نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

معادن ذغال سنگ جایی که محل کار کودکان است


این مطلب برای آشنایی خواننده با وضعیت کودکان در هندوستان آنهایی که در معادن ذغال سنگ این بزرگترین “دمکراسی” جهان توسط سرمایه داران جهت سود بیشتر به بردهگی کشیده می‌‌شوند،کودکانی که باید بیشتر وقت خود را صرف مدرسه رفتن و بازی کنند و نه کار کردن ترجمه شده است.این مطلب در روزنامه لوس آنجلس تایمز یک شنبه ۵/۱۵/۲۰۱۱ چاپ شده است در توصیف مطلب عکسی‌ از یک کودک که در حال خالی‌ کردن مایع‌ای در یک گودال است چاپ شده است در زیر این عکس نوشته شده است “کارگر ارزان: یک پسر بچه در انبار ذغال سنگ در ایالت مقالایا کار می‌‌کند.در این منطقه کودکان معدن چی‌ ،کودکانی که در میان آنها کودکان هشت ساله نیز هست شمارشان به هزاران هزار می‌‌رسد.” غلام-امیدوار
معادن ذغال سنگ جایی که محل کار کودکان است
شکاف‌های ساخته شده به دست آدمیزاد در شمال شرقی‌ هندوستان بسیار خطرناک
ولی‌ مناسب جسم های کوچک
معدنچیان خرد سال از نردبان‌های لق لغو که از شاخه‌های درخت ساخته شده اند برای ورود به معادن ذغال سنگ در بلندی‌های جینتیا در شمال شرقی‌ هندوستان بالا می‌‌روند،و برای ورود به دروازه معدن که به اندازه “سوراخ موش” هستند بر روی پهلو دراز می‌‌کشند و سٔر سٔر کنان خود را به سوراخ می‌‌رسانند، سوراخ هایی که آنقدر کوچک و تنگ هستند که حتا زانو زدن را غیر ممکن می‌ کنند.لذا دراز کشیده با دستان خالی‌ یا استفاده از یک میله که آن را چند سانت چند سانت به زمین می‌‌کوبند وارد معدن می‌‌شوند:کار انسان در اینجا بسیار ارزانتر از آن است که صاحب کار احتیاجی به خرید ماشین داشته باشد.
بسیاری از آنها حتا کفش ندارند و در عوض از دم پایی استفاده می‌‌کنند.صورتها و شش‌های آنها سیاه به رنگ ذغال می‌‌باشد. هیچ کدامشان کلاه ایمنی ندارند. دو ساعت کار طاقت فرسا یک گاری که به اندازه نصف یک تابوت است را پر کرده و آن را کشان کشان به در ورودی معدن جایی که یک نفر منشی‌ ایستاده و تعداد گاری هایی را که هر نفر پر کرده می‌‌نویسد می‌‌آورند.بیشتر کودکان یک یا دو دلار در ساعت دست مزد می‌‌گیرند.
شرن راعی ۱۶ ساله که نزدیک در ورودی معدن با دوستش لیت برو که ۱۴ سال دارد در حال استراحت هستند می‌ گوید “سال گذشته سنگ بزرگی‌ در یک معدن که نزدیک به این معدن است از بالا روی دوستم افتاد و او فورن جان داد” و ادامه می‌‌دهد ” صاحب معدن به خانواده دوستم چیزی نداد. من قبل از ورود به معدن دیوار‌های معدن را چک می‌ کنم برای آن که مطمئن شوم به اندازه کافی‌ سفت باشند.” هر دو تایشان هنگامی که ۱۲ ساله بودند کار در معدن را آغاز کردند.
شرن ممکن است این کار خطر ناک را ترک کند. او کلاس چهارم بود وقتی‌ ترک مدرسه رفتن کرد،یک گروه مدنی او را راضی‌ کرده است‌که به مدرسه باز گردد. لیت که اهل اسام است و هرگز مدرسه نرفته و کاملا بی‌ سواد هست بیشتر تیپیکال هست(یعنی‌ بیشتر کودکان این معادن مانند او هرگز مدرسه نرفته و کاملا بی‌ سواد هستند. این است محصول انقلاب مسالمت آمیز آقای گاندی که به نظرم کارش فقط یک صفحه از تاریخ مردم هندوستان را اشغال می‌‌کند ولی‌ از آنجایی که میراث او برای بورژوازی بسیار بی‌ خطر است روزانه توسط بورژوازی امپریالیستی به مثابه “تنها ” راه “نجات” به خورد مردم جهان داده می‌‌شود.—پرانتز از من) برو گریه کنان و در حینی که دارد اشک هایش را با دستان پینه بسته ش پاک می‌‌کند می‌ گوید “بگذار شرن از اینجا برود و مردی باشد “
“سرنوشت من آن است که ذغال سنگ به کنم این هست زندگی‌ من”
هزاران کودک بسیاری خرد سالتر از هشت ساله دوش به دوش انسان‌های بالغ در معادن ذغال سنگ شمال شرقی‌ هندوستان در حال زحمت کشیدن هستند.،جسم کوچک آنها برای شکاف‌های تنگ در معادن ذغال سنگ بسیار مناسب می‌‌باشد.خیلی‌ از این کودکان از کشور نپال یا بنگلادش بطور غیر قانونی به اینجا مهاجرت کرده اند. (چاره‌ای ندارم مگر اینکه بگویم ننگ بر سازش کارانی مانند “رفیق” پاراچاندرا رهبر حزب به ظاهر کمونیست نپال که جنگ خلق را در ازای منافع حقیر خود به طبقه حاکمه در نپال فروخت-پرانتز از من)
از مرگ و میر‌ها در معادن هندوستان آماری وجود ندارد.بهداشت تقریبا نایاب است.خیلی‌ از کودکان بزرگتر درامد خود را صرف خرید الکل ،یا قمار بازی و فحشا می‌‌کنند. برخی‌ این شغل را کنار می‌‌گذارند خلیهاشان چندین دههٔ به کار در معادن ادامه می‌‌دهند.
هندوستان یک قانون ملی‌ معادن و یک قانون حق آموزش وپرورش دارد ،هندوستان یکی‌ از امضا کنندگان پیمان نامه سازمان ملل در زمینه حقوق کودکان است درد آنجاست که اجرا نمی‌‌شوند.
فعالان می‌‌گویند قوانین قومی در ایالت مقالایا قوانین کشوری را درز می‌‌گیرند و شکاف هایی چنان بزرگ ایجاد می‌‌کنند که یک کامیون می‌‌تواند از آنها بگذرد.بسیاری از معادن به بستگان قانون گذاران کشوری تعلق دارند.
هسینا خربهی،بنیان گذار یک شبکه ،گروهی که از حقوق کودکان حمایت می‌‌کند می‌‌گوید “”ما می‌‌دانیم چند مالک همه چیز را کنترل می‌‌کنند و کسی‌ هم به آنها کاری ندارد.”
چاله‌های مرگ:
شرن می‌‌گوید معدن چیان بی‌ تفاوت هستند، خستگی‌ شدید و ترس از رمبیدن معدن پس از چند هفته به دست فراموشی سپرده می‌‌شود.اما ملاقات کننده خیس و با زخم‌های زیاد بر بدن از معدن خارج می‌‌شود و احساس خوش بختی می‌‌کند که سالم از معدن خارج شده .
صنعت معدن در هندوستان از سال‌های ۱۷۷۴ آغاز شد ولی‌ در سال‌های اخیر به همراه اقتصاد رونق زیادی یافته است. در سال ۲۰۰۹ رسما ۸۱ نفر در اثر حادثه در معادن جان باختند.اما در ایالت مقلایا مدرکی‌ از مرگ و میر معدن چیان در اثر حوادث وجود ندارد و دولت هم تحقیق نمی‌‌کند.
هر کسی‌ تقریبا کسی‌ را می‌‌شناسد که در معدن در اثر فرو ریختن معدن در “چاله‌های مرگ” کشته شده است.صاحبان با مسئولیت معادن هنگام کشته شدن کارگر معدن خود بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ دلار هزینه کفن و دفن به بستگان او می‌‌پردازند ولی‌ بیشتر آنها چیزی به بازمانده کارگر کشته شده نمی‌‌دهند.
شیام راعی ۲۲ ساله می‌ گوید که از سنّ ۱۷ سالگی در معدن کار کرده ” اگر در معدن کشته شوی سرنوشت خواسته چنین شود.” نزدیکترین دواخانه که چیزی بیش از آسپرین و صابون و دارو‌های سنتی‌ نمی‌‌فروشد چندین میل از لاتیرک فاصله دارد.` پینتو روی که در این دارو خانه کار می‌‌کند می‌‌گوید ” ما داروی چندانی نداریم اگر وضع معدنچی وخیم باشد او را به شیلانگ که در سه ساعتی‌ معدن است می‌ برند.
مواظب بودن معدنچی به آن اندازه هست که امکانات ایمنی که صاحب معدن در اختیار معدن چی‌ می‌‌گذارد(یعنی‌ به علت آنکه صاحب کار هیچگونه امکانات ایمنی در اختیار کارگران{کودکان کار و درد ،دلم می‌ سوزد ولی‌ حقیقت را بگویم از خودم هم بدم می‌‌آید و از خود می‌‌پرسم خوب چی‌ چه کاری انجام می‌‌دهی‌ در راستای تغییر این جهان هولناک، می‌‌نویسی،ترجمه می‌ کنی‌ تا که چند روشنفکر آن را بخوانند ،این کار زمانی‌ مفید است که به دست چند نفر از آن انسانهایی که شرایط مشابهی با این معدنچیان دارند برسد} نمی‌‌گذارد “مواظب ” باشی‌ یا نباشی‌ مثلا اگر سقف معدن آمد روی سر‌ کودک یا کارگر وقتی‌ کلاه ایمنی نداری “مواظب” بودن هیچ معنی‌ ندارد. پرانتز از من). شرن با کوبیدن به دیوار‌های معدن آنها را چک می‌‌کند “اگر صدا مثل دانگ ،دانگ باشد یعنی‌ خطرناک است ولی‌ اگر تک، تک باشدکم خطرتر است. بله “که گرد و خاک را قورت می‌‌دهی‌ ولی‌ گرد و خاک به شخص لطمه‌ای وارد نمی‌‌کند.” `بیندو لنانگ وزیر معادن ایالت می‌ گوید گزارشات در باره کار کودکان مبالغه می‌‌کنند،بیشتر کودکان به والدین خود کمک می‌‌کنند، قوانین باید از زیاد رویها جلوگیری کنند.`
فیلیپ بلا که برادرش عضو پارلمان هندوستان است و خود صاحب یک معدن است می‌ گوید تصادفات تنها گاه گاهی رخ می‌‌دهند “در هر کاری ریسک وجود دارد”
(آنچه در زیر می‌‌آید واقعا دردناک است کارگر با سخت‌ترین شرایط چندرغازی بدست می‌‌آورد ولی‌ هنگام فارغ بودن از کار و رنج تفریحش را سرمایه دار تعیین می‌‌کند از این دست مقدار ناچیزی پول می‌‌گیرد با دست دیگر آن را صرف خیرید موادی می‌‌کند که وی را بیش از پیش از واقعیت تلخ زندگی‌ بیگانهتر می‌‌کند.الکل از نظر او ماده‌ای می‌‌باشد که سبب فراموش کردن درد و رنج کار می‌‌شود. اگر با زندگی‌ کارگران در محل و شهر و کشور اقامت خود سر و کار داشته باشی‌ این یک حقیقت است آن کارگرانی که کارهای پر مشقت را انجام می‌‌دهند بیشتر درگیر اینگونه “تفریحات” می‌‌شوند. در لس آنجلس که من زندگی‌ می‌‌کنم کارگران لاتینی که سخت‌ترین کارها با کمترین دست مزد‌ها را انجام می‌‌دهند بیشترشان دو روز آخر هفته را با صرف الکل و تفریحات واقعا مخرب می‌‌گذرانند. پرانتز از من)
معدنچیان بالغ می‌‌توانند ۱۵۰ دلار در هفته درامد داشته باشند درامد خوبی،ولی‌ بّر با د می‌ دهند.
نیروم باسوماتاری که یک کشیش مسیحی‌ می‌‌باشد می‌‌گوید “ما تلاش می‌‌کنیم آنها را متقاعد که از الکل و فاحشه‌ها دوری کنند ولی‌ چندان ،موفق نیستیم”
بطری های خالی‌ ویسکیرا در همه جا می‌‌بینی‌ کنار جاده و در زیر تختخواب های هتل شهر .
رما چندرا که در یکی‌ از ۳۱ الکل فروشی های شهر کار می‌‌کند می‌‌گوید “در شهر هشت هزار نفری روزانه ده هزار بطری آبجو می‌‌فروشیم”
قمار خانه‌ها بطور آشکار بازند . شرن می‌‌گوید “اگر برنده شوی تو را می‌‌زنند و پولی‌ را که بردی از تو پس می‌‌گیرند” دویکا راعی ۳۹ ساله ،مادر شرن می‌‌گوید”مقدار زیادی الکل در این شهر مصرف می‌‌شود.”دولت ایالتی‌ مقالایا تنها هفت بازرس بدون اتوموبیل دارد این دولت بّر کار کودکن و مشکلات ایمنی به این خاطر که به اقتصاد کمک شود سر پوش می‌‌گذارد.`
ترجمه و افزوده‌ها غلام—امیدوار ۵/۱۷/۲۰۱۱

هیچ نظری موجود نیست: