نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

بُتِ پوسیده اعلیحضرت همایون سید علی خامنه ای

بُتِ پوسیده اعلیحضرت همایون سید علی خامنه ای
 
مهدی سامع
 
یادداشت حسین علایی تفاوتی با «نوشته ‌ای از یک ضد انقلاب دوآتشه» ندارد و «احتمال سفارشی بودن آن دور از ذهن نیست». این جملات از نوشته روز دوشنبه 26 دی حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان، اُرگان چماقداران ولایت فقیه است.
قبل از این که به یادداشت 19 دی پاسدار حسین علایی و واکنشهایی که در تقابل با آن صورت گرفت بپردازم تاکید بر این نکته را ضروری می دانم که به گمان من در اعتقاد حسین علایی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی جای هیچ گونه شک و شبهه ای وجود ندارد و اهمیت نوشته 19 دی وی در همین نکته است. حسین علایی نقش مهمی در سپاه پاسداران و در دفاع از نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی به عهده داشته است. او موسس و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه و رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران بوده است.
 
پاسدار حسین علایی در بخشی از یادداشت خود که در شماره  19 دی روزنامه اطلاعات منتشر شد می نویسد:«روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی ۲۵۰۰ ساله در ایران پایان دهد. اما این ماجرا خیلی ساده شروع شد و بهانة آن را خود حکومت فراهم کرد». در این یادداشت «متهم کردن مخالفان به اقدام علیه امنیت کشور»، «متهم کردن مردم معترض به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی»، «توهین به شعور جمعی مردم»، «اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند»، «حصر کردن بعضی بزرگان در خانه های خود»، «تیراندازی به تظاهر کنندگان» و....از جمله اشتباهات شاه ارزیابی شده است.
نقل همین بخش از نوشته حسین علایی و به ویژه تاریخ و محل انتشار آن نشان می دهد که پیام پاسدار علایی خطاب به چه کسی است. به این یادداشت اگر نظر حسین علایی در مورد تحولات سوریه را که در مورد تداوم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد هشدار داده بود و موضع گیری او در مورد شکنجه کاه کهریزک را اضافه کنیم به این نتیجه می رسیم که خامنه ای پیام یادداشت حسین علایی را به خوبی درک کرده و برای همین اراذل و اوباش خود را، البته تابخردانه، علیه وی بسیج کرده است.
ولی فقیه با فرستادن لباس شخصیهایی که فقط از بیت او فرمان می برند و طرح شعارهایی همچون «همراهی حسین علایی با جریان فتنه»، «سردار بی‌بصیرت، بصیرت بصیرت»، «علایی ننگت باد، شرمت باد»، «سردار بیدار شو»، «سردار حسین علایی مردود است» و ... پیام متقابلی برای حسین علایی ارسال کرد. دو نکته دیگر هم می تواند دلیلی بر این امر باشد که خطاب یادداشت حسین علایی کسی جز خامنه ای نبوده است.
 
در 17 دی سال 1356 یادداشتی به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد که آن یادداشت نقش یک جرقه به بشکه باروت نارضایتی انباشت شده مردم بازی کرد. مقاله حسین علایی 34 سال بعد در سالگرد قیام 19 دی سال 1356 در همان روزنامه چاپ می شود. در آن مقاله روح الله خمینی مورد تهاجم قرار گرفته بود و در مقاله حسین علایی و در تحلیل اشتباهات محمد رضا شاه کُدهایی به کار رفته که فقط می تواند در مورد سید علی خامنه ای صادق باشد. برای مثال استفاده از تِرم «اردو کشی و زورآزمایی خیابانی» که از طرف خامنه ای در روز جمعه 29 خرداد سال 1388 بیان شد و یا «حصر کردن بعضی بزرگان» و «اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند» که این تِرمها ویژه دوران اخیر در ولایت خامنه ای است.
نکته دیگر متن نامه  12 تن از سرکردگان سابق و فعلی سپاه علیه حسین علایی است. در این نامه خطاب به حسین علایی نوشته شده:«این مقاله بر زخم کهنه اهانت به انقلاب اسلامی و رهبری الهی آن که شیوه همیشگی و عاجزانه دشمن زخم خورده بوده نمک پاشیده...و ناروا و بی‌پروا حق نمک خوردن را پاس نمی‌دارد و نمکدان شکسته است..... امروز افتخار و آرزوی رهبران و پیشقراولان حرکتهای مردمی بوسه زدن بر بازوان رهبری است، شما مشغول چنگ اندازی به این چهره عزتمند و ایجاد تردید در این مسیر الهی هستید». 12 پاسدار نویسنده نامه سوال کرده اند که چه کسی «بی‌انصافیهایی که در حق انقلاب اسلامی و رهبری فرزانه آن کردید، احساس خوشنودی می‌کند؟».
به نکات بالا نامه نگاریهای محمد نوری زاد و حرف عماد افروغ در تيرماه امسال در مصاحبه باخبرآنلاين که گفت:«به تدريج داريم ولايت فقيه را شاه مي‌ کنيم» را هم می توان اضافه کرد و نتیجه گرفت که بُت پوسیده سلطان تَرَک برداشته است.
حمیدرضا مقدم٬ معاون فرهنگی سپاه پاسداران روز پنجشنبه 22 دی در یکی از مساجد تهران گفت:«رهبری به این علت شرایط بدر و خیبر را یادآوری کرده و تذکر دادند که برخی از مسئولان خسته و مرعوب» شده‌اند.
 
به دنبال تهاجم ذوب شدگان در ولایت خامنه ای علیه حسین علایی، وی طی توضیحی بدون آوردن اسم خامنه ای و آوردن اسم خمینی تاکید کرده که «قصد نداشته است نظام شاهنشاهی را با نظام جمهوری اسلامی مقایسه کند.... و
انشاءالله همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود». در مقابل این توضیح حمید رضا ترقی، از گردانندگان باند موتلفه اسلامی در یادداشتی نوشت:«زمانی که مطلبی نوشته می شود و کاملا مشخص است که کنایه های آن متن خطاب به کیست، توضیح معنا ندارد. توجیه کردن نیز ناشی از فشارهاست».
حسین علایی همچنین در پاسخ به نوشته حسین شریعنمداری با تاکید بر این که بنا نداشته پس از توضیح قبلی اش مطلبی بنویسد، اما نمی تواند در مورد مقاله روزنامه کیهان بی تفاوت بماند در نامه خطاب به حسین شریعتمداری نوشت:«این مقاله را من نوشته ام و دشمن و یا کسی آن را به من القا نکرده است. من از افرادی نیستم که دیکته دیگران را به صورت سفارشی بنویسم. متأسفانه بعضی دوست دارند هر مطلبی را که نمی پسندند، کار دشمن و یا ضد انقلاب بدانند».
سرانجام روزنامه اطلاعات در شماره روز سه شنبه 27 دی، با این توجیه که به محتوای یادداشت حسین علایی توجه نکرده، مجبور به پوزش خواهی شد و خبرگزاری دولتی مهر از دیدار شامگاه یک‌شنبه ۲۵ دی گروهی از فرماندهان سپاه با حسین علایی خبر داد. این خبرگزاری از قول مجید میر احمدی، معاون وزیر دفاع، اعلام کرد که در جلسه مذکور آقای علایی به خاطر انتشار این یادداشت از «علاقمندان به نظام عذرخواهی» کرده و به آنها گفته همچنان به خامنه‌ای «ارادت» دارد.
 
همچنان که در ابتدا نوشتم حسین علایی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد. اما در همان حال یادداشت 19 دی وی و این که تاکنون حداکثر «ارادت» خود را به خامنه ای ابراز داشته، وی را باید از بریدگان از ولایت خامنه ای دانست که به ویژه از حمایت حداکثری ولی فقیه از محمود احمدی نژاد نگران و ناراضی است. او البته می داند که استبداد در مسیر تکامل خود هرچه بیشتر مُنقَبِظ می شود و این نگرانی در شرایطی که علی اکبر هاشمی رفسنجانی ممکن است آخرین سنگر دولتی خود را از دست دهد جدی تر می شود.
اما واقعیت مهمتر از انگیزه حسین علایی در نوشتن یادداشت 19 دی، موقعیت درهم شکسته ولی فقیه است. این واقعیت به تکرار این روزها خود را نشان می دهد. هیاهوی عَمَلِه و اَکَرِه ولی فقیه نمی تواند پوسیدگی سلطنت مطلقه خامنه ای را پنهان کند. جامعه و مردم ایران در مقابل دو راهی تباهی و یا قیام برای آزادی قرار دارند. تمام امید خامنه ای و گماشته اش این است که مردم را با فقر و تباهی فرسوده و خسته کنند و مردم ایران در مقابل این سیاست، راه مبارزه و قیام را انتخاب کرده اند. تجربه قیام 6 دی سال 1388(روز عاشورا) نشان داد که مردم می توانند با قیام خود بر شرایط تباهی غلیه کنند.
 
منبع: نبردخلق شماره 319، شنبه 1 بهمن 1390 (21 ژانویه 2012)

هیچ نظری موجود نیست: