نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

لايحه حمايت از خانواده لايحه حمايت از داشتن تعدد شرکای جنسی، تجاوز به اطفال و خيانت است، گفت‌وگوی هرانا با صبا واصفی


صبا واصفی پژوهشگر، استاد پيشين دانشگاه شهيد بهشتی، فعال حقوق بشر و جنبش زنان که در ۳۰ دی سال گذشته به دليل فعاليت و تحقيقاتش در زمينه حقوق زنان و حقوق بشر از تدريس محروم و از دانشگاه شهيد بهشتی اخراج شد در گفت و گو با خبرگزاری حقوق بشر ايران "هرانا" حمايت دولت از تعدد زوجات را به معنی جانب داری دولت ايران از داشتن تعدد شرکای جنسی و واپس نگری دانست و گفت:" نمی دانم بر چه اساسی نام اين لايحه، لايحه حمايت از خانواده گذاشته شده؛ در حالی که با تصويب تنها بند ۲۳ بی شک کودکان، نخستين و بی پناه ترين قربانيان آن خواهند بود.قانونی که زن را به موجودی مسخ شده بدل کند و کودک را به سمت تعارض با جامعه بکشاند؛ چه طور می تواند ادعای حمايت از نهاد خانواده داشته باشد.خبرگزاری هرانا - لايحه حمايت از خانواده به پيشنهاد قوه قضائيه در جلسه هيات دولت محمود احمدی نژاد در تير ۱۳۸۶ تصويب و به مجلس ارسال شد. بسياری از فعالان جنبش زنان و مدافعان حقوق بشر لايحه حمايت از خانواده را لايحه ای ضد خانواده و مفاد آن را مغاير با موازين حقوق بشر دانسته اند علی رغم تلاش گسترده طيف های مختلف زنان به نظر می رسد دولت سعی بر تصويب اين لايحه دارد.

هرانا - آقای لاريجانی خطاب به افرادی که نسبت به نکاح موقت در ايران ايراد می گيرند و آن را ناصواب می دانند انتقاد کرده است که چرا اين افراد نسبت به فحشای بی در و پيکر غرب انتقاد نمی کنند در تمدن اسلامی ما چنين موضوعاتی هيچگاه سابقه نداشته است؟" نظر شما راجع به اين ادعای آقای لاريجانی چيست؟



واصفی- قانونمند کردن و به رسميت شناختن ازدواج موقت و تعدد زوجات؛ به معنی رواج قانونی خيانت، اضمحلال روابط انسانی و عاطفی و متعاقب آن فروپاشی خانواده است.
پيشنهاد می کنم آقای لاريجانی به کانون اصلاح و تربيت و خانه خورشيد مراجعه کنند تا نمونه های بارز اين قسم آسيب اجتماعی که زاييده قوانين نامتناسب با عرف و نيازهای روز است را از نزديک رويت کنند.اگر فحشا را به معنی تن فروشی قلمداد کنيم، صرف قرائت يک آيه نمی تواند نفس عمل را کتمان کند؛ به هر روی فروختن تن، چه با قرائت آيه های الهی چه بی قرائت آن، فعلی است که فرد را از برقراری مناسبات متعادل و انسانی دور می کند.
اشخاصی که معتقدند دولت اسلامی ايران با اعتصام به حبل متين و اسلام مردم اش را از گزند فساد درامان داشته، به نظر می رسد نسبت به افرادی که با جرم های مرتبط با اين موضوع در زندان اند بی توجه بوده اند.
زنانی که در پی انتقام جويی از شوهرانشان اقدام به برقراری روابط جنسی متعدد يا حذف شوهرانشان کردند نمونه های بارزی هستند. بهجت کريم زاده يکی از زندانيانی که به اتهام قتل همسرش در زندان رجائی شهر منتظر اجرای حکم اعدامش است می گفت قبل از کشتن شوهرم تنها به فکر راهی بودم که انتقامم را از او بگيرم و دختر اين زن زندانی می گفت شاهد مرگ پدرم به دست مادرم بود مادرم ان قدر خشمگين بود که انگار نه انگار که کسی را کشته!در گفت و گويی که با بهجت داشتم می گفت وقتی به کمک متهم رديف دوم شوهرم را در اتاقی که سه فرزندم خوابيده بودند خفه کرديم از منزل بيرون برديمش و در ماشين خودش گذاشتيم. وقتی به صورتش نگاه می کردم احساس می کردم نکند هنوز زنده باشد به شريک جرمم گفتم بيا سرش را ببريم خودم چاقو را گرفتم و سرش را در ماشين خودش بريدم.آيا اگر قوانين ما بر مبنای تساوی حقوقی زن ومرد بنا شده بود،اگر قرائت و استنباط از قران متناسب با موقعيت های روز جامعه و مبنی بر دانش انسان شناسی ايا با چنين جناياتی رو به رو بوديم؟
حال اگر اشخاصی دستورات مندرج در قرآن را سبب تعالی مناسبات اجتماعی بشر می دانند؛ با برهان و ارائه دلايل علمی از آرای خود دفاع کنند و پاسخی قانع کننده و علمی به مخالفان شان بدهند.استدلال کنند برای شهروند امروز، قانونمند شدن تعدد زوجات و شيوع ازدواج موقت چه ثمراتی به بار خواهد آورد؟ نه اين که از هزاران سال پيش نمونه ارائه دهند که پيش از اسلام شما زنان را زنده به گور می کردند، اسلام آمد که شما الان در قيد حيات هستيد! من ايرانی ام در اين سرزمين، عصر طلايی ای وجود داشته، ده ها الهه، ايزد بانوی زن وجود داشته که نه تنها زنده به گور نمی شدند که از مقام وجايگاه رفيعی بهره مند بودند؛ بنابراين فکر می کنم ارجاع دادن به فرهنگ اقليمی که ربطی به زن ايرانی ندارد، دليل و برهان کافی به نظر نمی رسد. تفسيری که قران ارائه می شود مبنای انسان شناسی و روان شناسی ندارد .

هرانا - در ماده ۲۵ آمده است مرد به شرط برقراری عدالت که از سوی قاضی تشخيص داده می شود می تواند همسر دوم بگيرد،به نظر شما ايا قاضی اين توانايی را دارد که تشخيص بدهد مردی می تواند عدالت را اجرا کند يا نه؟
واصفی -
عدالت مفهوم عامی است، نمی دانم شخص يا اشخاصی که شرط عدالت را برای صدور مجوز عقد همسر دوم در نظر گرفته اند، برداشت شان از مفهوم عدالت چه بوده است! ولی به هر روی همين که برای بررسی اين موضوع در دادگاه ها قاضی زن وجود ندارد و تفويض چنين اختياری به قاضی مرد که غالبا هم آشنايی کامل به قوانين ناقص کنونی ندارد،مغاير با عدالت اجتماعی است. اگر شرط عدالت برای بهبود روند زندگی شهروندان مطرح می شد که اساسا موضوع تعدد زوجات محلی از اعراب نداشت! به نظرم اين امکان ميسر نيست که مردی زن اول اش را رها کند، برای او جای گزين بياورد و به صميمت، تعهد و متعاقب آن به رابطه ی جنسی اش لطمه وارد نشود! رابطه ای که اساسی ترين ارکانش صدمه ديده، چه طور می تواند رابطه ی عادلانه ای باشد؟

هرانا - ايا سن شرعی تعيين شده برای ازدواج دختران در ماده ۱۰۴۱مطابق با اصول حقوق بشر است؟
واصفی -
در تجديد نظر قانون مدنی بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۱، ماده۱۰۴۱ پيشين قانون مدنی اين گونه اصلاح شد که ازدواج قبل از بلوغ ممنوع است البته اين تبصره نيز وجود داشت که ازدواج قبل از بلوغ با اجازه ولی درست است.در اين اصلاحيه سن بلوغ در ماده ۱۰۴۱ نيامد، ولی تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ سن بلوغ را برای همه اعمال حقوقی از جمله ازدواج تعيين کرد. بلوغ در اين ماده به معنی فقهی به کار رفته است. بر اساس آخرين اصلاحيه اين ماده عقد دختر قبل از رسيدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسيدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی با تشخيص دادگاه است
در کليه اسناد بين المللی از جمله بند الف و ب ماده ۱۶ کنوانسيون رفع ‏تبعيض زنان و بند ۲ ماده ۱۶ اعلاميه جهانی حقوق بشر و ماده ۶ ‏اعلاميه جهانی رفع تبعيض از زن، بر حق برابر زن و مرد برای ‏ازدواج، انتخاب آزادانه همسر، ممنوع بودن ازدواج اطفال و دختران نابالغ تاکيد ‏شده است، ولی اين که دختر بچه ۱۳ ساله چگونه در شرع بالغ قلمداد می شود ايا از نظر رشد فيزيکی توانايی برقرای رابطه جنسی را دارد؟ اين که آينده يک انسان در گرو تصميم قيم، ولی دم و ... باشد و خودش هيچ تخل و تصرفی نتواند در شرايط زندگی اش داشته باشد، جای بحث و سوال دارد. به نظر من اين حکم به معنی صدور مجوز برای آزار جنسی و تجاوز به اطفال دختر است.

هرانا - شما با کودکان زيادی در کانون اصلاح تربيت، زندان رجائی شهر و پرورشگاه های متعددی از نزديک در ارتباط بوديد؛ به نظر شما تصويب لايحه حمايت خانواده از چه راهی بر کودکان تاثير مخرب دارد؟
واصفی -
يکی از تبعات تعدد شرکای جنسی بازتوليد خشونت است.زن رها شده که يا با شديد فشار و تشنج از طرف شوهر به اجبار اعلام رضايت کرده يا منفعلانه ازدواج همسرش را می پذيرد، عداوت در نهادش تلبار و دچار تعارض و عناد می شود و يا سعی می کند ان را به نزديک ترين و در دسترس ترين فرد منتقل کند و متاسفانه قربانيانی که به منابع قدرت، هيچ دسترسی ندارند کودکان خانواده هستند. کودکی که تجربه عينی ارتباط های متعدد پدر، اندوه و واپس زدگی و خشم مادر را تجربه می کند، ريسمان اعتمادش گسسته می شود و بعيد به نظر می ايد در اينده بتواند مناسبات انسانی و متعادل بر قرار کند.کودک تحت تاثير چنين شرايط نامطلبوبی در تعارض با جامعه قرار می گيرد و بی آن که ريشه تعارض اين کودکان با جامعه واکاوی و سهم جامعه از به وجود آمدن اين شرايط مشخص شود، به عينه می بينيم؛ جامعه ساده ترين شيوه ی ممکن برای حل اين مشکل را برمی گزيند. بسياری از کودکان معارض قانون و اطفال محکوم به اعدام از بطن چنين خانواده هايی بيرون می آيند و جامعه بی آن که خود را در ظهور چنين افرادی سهيم بداند در صدد حذف آن ها بر می آيد.

هرانا - دليل مخالفت کنشگران زن با ماده ۲۳ لايحه چيست ؟ايا فعالان جنبش زنان با کاهش ميزان مهريه مخالف اند؟
واصفی -
مخالفت فعالان جنبش زنان با اين ماده به سبب کاهش ميزان مهريه نيست؛ بلکه اساسا اين مساله مطرح است که با تصويب اين بند، زنان در حالی که حق طلاق ندارند و به ازای مهريه ای که به طور مثال در قران هديه محسوب می شده و هم معلوم نيست هيچ وقت بتوانند آن را دريافت کنند، بايد ماليات بپردازند. اين يک مساله شخصی است توافقی ميان دو انسان ذی شعور و با تعقل صورت گرفته است و دخالت وکنترل دولت بر آن بی معنی است. در مصاحبه ای که با ايت الله صانعی داشتم در خصوص اين بند اشاره به ايه ی ۲۰ سوره نسا کردند:" که مردی که می خواهد زنش را طلاق دهد، حق پس گرفتن چيزی از مهريه که زياد است و از ان تعبير به قنطار می شود را ندارد."
به جای اين که با شيوه ای غير انسانی دولت به ايجاد تفرقه جنسيتی دامن بزند با اشاعه "تنصيف اموال" می تواند راه سودمندتر و کم هزينه تر را پيش روی افراد خانواده بگذارد؛ به طوری که دارايی زن و مرد از زمانی که با هم رابطه شان را شروع کردند نصف شود.

هرانا - در خبرها آمده بود پس از چهار سال تدريس در دانشگاه به سبب صحبت کردن پيرامون مجازات اعدام و قوانين تبعيض آميز عليه زنان پس از دريافت چهار بار اخطار از تدريس محروم شديد،ايا به مورد مشخصی از موارد تبعيض آميز اشاره کرديد؟
واصفی -
ادبيات محصول تراوش ذهنی انسان است،من هرگز نتوانستم از بيان عقايدم نسبت به متون و رواياتی که کهنه پرستی و بدويت را ترويج و نهادينه می کند بپرهيزم و راه تقيه را پيش بگيرم فکر می کنم پس از موضع گيری صريحم پيرامون تعدد شرکای جنسی نخستين اخطار را دريافت کردم.
پس از تدريس متن "شکستن زنی بس فخر نباشد" از کتاب "قابوس نامه عنصرالمعالی در خصوص نگاه قيم مدار به زن صحبت کردم و تاکيد کردم رد پای اين نوع نگرش هنوز زن معاصر را محدود و محصور کرده است.
بعد از ظهر همان روز طی تماس تلفنی در حالی که هنوز به منزلم نرسيده بودم، قرار شد ساعت ۸.۳۰ صبح فردای آن روز به دفتر حراست دانشگاه مراجعه کنم.صدايم را که توسط يکی از دانشجويان ضبط شده بود برايم گذاشت. نمی دانم مسئول حراست دانشگاه جزو کدام دسته از مردانی بود که من نسبت به عملکردشان انتقاد کرده بودم که حرف های من تا اين حد به مذاقش تلخ آمده بود!

هرانا - به نظر شما در اين مقطع تصويب لايحه حمايت از خانواده به معنی شکست جنبش زنان است؟
واصفی -
خير به هيچ وجه- جنبش زنان با تمام تنگناهايی که پيش رو داشته به شيوه ای انسانی و مسالمت آميز مطالبات اش را پيگيری کرده و بزرگ ترين دستاوردش در طی اين سال ها ارتقای آگاهی بوده است. حضور گسترده و آگاهانه دختران و زنان در اعتراض به انتخابات،ائتلاف زنان از طيف های مختلف برای بيان اعتراض شان نسبت به قوانين تبعيض اميز و واکنش گسترده زنان از طريق تدوين بيانيه، مقاله، مصاحبه و گزارش برای اعلام مخالفت با لايحه حمايت از خانواده از گام های پيش رونده جنبش زنان است. آگاهی بخشی جنبش زنان سابقه صد ساله دارد که در اين دوره ازتاريخ بيش از پيش تقويت شده است.
ممکن است جنبش زنان در انشعابات اش در شاخه های مختلف،به طور مقطع توفيقی حاصل نکند که البته در شرايط کنونی پديده ی دور از ذهنی نيز نيست؛ زيرا در حال حاضر هر روی کردی به اتهام دگرانديشی و ايجاد اختلال در دستگاه حکومتی محکوم به سرکوبست،ولی به هر روی گرچه هموراه موانع حقوقی بر سر راه زنان است ولی ميل به برابری خواهی حکايت از ارتقای آگاهی زنان دارد. اين فرهنگ بدوی که در نسوج ذهنی افراد جامعه با پشتوانه ی محکم دين و مذهب نفوذ کرده سال ها اصلاحش به طول می انجامد. ولی اگر تلاش زنانی؛ چون بی بی خانم استرابادی، صديقه دولت ابادی، محترم اسکندری و ....نبود هم چنان امثال شيخ فضل الله ها مدارس دخترانه را هم رديف فاحشه خانه ها می دانستند و امروز امار حضور موثر و چشم گير دختران در پايگاه ها ی علمی و دانشگاهی را نداشتيم.

مصاحبه : مانيا ارژنگ

هیچ نظری موجود نیست: