خیابان های تهران و دیگر شهرها برقرار می کنند؛ آن ها که سیستم اس ام اس ها، گردش اطلاعات از طریق اینترنت و پخش ماهواره ها را مختل می کنند، خوب می دانند که تنها بر دریای خشم ملتی نشسته اند که منتظر فرصت است. فرصتی برای ابراز وجود، فرصتی برای گرفتن حق از دست رفته ی خود، فرصتی برای درهم شکستن حاکمیت فقر، فلاکت، تاریک اندیشی و واپسگرائی! این روحیه ی تهاجمی و این خشم در حال فوران و این نارضائی گسترده، خواب از چشم حاکمان ربوده است.
حضور مردم در ۲۵ بهمن به حد کافی گسترده نبود. این حد از حضور دور از انتظار نیز نبود. اما همین که بخش هائی از مردم در خیابان ها حضور داشتند و خودی نشان دادند، بیان اراده ی مردمی است که وضعیت کنونی را دیگر نمی خواهند تحمل کنند. علت عدم حضور گسترده نیز روشن است. در سرکوب جنبش ضداستبدادی سال ۱۳۸۸ بخش وسیعی از سازمانگران و فعالان پیشتاز دستگیر و یا تبعید شدند. خاطره شهدای آن روزها و ماه ها، و شکنجه ها و تجاوزهای وحشیانه هنوز تازه و زنده است. اگر حکومت اسلامی نتوانست فعالان این دوره را همچون نسل فعالان دهه ی شصت در قتل عام های آن دهه نابود کند و تنها به تبعیدشان بسنده کرد، به دلیل ناتوانی هایش و قدرت جنبش مردمی بود. با این وجود عدم حضور فعالان و سازمانگران در شبکه های مردمی کاملأ محسوس است. از سوی دیگر، حاکمیت با تجاربی که بدست آورده، ماشین سرکوب تجدید سازمان شده ای را به میدان آورده که هدف و راهبرد سرکوبگرانه اش مقابله با شورش های توده ای است. شکل حرکت های اعتراضی متمرکز در توازن قوای کنونی نیز نمی تواند مؤثر باشد. و مهمترین نکته؛ شرایط امروز نسبت به یک یا دو سال گذشته بشدت تغییر کرده است. اکنون در شرایطی قرار داریم که در بطن رشد نارضائی توده ای از گرانی های سرسام آور، از بحران فلج کننده اقتصادی و بیکاری های گسترده، زمینه ی حرکت های اعتراضی در محلات، اعتصابات کارگری و یا شورش های قدرتمند توده ای بیش از گذشته مساعد گشته است. در شرایطی قرار داریم که به نظر می رسد طوفان بزرگی در راه است. در چنین شرایطی هم آهنگ کردن جویبارهای اعتراضی و شورشی زمینه ساز حرکت های بزرگ سراسری خواهد شد نه فراخوان برای آزادی این یا آن زندانی در بند و یا خواست های سیاسی گروه های از قدرت رانده شده. این بار، وقتی مردم به میدان بیایند، شاید در ابتدا با شعار مرگ بر این و مرگ بر آن وارد نشوند، اما آنها نان خواهند خواست. به همین علت، سرکوب ارتش گرسنگان و پاپرهنه گان کار آسانی نخواهد بود. وقتی شورش های توده ای شکل بگیرد ومحلات را به کنترل خود درآورد، آنوقت توپخانه ی سنگین توده ی مردم گرفتار در فقر و فلاکت وارد میدان نبرد خواهد شد. شورش های توده ای می توانند به شکل گیری اعتصابات گسترده نیز کمک کنند. در چنین شرایط بشدت حساسی که نشانه های طوفان بزرگ از هر سو مشاهده می شود، تکیه یک جانبه بر تاکتیک و شیوه ی مبارزه ی هزینه بَر، در توازن قوای کنونی، نمی تواند نتایج مطلوبی به دنبال داشته باشد. بیاد داشته باشیم که برای سازماندهی طوفان بزرگ توده ای که در راه است، به یک دنیا کار و به ارتشی از کادرها، فعالان سازمانگر و هدایتگر نیاز است. چنین فعالانی را برای راهپیمائی سکوت به مناسبت سالگرد حصر شخصیت های سیاسی به دم تیغ دشمن فرستادن نمی تواند مفید باشد.
این که حضور مردم در ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ وحشت رژیم و در نتیجه لشکرکشی گسترده ای را به دنبال داشت، این امید را بیش از پیش زنده می کند که آتش خشم مردم نه تنها فروکش نکرده که آماده ی زبانه کشیدن است. اکنون که در آستانه ی انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار داریم، می توانیم با سازماندهی تحریم هر چه گسترده تر، خشم و اعتراض خود را، این بار به شکل دیگری به رخ حاکمیت جبار و ستمگر بکشیم. اگر شعار ۲۵ بهمن « در خانه نمانید! » بود باید شعار روز ۱۲ اسفند، « در خانه بمانید!» باشد. باید به جهانیان نشان دهیم که مردم ایران با تاریک اندیشی قرون وسطائی ، با انزواگرائی عقب مانده و افکار واپسگرایانه ی حاکمیت خونریز استبداد ولائی هیچ قرابتی ندارند. چنین اقدامی می تواند پیام روشنی به سلطه جویان بین المللی که علیه مردم ایران دندان تیز کرده اند نیز بدهد. مردم ایران برای بازپس گیری حق حاکمیت خود خیز برداشته اند. این را با هزاران شکل بیان می کنند. حضور مردم در ۲۵ بهمن و ترس زایدالوصف حاکمیت، این حقیقت را نشان می دهد. تحریم گسترده و همبسته انتخابات، می تواند اراده سراسری مردم برای تغییر شرایط را نشان داده و روحیه تهاجمی شان را در آستانه ی شورش های توده ای بشدت بالا ببرد.
۲۶ بهمن ۱۳۹۰ـ ۱۵ فوریه ۲۰۱۲

هیچ نظری موجود نیست: