نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

جلسات جديد آقای آهی و سلطنت طلبان و اعضای اکثريت...


مثل اينکه گردهمايی ها خيال دارد به مسايل آمريکا بپردازد و نه به مشکلات مردم ايران


روشنگری.مطلب زير يکی از گزارشاتی است که در باره جلسات ذکر شده در مقاله به ما رسيده است و برای اطلاع خوانندگان روشنگری از روندهای خارج کشور درج می شود. در عين اينکه درجه اعتماد به منبع بالاست، اما در باره نام افراد و گروه هايی که در متن آمده، بايد يادآوری کنيم که ما آنها را با گزارشاتی که از منابع ديگر رسيده مقايسه کرديم و تنها آن اسامی را که در متن ها تکرار شده درج نموديم و بجای بقيه اسامی در متن نقطه چين گذاشتيم. طبيعی است که حق همه اشخاص و نيروهای نامبرده محفوظ است و روشنگری در صورت دريافت تکذيب، آن را در همين محل درج خواهد کرد.

متن مطلب رسيده:
از ژانويه امسال برگزاری دور جديدی از جلسات "همه با هم" در خارج از کشور از سرگرفته شده است. تعدادی از اين جلسات که اولين آن ها در آمريکا برگزار شد حضوری و تعدادی از آن ها اينترنتی است.

نقطه مشترک اين جلسات آن است که آقای شهريار آهی مشاور کنونی آقای رضا پهلوی که بنا بر گزارش هفته نامه آمريکايی نيويورکر قبل از انقلاب واسط غير رسمی کاخ سفيد و دربار پهلوی بود در همه آن ها فعال است و طرح های راهبردی ارائه ميدهد. در همان مقاله نيويورکر در مورد آقای آهی نوشته شده است: "آهی برنامه ريز،منتور، نويسنده سخنرانی ها و مونيتور پهلوی است. او هم چنين سعی ميکند اپوزيسيون اتميزه شده را به نفع رضا پهلوی گرد هم بياورد... اغلب او رابا احمد چلبی که قبل از حمله آمريکا به عراق رهبر کنگره ملی عراق بود مقايسه می کنند."

در جلسات پالتاکی که به اين منظور برگزار شده چند بار رضا پهلوی شرکت کرده است. ديگر نيروهای شرکت کننده عبارتند از اعضای سازمان اکثريت، گروه جمهوری خواهان ملی ، نمايندگان حزب دمکرات کردستان ايران، کومله مهتدي، جبهه متحد بلوچستان و طرفداران رفراندوم سازگارا. آقايان حسين باقرزاده، کامبيز روستا، عبدالستار دوشوکي، فرشيد امير ابراهيمي، خانم ها رويا طلوعی و ويکتوريا آزاد، خانم و آقای عبقری و ... از جمله کسانی هستند که در اين جلسات شرکت دارند.

ظاهرا اعلام کرده اند هدف اين جلسات آن است که روی يک "ميثاق" يا "منشور" توافق کنند و در جلسه ای يک "کنگره ملی" اعلام کرده و منشور را منتشر نمايند. به منظور اتحاد "همه با هم" هر پيشنهادی را کمی تغيير ميدهند و در منشور وارد ميکنند و وقتی بحث اختلاف نظر پيش می آيد ميگويند داريم گفتگو ميکنيم و خوب است اختلاف نظر داشته باشيم. مثلا می نويسند با "هر مقام مادام العمر بااختيارات مطلقه و غير مسئول ووو" مخالفند اما نمی نويسند با مقام موروثی مخالفند تازه اگر کسی اصرار کند آن را هم وارد می کنند چون آن قدر قيد و شرط برای نپذيرفتن مقام مادام العمر گذاشته اند که بعضی ها شايد بتوانند خامنه ای را هم در چارچوب منشور بپذيرند.

بنا بر ميثاق خودشان اهداف هم بر ,عشق, مبتنی است و هم بر "مناسبات عقلايی".
"عشق"، حتما عشق به رسيدن به مقامی است و لابد به هرکس وعده ای داده شده و "مناسبات عقلانی" با توجه به تضادهای آشتی ناپذير که بالاخره سر باز خواهد کرد، يعنی محاسبات عقلانی.

به همين جهت در مورد مساله ملی آنقدر از گوشه دهن و محتاطانه حرف ميزنند که اصلا معلوم نيست اختلافشان چيست که اين همه گره ايجاد کرده است و کار نوشتن ميثاق را به تاخير انداخته است. ظاهرا همه بر سر "تماميت ارضی" توافق کرده اند و حتی صحبت از پس گرفتن فدراليسم توسط حزب دمکرات است تا شبهه تجزيه کشور پيش نيايد. چون همه ميدانند فعاليت اصلی آمريکا در زمينه برپا کردن نزاع قومی است و هيچکس در ايران نظر خوشی به اين مساله ندارد. پس محاسبات عقلانی حکم می کند که مناسبات را بر ابهام سوار کنند.

اما دم خروس از منشور پيشنهادی بيرون ميزند. اين منشور غير از شعارهای معمولی و
"عشقی" حاوی اصطلاحاتی است مثل "مبارزه با تروريسم" و "محو سلاح های کشتار جمعی و حمايت از کليه تلاش ها و قرار دادهای بين المللی در اين جهت".اما يک کلمه از مخالفت با جنگ و تحريم در آن نيست. در حاليکه با روی کار آمدن احمدی نژاد و فاجعه آفرينی های او خطر جنگ و تحريم برای مردم ايران واقعی ترشده است. اما گردهمايی مثل اين که خيال دارد به مسايل آمريکا بپردازد و نه به مشکلات مردم ايران. به همين جهت در کنار عبارات کلی فوق که همه ميدانند مورد استفاده آن ها برای جرج بوش چيست، به هيچ وجه نه با جنگ مخالفت شده، نه با تحريم، نه با جنگ افروزی دولت های ايران و آمريکا و نه با فعاليت گسترده تروريستی کنونی و گروگان گيری و بمب گذاری در شهرهای ايران. مخالفت با وجود سلاح هسته ای در سراسر جهان و بخصوص در خاورميانه هم که جای خود دارد.

شايد برخی از کسانی که به شرکت در اين جلسات ترغيب می شوند ندانند که به کجا کشيده ميشوند. اما ندانستن در اين شرايط خطير هيچکس را تبرئه نمی کند. هم ترکيب "همه با هم" اين جلسات، هم مواضع سياسی بسياری از افراد و نيروهای سازمان دهنده آن و هم سکوت سازمان دهندگان اصلی در مورد مهم ترين خطراتی که به موازات جمهوری اسلامی ايران را تهديد ميکند، هم امتناع آن ها در باره شقوق و راه های "واقعا موجود" برای سرنگونی جمهوری اسلامی ديگر جايی برای تبرئه بی خبری نميگذارد.

اين جلسات در حالی برگزار می شود که با توجه به اختصاص بودجه توسط آمريکا برای سازمان دادن عوامل و نهادهای وابسته به خود، شرايط برای چنين اقداماتی حتی از دوره رفراندوم سازگارا بدتر شده است. اين مساله و حضور بخشی از شرکت کنندگان با سوابق شناخته شده، هر ايرانی مبارزی را بلا فاصله و به حق به ياد داستان چلبی و "کنگره ملی عراق " او، و علاوی و "اتحاد ملی عراق" او می اندازد.در اين " کنگره ملی" ايرانی هم نقش گروه ها و منفردين خارج کشوراصلی است و در منشور هم روی ايرانيان برون مرز تاکيد شده است.

معلوم نيست اين گروه ها چطور می خواهند رژيم را سرنگون کنند. درعراق و افغانستان هم، کنگره ملی چلبی و اتحاديه ملی علاوی و حميد کرزای رژيم های صدام و طالبان را سرنگون نکردند. آن ها را بعد از حمله و جنگ با هواپيما به عراق و افغانستان بردند. به عبارت ديگر خاصيت اين کنگره ها رهبر درست کردن برای مردم است. مردم اين طور رهبر را همانقدر قبول ميکنند که رهبر بی قدر و مقدار کنونی جمهوری اسلامی را.مردم يادشان نرفته که آخوندها هم سوار بر رنج و بدبختی مردم رهبر شدند.

نکته قابل توجه اين که از داخل ايران عناصری در اين جلسات شرکت کرده اند که ميان اپوزيسيون شايع است با رژيم جمهوری اسلامی ارتباط دارند. برخی طرفداران سابق رفراندوم سازگارا می گويند آن موقع هم رژيم عناصر و عوامل خود را وارد کرده بود و از اين طريق کل رفراندوم را در دست خود گرفت.

هیچ نظری موجود نیست: