نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

همکاری‌های پشت‌پرده‌ي ایران و اسراییل در «همبستگی نامطمئن»




پژمان اکبرزاده


persia_1980@hotmail.com










فایل شنیداری


از تریتا پارسی، پژوهشگر ایرانی مقیم واشینگتن و رئیس شورای ملی ایرانی – آمریکایی، موسوم به نیاک (NIAC) به تازگی کتابی چاپ شده با عنوان «همبستگی نامطمئن» (Treacherous Alliance). کتابی در ۳۸۴ صفحه که به‌وسیله انتشارات دانشگاه ییل (Yale) در ایالات متحده منتشر شده و به بررسی روابط ایران، اسرائیل، آمریکا و همکاری‌های پنهان‌ آنها در دهه‌های گذشته می‌پردارد.


موضوع روابط ایران و اسرائیل از موضوع‌هایی است که تریتا پارسی سالهاست بر روی آن کارکرده و درآمدی هم در این‌باره برای دانشنامه ایرانیکا نوشته است. با تریتا پارسی به بهانه‌ی چاپ کتاب تازه‌اش گفتگویی کردم که در ابتدا از انگیزه‌های آغاز این پژوهش گفت؛ موضوعی که در این هیاهوی سیاسی، کمتر کسی به‌طور جدی به آن پرداخته است:










«من در سال ۲۰۰۱ دوره‌ي دکتری را در دانشگاه جانز هاپکینز (Johns Hopkins) آغاز کردم و تصمیم گرفتم پایان نامه‌ي دکتری‌ام را درباره‌ي روابط ایران و اسرائیل بنویسم چون موضوعی است که خیلی کم راجع به آن نوشته شده و اسرائیل، به‌ویژه در روابط ایران و آمریکا نقش مهمی بازی کرده است. این نقشی است که راجع به آن خیلی کم حرف می‌زنند. مخصوصاً علاقه داشتم ببینم برای این دو کشور، نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی چه بوده، دو کشوری که هر دو، رژیم‌هایشان ایدئولوژیک هستند. می‌خواستم ببینم نقش ایدئولوژی به نسبت واقعیات ژئوپولیتیک مهمتر بوده یا نه.»






تریتا پارسی


می‌توانید فشرده‌ای از بخش‌های کتاب و اطلاعاتی که ارائه می‌شود را بگویید؟


من برای این کتاب با بیش از ۱۳۰ نفر در اسرائیل، ایران و آمریکا مصاحبه کرده‌ام. همه شخصیت‌هایی هستند که در سیاست‌های خارجی این سه کشور نقش بسیار مهمی بازی کرده‌اند. نشان می‌دهم که در روابط ایران و اسرائیل از زمان شاه تا امروز، یک پیوستگی خیلی مهمی وجود دارد. ایران و اسرائیل اکنون روابط بسیار بدی دارند ولی چنین روابطی از زمان انقلاب شروع نشده، از ۱۹۹۱ شروع شد. زمانی که موقعیت ژئوپولیتیک خاورمیانه بسیار تغییر پیدا کرد. پس از اینکه جنگ سرد بین آمریکا و شوروی تمام شد و پس از اینکه آمریکا، عراق را در جنگ خلیج فارس شکست داد می‌بینیم که این دو فاکتورهای بسیار مهم، یعنی تهدیدی که ایران و اسرائیل از عراق احساس می‌کردند و همین تهدیدی را که از شوروی حس می‌کردند دیگر وجود ندارد. این موضوع، موقعیت استراتژیک ایران و اسرائیل را بهتر کرد. ولی این دو کشور که قبلاً این تهدیدهای مشترک را داشتند در عوض، از یکدیگر احساس تهدید کردند. در دهه‌ي ۱۹۸۰ ایران و اسرائیل همکاری‌هایی پشت‌صحنه داشتند به دلیل اینکه هر دو، تهدیدهایی را از شوروی و کشورهای عربی، مخصوصاً عراق حس می‌کردند.


این ادعای مهمی است، هیچ مدرکی در کتاب ارائه می‌شود که همکاری‌های پشت پرده‌ای در دهه‌ي ۱۹۸۰ بین ایران و اسرائیل وجود داشته؟


صد در صد، هم راجع به موضوع ایران صحبت می‌شود و هم راجع به اپیزودهای دیگری که خیلی کم درباره‌ي آنها نوشته شده است.


ضمن بحث، مدارک دیگری هم ارائه می‌شود؟


نه، بیشتر با خود افرادی که در دولت اسرائیل و دولت ایران کار می‌کرده‌اند مصاحبه کرده‌ام.


یعنی از طریق صحبت با آنها این قضیه مطرح می‌شود؟


درست است، ولی زمانی که درباره‌ي ایران صحبت می‌کنیم مدارک موجود است؛ چون در آمریکا راجع به آن خیلی صحبت کرده‌ام ولی همکاری‌های دیگری که پشت صحنه بود و ربطی به ایران نداشت بیشتر از طریق مصاحبه با افرادی که در دولت اسرائیل و ایران بوده‌اند مطرح می‌شود.


هیچیک از مقام‌های سیاسی به‌ویژه آنهایی که به ایران مربوط بودند واهمه‌ای نداشتند که از این مسائل صحبت کنند؟


خیلی خیلی سخت بود. بیشتر توانستم با اسرائیلی‌ها صحبت کنم ولی چیزی که اهمیت دارد این است که ایدئولوژی ایران/ جمهوری اسلامی، از فاکتورهای ژئوپولیتیک مهمتر نبوده است. این دشمنی که امروز بین ایران و اسرائیل وجود دارد محصول یک موقعیت ژئوپولیتیک پس از پایان جنگ سرد است نه از شروع جمهوری اسلامی و انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹. به‌ویژه از دیدگاه اسرائیل، می‌بینیم که اسرائیلی‌ها در دهه‌ي ۱۹۸۰ با وجود اینکه آیت‌الله خمینی زنده بود و درباره‌ي اسرائیل صحبت‌های خشنی می‌کرد، هیچ مشکلی نداشتند که دوباره برای بهبود رابطه با ایران کوشش کنند. تنها در سال‌های پس از ۱۹۹۲ بود که اسرائیلی‌ها این رفتار را عوض می‌کنند؛ ایران را مثل یک تهدید می‌بینند؛ کوشش می‌کنند آمریکا را تشویق کنند که با ایران هیچ گفتگویی نداشته باشد و روابط ایران و آمریکا را به صورت روابطی سرد و پر از دشمنی نگه دارند.


فکر می‌کنید تغییر رویه‌ای که در رفتار سیاسی اسرائیل پس از - به‌قول خودتان ۱۹۹۲ - پدید آمد، مهمترین دلیل‌اش چه بود؟


مهمترین دلیل این بود که جنگ سرد دیگر تمام شده بود و اسرائیلی‌ها می‌ترسیدند اگر ایران و آمریکا روابط‌شان بهتر شود، اگر آمریکا و کشورهای عرب روابط‌‌شان بهتر شود نقش اسرائیل در خاورمیانه، مخصوصاً همبستگی‌ای که با آمریکا در زمان جنگ سرد داشتند را از دست بدهند. شرایط تازه‌ای در خاورمیانه به‌وجود می آمد که برای اسرائیلی‌ها می توانست بسیار دشوار باشد. به همین خاطر در سال ۱۹۹۲ اسرائیلی‌های بسیاری از سیاست‌های خارجی خود را عوض کردند. نه‌تنها سعی کردند با فلسطینی‌ها و با کشورهایی مانند اردن صلح کنند، سیاستی را که در دهه ۱۹۸۰ برای تشویق آمریکا برای گفتگو با ایران داشتند را صد و هشتاد درجه عوض کردند. پس از ۱۹۹۲ کوشش می‌کنند رابطه ایران و امریکا را سرد نگاه دارند.


در پایان کتابتان آیا هیچ نتیجه گیری هم از وضعیت کنونی روابط ایران و اسرائیلی صورت می‌گیرد یا این که کتاب با ارائه اطلاعات و گفتگوها به پایان می‌رسد؟


نه، من در آخرین بخش کتاب در اینباره می‌نویسم که برای بهترشدن روابط ایران و اسرائیل کافی نیست که تنها دولت‌های دو کشور عوض شوند. کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل قبول نمی‌کنند و نمی‌خواهند ایران یک کشور قدرتمند در خاورمیانه باشد. هر کشور قدرتمندی که در خاورمیانه به‌وجود بیاید می‌تواند تهدیدی بزرگ برای اسرائیل باشد. از لحاظ دیگر، ایران هنوز اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و قبول نمی‌کند که اسرائیل یک واقعیت در خاورمیانه است. این دو فاکتور از همه چیز مهمترند و باید عوض شوند تا دو کشور بتوانند رابطه‌ي بهتری پیدا کنند. بسیار مهم است که این روابط بهتر بشود چون متاسفانه ما داریم در خاورمیانه به نقطه‌ي اوجی می‌رسیم که اگر این موضوع‌ها حل نشوند، ریسک جنگ بین این دو کشور یا بین ایران و آمریکا بسیار زیاد است.


فکر می‌کنید چرا با اینکه حدود سه دهه می‌گذرد از روابط - شاید بشود گفت – خصمانه‌ای که بین دولت ایران و اسرائیل وجود دارد، این‌قدر هنوز فقیر هستیم از بابت کارهای پژوهشی و کتاب‌هایی که این رابطه را بررسی می‌کنند؟


به‌ویژه در آمریکا، اسرائیلی‌ها بسیار نفوذ دارند و نقش بسیار مهمی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران بازی کرده‌اند. همیشه خواسته‌اند این نقش را پنهان کنند. نمی‌خواسته‌اند راجع به آن نوشته شود. در ایران هم که علاقه‌ ندارند راجع به همکاری‌های پشت صحنه‌ای که با اسرائیل داشته‌اند صحبت کنند. هر دو کشور، منافع مشترکی دارند که اصلاً راجع به این موضوع صحبت نکنند ولی به نظر می‌آید رابطه‌ي بسیار مهمی است. اگر بخواهیم مشکلاتی که در خاورمیانه وجود دارد حل کنیم باید راجع به این رابطه بیشتر آگاهی پیدا کنیم.














فکر می‌کنید این کتاب تاثیری داشته باشد برای اینکه دولت‌های ایران، اسرائیل، آمریکا و جامعه بین الملل در کل، نگاه واقع‌بینانه‌تری به اختلافات ایران و اسرائیل داشته باشند؟






امیدوارم که این تاثیر را داشته باشد، به‌ویژه که اکنون خیلی‌ها در اسرائیل و از آنهایی که در آمریکا طرفدار اسرائیل هستند سعی می کنند بگویند اختلاف ایران و اسراییل یک اختلاف ایدئولوژیک است. اگر قبول کنیم که این یک اختلاف ایدئولوژیک است، تنها راه حل این است که یکی از این کشورها دیگری را شکست بدهد. ولی اگر متوجه شویم که اصل این اختلاف، یک رقابت استراتژیک است متوجه می‌شویم که راه‌حل‌های گوناگونی وجود دارد.














در این مدتی که کتاب منتشر شده هیچ بازتابی از سوی مقام‌های دولتی ایران، اسرائیل یا ایالات متحده دیده‌اید؟






هنوز نه! چون کتاب تنها دو سه هفته است که در فروشگاه‌ها به فروش می‌رسد ولی اگر پشت کتاب را نگاه کنید، یکی از افرادی که یادداشتی در تایید کتاب نوشته‌، وزیر خارجه سابق اسرائیل بوده و بسیار مثبت راجع به کتاب نوشته است. آخرین نکته‌ای که شاید بتوانم بگویم این است که اگر ایران و اسرائیل چشم اندازی داشته باشند که فکر کنند اختلافات‌شان به لحاظ ایدئولوژیک‌بودن غیرقابل حل است، آن زمان، جنگ اجتناب ناپذیر خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: