نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

هویت قومی آخرین سنگر اصلاح طلبان کُرد

هویت قومی آخرین سنگر اصلاح طلبان کُرد
نشریه اکتبر، نشریه ارگانیک کمیته کردستان حزب حکمتیست
اکتبر
مظفر محمدی
جرس بنگاه خبررسانی جنبش سبز اخیرا مصاحبه هایی با جلال جلالی زاده و خالد توکلی نمایندگان  پیشین مجلس اسلامی داشته است. صرفنظر از تفاوتهایی در جواب و نقطه نظرات این دونفر، هر دو از جنبش خود (جنبش اصلاحات) سرخورده و مایوس شده و تماما به سنگر هویت قومی و مذهبی (سنی گری) خزیده اند. جرس هم دراین مصاحبه اهداف خود را تعقیب و منافع جنبش سبز را نمایندگی می کند.
نگاهی به دل نگرانی ها و اهدافی که این دو روشنفکر ناسیونالیست کرد از هویت قومی تعقیب می کنند، خالی از اهمیت نیست.
 هویت قومی و مذهبی ( کرد و سنی) برای جلالی زاده و همکار سابقش که صلاحیتشان را جمهوری اسلامی برای مجلس ششم تایید کرد، امروز چه خاصیتی دارد، سوالی است که توجه به آن حائز اهمیت است.
سایت جرس به عنوان پرسشگر و کاسه از آش داغ تر و جلالی زاده به عنوان کرد و سنی مظلوم واقع شده در این گفتگو و بده و بستان، مدام در آتش احساسات قومی و مذهبی میدمند. هر دو معتقدند که مشکل مردم کردستان با رژیم نه رفاه اقتصادی و ازادیهای سیاسی و اجتماعی... بلکه، قومی و مذهبی و مربوط به هویت و زبان و فرهنگ و نژاد است.
چرایی این مساله از زبان جرس به عنوان نماینده منفعت جنبش سبز و جلالی زاده و همپالگی اش بسیار روشن است. برای جنبش سبز مشکل این است که  به قول جرس، هویت طلبان و قومیت ها (منظور مردم کردستان)، در اعتراضات جنبش سبز شرکت نکردند و از این سکوت  و عدم مشارکت مردم در جنبش سبز  از خود ناراضی اند. چیزی که هم جلالی زاده و هم  توکلی به عنوان  دوری مردم کردستان از جنبش سبز نام برده و از بی اعتمادی مردم کردستان به رهبران جنبش سبز و سوابقشان  یاد میکنند
جرس دفاع از هویت قومی و سنی گری و زبان و نژاد را  در واقع برای جبران مافات برگزیده که باید دیگر خیلی دیر شده باشد. معضل جلالی زاده و همکارش هم این است که  نگذاشتند بار دیگر به مجلس اسلامی راه پیدا کنند و از اینکه درب مجلس اسلامی را به روی این خادمان جمهوری اسلامی و دستبوس رهبر بستند، وحتی به استانداری کردستان یا فرمانداری جایی هم منصوبشان نکردند ...، احساس حقارت می کنند  و  تلاش می کنند این احساس تحقیر از "بی هویتی قومی" خود را به مردم کردستان تعمیم دهند. جلالی زاده برای مردم کرد و بلوچ  اشک تمساح می ریزد که چرا یک استاندار کرد و رییس صداو سیما یا یک رییس دانشگاه کرد واهل تسنن نداشته اند.
نیازی به توضیح نیست که منظور جلالی زاده از استاندار یا رییس صدا و سیما، از فعالین و نمایندگان کارگران نساجی کردستان یا صدها کارگر اخراجی شاهو، تراکتورسازی و سیمان و  یا پتروشیمی مهاباد و ده ها هزار کارگر فصلی و ساختمانی و صدها هزار کارگر بیکار، نیست. این استاندار نمی تواند کسی جز یک حزب اللهی  کرد و سنی حافظ منافع جمهوری اسلامی باشد. همچنانکه دوران نمایندگی خود همین آقایان اصلاح طلب  "کرد و سنی" هم جز این نبود.
از این آقایان می پرسیم که آیا معتقدند که مجلس اسلامی محل نمایندگان واقعی کارگران و مردم زحمتکش است؟ آیا واقعا و شرافتمندانه خود انها و دیگر نمایندگان مجلس اسلامی، قبل از اینکه از صندوقهای رای در بیایند منتصب مراجع تصمیم گیری جمهوری اسلامی نبودند؟ آیا حضور چهار ساله ایشان در مجلس اسلامی برای ولو یک کارگر و زحمتکش و زن اسیر آپارتاید جنبسی و خیل بیکاران و زحمتکشان کردستان مثمر ثمری بود؟ خود می خواستند و یا حتی اگر بفرض محال می خواستند، می توانستند در چهارچوب جمهوری اسلامی و قانون اساسی و قانون کار و قوانین مدنی و شرعی ضد انسان و ضد زن به کسی خیری برسانند جز شر! آیا آنها مهره ای در یک ارگان سرکوب که یک ستون حفظ حاکمیت جمهوری اسلامی است، نبودند؟ جلالی زاده ها باید پاسخ این سوالات را به کارگران و زحمتکشان کردستان و زنان و مردان و پدران و مادرانی که فرزندانشان دسته دسته اعدام شدند، بدهند.
هویت کردی برای جلالی زاده اگر چه دیر شده و شاید دردی از ایشان را درمان نکند اما آخرین سنگر این ناسیونالیست کرد اصلاح طلب است. او در این سنگر به جمهوری اسلامی هشدار می دهد که اعتراضات مردم کردستان آتش زیر خاکستر است. ایشان نگران عدم مشارکت مردم درانتخابات است. و فکر می کند که اگر جمهوری اسلامی به او و اصلاح طلبان اجازه شرکت در انتخابات را بدهد خطر برطرف می شود.
جلالی زاده  و  همپالگی هایش برای این که به جمهوری اسلامی فشار بیاورند که اصلاح طلبان کرد را در مجلس آتی به بازی بگیرند به کثیف ترین تحریکات قومی و مذهبی دست می زنند. ببینید!
جلالی زاده  از معاون یک وزير که اصلاح طلب هم بوده نقل قولی می آورد که گفته است: "اگر معاون و مدير اهل تسنن به کار بگيرم در آن دنيا جواب فاطمه زهرا را چه بدهم ."
یا می گوید مردم کرد به خاطر هويت فرهنگي، قومي، مذهبي و نژادي اشان نه تنها در حاکميت جايي نداشته اند بلکه  تحقير هم می شوند.
جلالی زاده و خیل ناسیونالیستهای جبهه متحدکرد و فراکسیون نمایندگان مجلس و غیره، زمانی که خود درخدمت حاکمیت قراردارند، از تحقیر خبری نیست و همه چیز بر وفق مراد است و اکنون که بابی مهری روبرواند اپوزیسیون جمهوری اسلامی شده و خواستار مشارکت قوم ها در حاکمیت و مدیریت جامعه  هستند.
جلالی زاده و همکارانش با کدام شرافت انسانی می توانند ثابت کنند که شرکت انها در حاکمیت جمهوری اسلامی به معنای شرکت مردم در حاکمیت بوده است!! نه این شرافت نزد این آقایان یافت می شود و نه هیچوقت کارگران و مردم زحمتکش کردستان خواستار شرکت در حاکمیت جمهوری اسلامی بوده اند. مردمی که ازهمان روز اول سرکار آمدن این رژیم به آن "نه" گفتند. مردمی که چند دهه لشکر کشی و کشتار و  اعدام دستجمعی فرزندانشان و فقر و قلاکت و بیکاری و اخراج های وسیع کارگران و شلاق زدن فعالین کارگری را شاهد بودند. مردمی که هیچگاه تسلیم این حاکمیت ننگین نشدند و این رژیم و نهادهایش از جمله مجلسی که اکنون جلالی زاده ها دم دربش منتظر ایستاده اند، به رسمیت نشناخته اند.

نقل قول جلالی زاده از معاون وزیر جز تکرار تحریکات مذهبی نیست. این یک شیادی آشکار است که  می خواهد از یک همپالگی و رقیب خودش در دولت جمهوری اسلامی برای تحریکات سنی گری استفاده کند...
جلالی زاده حرف وزیر را  رسوبات مذهبی ضد بشری می نامد. اما بهانه خود که چرا "سنی ها" را در مدیریت جامعه راه نمی دهند را رسوبات مذهبی ضد بشری خود نمی داند. از جلالی زاده ها می پرسیم که آیا واقعا مشکل تفاوت قایل شدن جمهوری اسلامی بین بورژوای سنی و شیعه است؟ مگر سرمایه داران کرد و سنی در استثمار کارگر کرد دست کمی از سرمایه داران فارس و یا روسای سپاه پاسداران و یا اطاق بازرگانی دارند؟ مگر  بورژوازی کرد از تاجر و کارخانه دار و ملک دار و بانکدارش در تجارت از ترکیه و عراق تا دوبی و مالزی و چین با جمهوری اسلامی مشکلی دارند؟ مگر امثال شما جلالی زاده ها و  توکلی ها و  ادب ها و غیره در مجلس قانونگزاری جمهوری اسلامی تشریف نداشتید!! مگر فراکسیون کردهای مجلس اسلامی ندارید!!! بین رسوبات سنی گری ضد بشری شما با رسوبات شیعی گری ضدبشری معاون وزیر چه تفاوتی هست؟
این مرتجعین  بار دیگر هویت قومی را به کمک می طلبند تا از جناح مقابل باچ بگیرند و دوباره به مجلس بروند.  اما کارگران و مردم  آگاه در کردستان گول حقه بازی سنگ قومی و مذهبی  به سینه زدن ها را نخواهند خورد.

جلالی زاده که نگران عدم شرکت مردم در انتخابات  است، جمهوری اسلامی را تهدید می کند که اگر ایشان و همپالگی های سنی و کردشان را در مشارکت دولتی و مجلس و غیره دخالت ندهند، همدلی مردم را نخواهند داشت؟  و نمونه سوریه و کردستان عراق را به رخ جمهوری اسلامی می کشد! او همچون دیگر قوم پرستان و فدرالیست ها، دولت را از شورشهای قومی ، فدرالیسم و حتی پیوستن به کمپ امریکا و اسراییل، می ترساند. او جمهوری اسلامی را سرزنش می کند و می گوید، وقتي که ما ، ديگران را به خاطر عقايد و هويت هاي متفاوتشان محدود و منع مي کنيم چه انتظاري داريم که آن ها حامي و همراه ما باشند؟
اما جلالی زاده و همکارانش علیرغم تهدیدها ( که معلوم می شود توخالی هستند)، برای رژیمشان راهکار هم دارند و آن این است که، شرط های خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات را بپذیرد تا یک مجلس ملی قدرتمند تشکیل شود!  به این ترتیب با حضور اصلاح طلبان کرد در یک مجلس ملی قدرتمند جمهوری اسلامی، همه هویتهای قومی و مذهبی و زبان و فرهنگ و نژاد پوچ و بی خاصیت شده و دیگر این آقایان هوس و آرزوی لباس کردی و زبان کردی را کنار نهاده و عطایش را به لقایش می بخشند.
بنا بر این تمام این اسمان ریسمان کردن و تهدیدها به همین خاطر است که ناسیونالیستهای اصلاح طلب کرد، به مجلس راه یابند و به نام "مردم کردستان" در حاکمیت شریک شوند. از نظر این ها اگر اصلاح طلبان در مجلس شریک شوند و همبستگی و همراهی انجام بشود، هم جمهوری اسلامی پیروز است و هم مملکت هم آباد می شود و توسعه به انجام می رسد و هم تهدید همسرنوشتی ایران و سوریه پوچ می گردد!

جلالی زاده درد خود را دارد. از جناح مخالف خود شکایت دارد و تهدیدش می کند و از جناح خودی اصلاحات هم گله دارد که کوتاه آمده است و در کارش پیگیر نیست و به این دلیل است که او و همپالگیهایشان چون خالد توکلی و غیره پشت درب مجلس مانده اند. درد اینها این است که چرا احمدی نژاد آنها را  به بازی نگرفته و استاندار و فرماندار شان نکرده و مدیریت ادارات و صدا و سیما را به روشنفکران بورژوای کرد نسپرده است. درد جلالی زاده  به بازی گرفته نشدن و شریک نکردن در مراجع قدرت در جمهوری اسلامی است.
از نظر جلالی زاده و همکارانش  بندی از قانون اساسی که حقوق قومیت ها است پایمال شده . اما از نظر طبقه کارگرو همه مردم ایران صرفنظر از ملیت و زبان و مذهب و غیره همه حقوق اقتصادی و سیاسی و  ازادی های فردی و اجتماعی پایمال شده و فقر و فلاکت و استثمار وحشیانه و آپارتاید جنسی و فشار فرهنگی و اخلاقی مذهبی و سرکوب وحشیانه  کارگران و  هر صدای آزادیخواهانه ای تحمیل گشته است.
مصادره مبارزات اجتماعی آزادیخواهانه و برابر ی طلبانه و آن را  قومی، سنی گری، زبان و فرهنگ و نژاد و غیره  نامیدن یک  شیادی سیاسی است و بس. این ترفند و تلاش مذبوحانه حتی شایسته افشاگری نیست. شایسته تمسخر است.

اصلاح طلبان کرد می گویند باید  امیدوار بود که در آینده شاهد احترام متقابل به تفاوتهای فرهنگی و تقسیم عادلانه­ی قدرت و ثروت در سطح کشور باشیم.
مرتجعین کرد و سنی ، می توانند به آینده تقسیم  قدرت و ثروت در جمهوری اسلامی امیدوار باشند! اما کارگران و مردم هشیار اشتباه نمی کنند که این تقسیم قدرت و ثروت شامل  طبقه میلیونی کارگر و اکثریت مردم زحمتکش جامعه نمی شود. قرار است سرمایه داران و تجار و کارفرماها و مدیران و روسای مملکت و طبقات دارا همه با هم در قدرت و ثروت شریک شوند و روشنفکران بورژوا و تحلیلگران و استادان دانشگاه و روشنفکران ناسیونالیست هم از این خوان یغما سهمی ببرند و کرسی ای در مجلس کسب کنند.
نهایتا هم جرس و جنبش راه سبز و هم جلالی زاده و اصلاح طلبان کرد همگی بر سر رای مردم کردستان برای اصلاح طلبان از همین حالا تا انتخابات سرمایه گذاری می کنند. اما مرتجعین به جای اینکه نگران "هویت قومی" کردها باشند، باید نگران سرنوشت و آینده یک عمر همکاریشان با جمهوری اسلامی باشند. غرولند کنونی جلالی زاده ها، این نوکران  سینه چاک رهبر، پشیزی نمی ارزد و رای و اعتباری برایشان  نمی خرد!
مردم کردستان چنددهه است با جمهوری اسلامی، رژیم سرمایه داران ایران اعم از کرد و فارس و بلوچ  و ترک و عرب و ...، درحال جدال و کشمکش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی اند. کارگران کردستان جزیی از کل طبقه کارگر ایران در مراکز بزرگ وکوچک کارگری و همراه و همسرنوشت تشکل های کارگری  و همراه مبارزات و اعتصابات کارگران پتروشیمی ها و ... هستند. هویت قومی و مذهبی و سنی گری با هزار من چسپ به این بخش از طبقه کارگر در کردستان نمی چسپد.
آبان 1390- اکتبر 2011
منبع: اکتبر شماره 76، 5 آبان 1390

هیچ نظری موجود نیست: