نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه



هرکـــه او دعوی مستی میــکند


آشــــکارا بت پرستــی میــــکند
. . . .

هرکه از خاک درش رفعت نیافت

لاجـرم سـر ســوی پستی میکـند

(عراقی)

بخش سوّم

محمد حسیبی



فروردین ماه 1390


در پایان بخش دوّم به اینجا رسیدیم که:

بنابراین برای احدی شک و شبهه ای نباید باقی بماند که تأسیس جبهه ملی به پیشنهاد زنده یاد دکتر حسین فاطمی فقط برای دستیابی به استقلال ایران و رها شدن از یوغ استعمار انگلیس و دخالت های غیرقانونی انگلستان در امور داخلی ایران بود نه چیز دیگر. در واقع زنده یادان دکتر محمد مصدق و دکتر حسین فاطمی استقلال ایران را به عنوان کلید آزادی، کلید دموکراسی، کلید پیشرفت اقتصادی و خلاصه کلید تمامی نعمت ها برای ملت ایران می شناختند.

حال در بخش سوّم با این سخن خواجه حافظ آغاز می کنم که فرمود:

چون عمــر تبه کــردم چندانکه نگه کــردم

در کنـــج خـراباتــی افتــــاده خــــراب اولی


چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی

هــم سینه پـر از آتش هـم دیـده پـرآب اولی

سخن خواجه شیراز که از میزان دل زدگی و دل آزردگی او از ریاکاری و ریاکاران خبر داریم، وصف حال آن دسته از پیروان راستین و دیرین راه دکتر محمد مصدق و دکتر حسین فاطمی است که با سینه ای پر ز آتش و دیده ی پر ز آب از آنجائی که مصلحت اندیش خود نبوده اند با حالی خراب به خرابات که نه، اما هر یک به دلیلی طی روزهای اوج ظلم آریامهری تاکنون به خراب آباد غربت پناه آوردند و تماشاگر مصلحت اندیشانی به ظاهر مصدقی شده اند. مصدقی هائی که سند مصدقی بودن خود را همواره در جیب بغل دارند. این سند بجز قباله ای نیست که خود برای خود صادر کرده اند. نام این قباله «سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور» یا نام هائی مشابه است.

دندان به جگر گرفتن و از اینان سخنی به میان نیاوردن چیزی به غیر از مصلحت اندیشی نیست. نگارنده که خود در اوج روزهای ستم شاهی به قصد اقامتی موقت به دیار غربت پناه آورده بود و از همان زمان تاکنون به علت برآمدن حکومت رجّاله های معروف به اسلامی حتا نتوانست برای آخرین وداع با مادر و خواهر خود به میهن باز گردد علاجی به غیر از این ندارد که از سکوت چندین و چند ساله درباره این دسته از مصدقی ها که انواع آن ها را طی این سال ها شاهد بوده پوزش طلبد. می بایست زودتر چهره اینان برملا می شد. مصلحت اندیشی نکرده بودم، بلکه باور نمی کردم کسی یا کسانی هم ممکن است یافت شوند که با جسارتی باور ناکردنی، با برافراشتن بیرق "جبهه ملی" خود را به دکتر حسین فاطمی که خود پیشنهاد دهنده ایجاد "جبهه ملی" بود بچسبانند و نه تنها مرام خود را به دکتر فاطمی نسبت دهند بلکه خود را هم مرام دکتر مصدق و پیرو راه و رسم او نیز معرفی کنند. حد اقل خسارتی که این مدعیان به آینده ایران وارد می کنند بدآموزی به بعضی از جوانان ایران است که از مطالعه به دلایل مختلفی محرومند و ممکن است از ثروت بزرگ میراث "نهضت ملی ایران" و دکتر مصدق و دکتر فاطمی محروم بمانند.

نمونه ای از انشای مبارزاتی صاحبان قباله "جبهه ملی" در برونمرز در زیر تقدیم شده:

نامه سرگشاده سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
به

رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا

عالیجناب باراک اوباما،

رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا،

پیام‌ نوروزی شما به ملت ایران با صراحت و قاطعیتی در خور تحسین از همراهی و همدردی شما با مردم ایران سخن می‌گوید و در پاسخ مردم معترضی که در تظاهرات خیابانی با دادن شعار، تردید خود را از سیاست اوباما ابراز نمودند، صمیمانه می گوید که اوباما «با آنهاست» و نه با رژیم. تاکید شما بر این مطلب که اقدامات حکومت اسلامی را مظهر ترس آن جباران از مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران می‌دانید و نیز با این اشاره که که ترس نیست که آینده ایران را شکل می دهد، بلکه جوانان ایران هستند که سرنوشت خود را خواهند ساخت، به پیام نوروزی شما صمیمیتی زاید الوصف بخشیده است.

مبارزات مردم اسیر دیکتاتوری در خاورمیانه و شمال آفریقا در ماههای اخیر نشان داد که حمایت های جهانی در پیروزی مبارزات آزادیخواهانه نقش دارد. ما نیز همانند شما به قدرت شگرف مردم ایران برای رسیدن به آزادی و رهایی اعتماد داریم. مردم ایران آگاهند که پشتیبانی جهانی از مبارزات آزادیخواهانه شان میتواند پیروزی آنان بر حکومت خودکامه را تسریع نماید. آنها در عین حال حمله نظامی به ایران، کوشش برای تحمیل یک دیکتاتوری جدید، خدشه دار نمودن تمامیت ارضی ایران به هر بهانه ای را مردود دانسته، بطریق اولی هرگونه خیال غارت ثروتهای ملی ایران را محکوم مینمایند.

سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور خود را بخشی از نهضت ملی ایران میداند. جبهه ملی ایران که در شصت و یک سال قبل به کوشش دکتر محمد مصدق با هدف ایجاد یک نظام قانونمدار و متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران بنیاد گذاشته شد، از بدو پیدایش تا کنون همواره به اهداف اولیه خود یعنی استقرار حکومت قانون، دموکراسی و حقوق بشر وفادار مانده است.

آن جناب نیز لابد با اشاره ای که به کودتای مشترک سازمان سیا و سرویس اطلاعاتی انگلستان علیه حکومت ملی دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ داشته اید، بخوبی آگاهید که این کودتا چه تاثیرات منفی بیشماری در ایران و منطقه داشته است و اینکه چگونه بی اعتمادی کامل مردم ایران به کشور آمریکا را بدنبال خود آورده است. از این نظر ما پیام اخیر شما را به عنوان قدمی مثبت در جهت جلب اعتماد مردم ایران نسبت به آمریکا ارزیابی می کنیم و امیدواریم حکومت ایالات متحده آمریکا بتواند با تغییر سیاستهای خود در ایران و منطقه خاورمیانه به چنین اقداماتی تداوم بخشد و آنرا در جهت از میان بردن اثرات منفی اتفاقات گذشته و ایجاد دوستی با مردم ایران و منطقه بکار برد. کودتای ضد ملی ۱۹۵۳ نه تنها موجب توقف روند دمکراسی در ایران شد بلکه در جای خود سبب "آمریکا ستیزی" شد. در حالیکه دوستی واقعی میان ایران و سایر کشورهای منطقه با امریکا، که بر اساس احترام متقابل بمنافع ملی باشد نه تنها برای آمریکا سودمند است بلکه در جای خود تضمین بزرگی برای حفظ صلح جهانی خواهد بود و چنین فضای انسانی و دوستی را تنها در یک خاورمیانه آزاد و روبیده شده از دیکتاتورها میتوان انتظار داشت.

بار دیگر از صمیمیت شما در پشتیبانی از خواستهای مردم ایران سپاسگذاریم و امیدواریم این روند انساندوستانه و در خدمت صلح جهانی همچنان از طرف شما ادامه یابد.

با احترام

هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری - دکتر همایون مهمنش

ششم فروردین 1390 برابر بیست و ششم مارس 2011

info@iranazad.info

http://www.iranazad.info/
دل آدمی بدرد می آید که زنده یاد دکتر حسین فاطمی (همان که پیشنهاد تشکیل جبهه ملی را داده بود) پای جوخه تیرباران خطاب به آزموده و دیگر افسرانی که لوله های تفنگ خود را به قلبش نشانه گرفته بودند گفته باشد:
آقایان افسران - «در آخرین ساعت حیات، هیچ محکومی در مقام تظاهر و

عوام فریبی آنهم برای مأمورین اعدام خود بر نمی آید. آنچه به شما در این ساعت که از حیات خود نومید و به مرگ خود یقین دارم می گویم از روی حقیقت و ایمان است. ما از نهضتی که در این کشور به پیشوائی دکتر مصدق کردیم، هیچ قصد و غرضی جز تأمین عزت و استقلال مملکت و قطع نفوذ اجانب نداشتیم. رهبر ما هفتاد سال سابقه شرافت و تقوی و جهاد و مبارزه در راه نجات ایران داشت.


و حالا "هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور" دست به دامان "عالیجناب باراک اوباما" برای رهائی از شرّ جمهوری اسلامی شود و اینچنین دل به تبریک نوروزی او و "صمیمیت زائد الوصفی" که در این تبریک نوروزی نسبت به مردم ایران یافته است ببندد. جای بسی تأسف است.

سخنی از سر درد با:

"هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور":

شما تراوش فکری خود را به صورت " نامه سرگشاده" به پرزیدنت اوباما که او را "عالیجناب" هم نامیده اید نوشته اید. حق بود آن را به صورت خصوصی و سربسته می نوشتید، زیرا در اینصورت تنها طرز فکر خود را به ایشان انتقال می دادید. نامه سرگشاده معنائی به غیر از این ندارد که طرز تفکر و تلقی شما مشابه تمامی و یا اکثریت مردم ایران است. در حالیکه اینچنین نیست. به نظر می رسد منابع اطلاعات و خبری شما به غیر از تلویزیون های ایرانی لوس آنجلس و تلویزیون فاکس (FOX ) و دیگر تلویزون های مشابه و در ظاهر مستقل، ولی در واقع دولتی و حامی بازار بورس نیویورک و شاید منابع مشابه در اینترنت نیست.

در سرآغاز نامه سرگشاده خود به "عالیجناب باراک اوباما" نوشته اید:

پیام‌ نوروزی شما به ملت ایران با صراحت و قاطعیتی در خور تحسین از همراهی و همدردی شما با مردم ایران سخن می‌گوید و در پاسخ مردم معترضی که در تظاهرات خیابانی با دادن شعار، تردید خود را از سیاست اوباما ابراز نمودند، صمیمانه می گوید که اوباما «با آنهاست» و نه با رژیم. تاکید شما بر این مطلب که اقدامات حکومت اسلامی را مظهر ترس آن جباران از مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران می‌دانید و نیز با این اشاره که که ترس نیست که آینده ایران را شکل می دهد، بلکه جوانان ایران هستند که سرنوشت خود را خواهند ساخت، به پیام نوروزی شما صمیمیتی زاید الوصف بخشیده است.

آیا به راستی تاکنون در طول عمر خود حتا یک مورد می شناسید که نه تنها "عالیجناب باراک اوباما" بلکه دیگر روسای جمهورِ "عالیجناب" امریکا با "صمیمیتی زاید الوصف" در مورد ما مردم ایران و کشورهای مشابه ایران سخن گفته باشند و به سخن خودهم با همان "صمیمیت" عمل کرده باشند؟ گمان نمی کنم . . .!. "صمیمیت" سیاستمداران پیشین امریکا را در رابطه با کودتای ننگین 28 مرداد به بهانه اینکه ایران به کام اتحادجماهیر شوروی و کمونیسم خواهد افتاد در میهن خودمان دیدیم و "صمیمیت" کنونی "عالیجناب باراک اوباما" نسبت به جوانان و مردم تونس و مصر و بویژه مردم لیبی در حال حاضر شاهدیم. اینکه "عالیجناب" در پیام خود دستی به سروگوش جوانان ایران کشیده و شما آن را "صمیمیتی زاید الوصف" خوانده اید خطائی است بس بزرگ. حقیقت این است که "عالیجناب" نه برای جوانان ایران ارزشی قائل است و نه برای پیران و میانسالان این دیار و دیگر دیاران. او در خدمت معدودی از شرکت ها و بانک های بزرگ است و بس. اگر می خواهید بدانید "عالیجناب" چه هدفی را دنبال می کند به لینک زیر و تمامی لینک هائی که در متن این مقاله است مراجعه کنید:

https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20110401/englisharticle-120.pdf

سپس در نامه سرگشاده ای که فقط نماینده افکار و اعتقادات خودتان است نه ملت ایران و نه پیروان راه مصدق بزرگ و نه نشانی از نبوغ سیاسی زنده یاد دکتر حسین فاطمی که پیشنهاد تشکیل جبهه ملی ایران را داده بود در آن یافت می شود نوشته اید:


مبارزات مردم اسیر دیکتاتوری در خاورمیانه و شمال آفریقا در ماههای اخیر نشان داد که حمایت های جهانی در پیروزی مبارزات آزادیخواهانه نقش دارد. ما نیز همانند شما به قدرت شگرف مردم ایران برای رسیدن به آزادی و رهایی اعتماد داریم. مردم ایران آگاهند که پشتیبانی جهانی از مبارزات آزادیخواهانه شان میتواند پیروزی آنان بر حکومت خودکامه را تسریع نماید. آنها در عین حال حمله نظامی به ایران، کوشش برای تحمیل یک دیکتاتوری جدید، خدشه دار نمودن تمامیت ارضی ایران به هر بهانه ای را مردود دانسته، بطریق اولی هرگونه خیال غارت ثروتهای ملی ایران را محکوم مینمایند.

اینکه نوشته اید " مبارزات مردم اسیر دیکتاتوری در خاورمیانه و شمال آفریقا در ماههای اخیر نشان داد که حمایت های جهانی در پیروزی مبارزات آزادیخواهانه نقش دارد." نشان می دهد که شما برای مثال؛ برکناری ظاهری "حسنی مبارک" در مصر و جانشین شدن ارتشی که از همان جنس و ذات خود اوست "پیروزی" می انگارید. انقلاب مردم ستمدیده مصر در اثر حیله ها و دسیسه های "عالیجناب دیوید کمرون" و "عالیجناب سرکوزی" و "عالیجناب اوباما" هنوز به هیچیک از آرزوهای این ملت بزرگ جامه عمل نپوشانده است. سرنگون شدن شخص "حسنی مبارک" هدف مردم مصر نبوده، بلکه سرنگون شدن نظامی که او در مصر برقرار کرده بود مدّ نظر مردم است. این نظام همچنان به قوّت خود باقی است.


شما در نامه سرگشاده خود درست مثل مادر و پدری که به بچه تخس و شیطان خود می گویند به مدرسه رفتن و درس یاد گرفتن او کار خوبی است، اما ایکاش دست از شیطنت در کلاس درس و آزار دادن و اذیت کردن بقیه بچه ها دست بر می داشت چنین ادامه داده اید که:

"آنها در عین حال حمله نظامی به ایران، کوشش برای تحمیل یک دیکتاتوری جدید، خدشه دار نمودن تمامیت ارضی ایران به هر بهانه ای را مردود دانسته، بطریق اولی هرگونه خیال غارت ثروتهای ملی ایران را محکوم مینمایند."

این بدان معنا است که اگر "عالیجناب" بچه خوبی باشد و دست از پا خطا نکند یک "خروس قندی هم" از سوی شما دریافت خواهد کرد!


آنگاه چنین نوشته اید که:
"سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور خود را بخشی از نهضت ملی ایران میداند. جبهه ملی ایران که در شصت و یک سال قبل به کوشش دکتر محمد مصدق با هدف ایجاد یک نظام قانونمدار و متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران بنیاد گذاشته شد، از بدو پیدایش تا کنون همواره به اهداف اولیه خود یعنی استقرار حکومت قانون، دموکراسی و حقوق بشر وفادار مانده است."


و این تأسفبارترین و نادرست ترین بخش از "نامه سرگشاده" شما به "عالیجناب" است. زیرا خیال "عالیجناب" را راحت می کند که گویا دیگر اثری از خواسته و هدف اصلی زنده یادان دکتر محمد مصدق و دکتر حسین فاطمی در وجود مردم ایران به طور عام و هواداران نهضت ملی ایران و راه مصدق بطور خاص باقی نمانده است. بگذارید موضوع را کمی برایتان باز کنم:

یکی از تکیه کلام ها در زبان و فرهنگ فارسی این است که می گویند "هر گردوئی ممکن است گرد باشد، ولی هر گردی گردو نمی شود". این تکیه کلام معروف را از اینروی آوردم که خدمتتان عرض کنم؛ گرچه یکی از هدف های "جبهه ملی " از شصت و یک سال قبل "ایجاد یک نظام قانونمدار و متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران" بوده است اما به هیچ وجهی چنین چیزی هدف اصلی نبوده است. هدف "جبهه ملی" که دکتر حسین فاطمی پیشنهاد تشکیل آن را داده بود و نیز هدف اصلی "نهضت ملی ایران" فقط " استقلال ایران" از طریق "کوتاه کردن دست بیگانه از دخالت در امور داخلی ایران" بود و بس. این یک انحراف تاریخی بسیار مضرّ است که کسی بگوید و یا بنویسد "هدف اصلی" جبهه ملی ایران و "نهضت ملی ایران" و زنده یاد دکتر محمد مصدق شصت و یک سال پیش یک "نظام قانونمدار و متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران" بوده است. شما را بازهم مراجعه می دهم به خطابه زنده یاد دکتر حسین فاطمی لحظاتی قبل از تیرباران شدن.

حال ببینیم "عالیجناب" تا اینجا چه برداشتی ممکن است از این "نامه سرگشاده سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور" داشته باشد؟

همانطور که در سرآغاز آمد، چون این نامه سرگشاده است "عالیجناب" حق دارد بخود این نوید را بدهد که مطالب نامه نه تنها نماینده طرز تفکر و باورهای اکثریت ملت ایران است، بلکه بطور اخص نماینده طرز تفکر پیروان کنونی راه مصدق و بازماندگان و باورمندان "نهضت ملی ایران" نیز هست، وگرنه آن را طی نامه ای سرگشاده بیان نمی کردند!. "عالیجناب" گمان می کند ملت ایران بویژه بازماندگان و باورمندان "راه مصدق"، امر مهم "استقلال" و "عدم دخالت بیگانه در امور داخلی ایران" را که هدف اصلی و اساسی "نهضت ملی ایران" به رهبری دکتر محمد مصدق بوده به یمن تلاش های شصت و چند ساله انگلیس و امریکا از یاد برده اند. "عالیجناب" گمان می کند ملت ایران و پیروان راه مصدق در ایران برنامه "جهانی شدن" و «هژمونی طلبی امریکا" را پذیرفته و در انتظار فرا رسیدن روزهای خوش برقراری "نظم نوین جهانی" در کشور خود لحظه شماری می کنند!. وقت آن رسیده که اگر تاکنون رهروان راه مصدق بزرگ قفلی بر لبان خود زده بودند با توجه به "نامه سرگشاده شما به عالیجناب اوباما" قفل را بشکنند. مهر سکوت از لب بردارند، فرموده خواجه شیراز را که در آغاز این نوشتار آمد مدّ نظر قرار دهند. "مصلحت اندیشی طریق درویش نیست".

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست: