نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

خواجه ها و نقش ایوان مسعود نقره کار

خواجه ها و نقش ایوان


مسعود نقره کار
يکشنبه  ۴ دی ۱٣۹۰ -  ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱


آیت الله سید علی خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی، مرتکب جنایت علیه بشریت شده است. درخواست محاکمه ی این روحانی جنایتکار سالیانی ست از سوی اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج کشور، و جسورانه و شجاعانه ازسوی برخی از شخصیت ها و چهره های اپوزیسیون در داخل کشور مطرح و پیگیری شده است. اخیرا" نیز آقای رضا پهلوی این خواست را مطرح کرده است و برآن است تا موضوع را به سازمان ملل بکشاند. این گونه طرح ها و اقدام ها در کنار ارزش افشاگرانه و تبلیغی، تلاشی دلگرم کننده برای دادخواهان و بازماندگان قربانیان حکومت اسلامی نیز خواهد بود حتی اگر از سوی کسانی چون آقای رضا پهلوی و با تاخیری چند ساله مطرح وپیگیری شود، و حتی اگر به فیل هوا کردن و بهره برداری های سیاسی ی شخصی و گروهی آغشته شده باشد.
به باور من افشای بیشتر جنایت های این آیت الله علیه بشریت و پیگیری ِبه محاکمه کشاندن اش توسط آقای رضا پهلوی می باید مورد حمایت قرار بگیرد ضمن اینکه از ایشان خواسته شود به وکلای محترم و تازه واردشان تفهیم کند که با اندک تفاوت هایی عمر این دست طرح ها و اقدام ها در خارج از کشور به بیش از سه دهه می رسد و این عزیزان بهتر است به حرف بزرگترها هم گوش کنند! برخی از وکلای آقای پهلوی خیال می کنند تبعیدیان و اپوزیسیون خارج از کشور در این حدود سی و دو سال کارشان در تبعید باد زدن همدیگر بوده و چشم انتظاری ِ اینکه یار شاطری از راه برسد و نان آماده به سینه ی تنور بچسباند.
در رابطه با این نوع " طرح ها و اقدام ها" نادیده گرفتن و ارج ننهادن به تلاش های موثر و ارزشمند شورای ملی مقاومت به ویژه سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان ها و احزاب چپ و دموکرت، و ملیون، تشکل های حقوق بشری و فرهنگی و هنری به ویژه کانون نویسندگان ایران در تبعید و انجمن قلم ایران در تبعید، و بسیاری از شخصیت ها و چهره های سیاسی و فرهنگی پیرامون درخواست محاکمه ی آیت الله خمینی (تا پیش از مردن اش) و آیت الله خامنه ای و تلاش در راستای تحقق آن از طریق مجامع گوناگون بین المللی قدر ناشناسی و بی انصافی ست، بیماری ای عارضه ی گروه گرایی و خود محوری، که معتاداش شده ایم. در همین ارتباط علیرغم انتقادهایی که به روش و منش آقای اکبر گنجی رواست، نمی باید تلاش های ایشان نیز در افشای جنایت های حکومت اسلامی و پیگیری محاکمه علی خامنه ای نادیده گرفته شود.
در این میانه، سوی دیگر شاهد ناهاربازار ِ ارشاد و موعظت و اندرز دادن به فقیه جنایتکار نیز هستیم، و حکایت ارشاد و پند و اندرز و انذار و موعظت و نصیحت و راهنمایی این آیت الله هنوز باقی ست، که تازه ترین اش انتشار موعظت نامه ی آقای عبدالکریم سروش است، تلاش "رعیت وار"ی که به دلیل نزدیکی زیستی و مذهبی با آیت الله خامنه ای سبب شده است آقای سروش علیرغم اینکه "به عین الیقین پایان دولت سحر" خامنه ای را نزدیک ببیند باز بکوشد "راه نکونامی و نیک سرانجامی" به این موجود نشان دهد و از ثواب امر به معروف و نهی از منکر نیز سودی نصیب خود کند، نکونامی و نیک سرانجامی جنایتکاری که جنایت علیه بشریت مرتکب شده و جامعه ای را به سوی نابودی روانی و فرهنگی و اخلاقی و اقتصادی سوق داده است. این نوع خرج کردن بی انصافانه از کیسه ی ده ها هزار قربانی دگراندیشی و بازماندگان آنان فقط از کشکول کسانی بیرون می آید که منافع معنوی و مادی شان به حیات حکومت اسلامی گره خورده باشد. متاسفانه آقای سروش به جای تلاش برای تحقق دادخواهی و اجرای عدالت در باره ی یکی از بزرگ جنایتکاران تاریخ معاصر ایران با پهن کردن بساط ارشاد و پند و اندرز و انذار و موعظت و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر که جلوه فروشی ها و کرشمه های قلمی و ادبی اش بر اصل ماجرا می چربند، چنین پیوند و گره خوردگی ای به تماشا گذاشته است.
گویی آقای سروش پیامد موعظت ها و اندرزهای زنده یاد سعیدی سیرجانی و نامه های او به آیت الله خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی را که حدود بیست سال پیش انتشار یافت، فراموش کرده است، نامه هایی که پاسخ شان زندان و شکنجه و اتهام های وقیحانه ی جاسوسی و ارتکاب به لواط و عضویت در شبکه قاجاق مواد مخدر و تهیه مشروبات الکلی در خانه خود و فروش و مصرف آن و... بود و سرانجام اش نیز مرگ با شیاف پتاسیم.

باری، تلاش برای محاکمه ی آیت الله خامنه ای حتی اگر آقای رضا پهلوی تکرارش کند ارزش افشاگرانه و تبلیغی دارد و ارزشمند است، و ارشاد و و پند و اندرز و انذار و موعظت و نصیحت این روحانی جنایتکار نیز به ویژه اگر آقای عبدالکریم سروش بر آن اصرار ورزد و قلمی کند علیرغم تلوث خالی از تفنن نیست. در این میانه اما حواسمان باشد و یادمان نرود که خانه از پای بست ویران است و تا هنگامی که موریانه ی خمینیسم و حکومت اسلامی حیات داشته باشد خانه مان، ایران مان ویران خواهد ماند.

هیچ نظری موجود نیست: