یاد آن تابستان خونین!
سرمقاله 19 بهمن
19 بهمن
شهریور ماه امسال مقارن با بیست و دومین سالگرد یکی از وحشیانه ترین جنایات رژیم
وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی بر علیه کارگران و توده های تحت ستم ماست. بیست
و دوسال پیش در چنین ایامی سردمداران جمهوری اسلامی که حکومتشان پس از سالها عربده
های "جنگ جنگ تا پیروزی" در فضاحت ناشی از چگونگی پایان جنگ غوطه می خورد، پس از
سرکشیدن جام زهر توسط خمینی جلاد و قبول قطعنامه آتش بس، به قتل عام هزاران تن از
زندانیان سیاسی مبارز و کمونیست کمر بست. رژیم با این اقدام سبوعانه در آن مقطع
کوشید که معضل وجود هزاران زندانی سیاسی در سیاهچالهایش را با پاک کردن صورت مساله،
باصطلاح حل کند. به این ترتیب مزدوران جمهوری اسلامی با براه انداختن یک حمام خون،
نسلی از دوست داشتنی ترین جوانان و نوجوانان مبارز و انقلابی ما، یعنی ماهی های
سیاه کوچولویی را که اکثریت شان تحت تاثیر پیکار کمونیستهای فدایی و سایر مبارزین
دهه 50 به سیاست و مبارزه روی آورده بودند را از بین بردند. آنها به فرمان خمینی
جلاد در همه جا بساط مرگ افکندند و با قصابی زندانیان سیاسی در سال 67 جنایات دهه
60 خود را به کمال رساندند. بدون شک این جنایت کم سابقه که در خدمت حفظ نظام بحران
زده سرمایه داری وابسته ایران و تداوم منافع دولتهای امپریالیستی برای سرکوب انقلاب
صورت گرفت، ضربه ای محکم و دردناک به جنبش آزادیخواهانه مردم ما وارد کرد. اما
دژخیمان حاکم برغم نمایش اوج قساوت خویش به هیچ رو نتوانستند جریان دائم مبارزه بر
علیه ظلم و استثمار را از حرکت باز ایستانند و آوای چندش آور جغد سکون و مرگ را بر
جنگل همیشه سرسبز مبارزات مردم میهن ما حاکم گردانند. بذری که از آرمانهای والای حق
طلبانه مردم ما با خون پاک قربانیان سرفراز این جنایت در سراسر خاک فلات ملتهب
کاشته و آبیاری شد بسیار زود جوانه زد و نسل جدیدی از مبارزین با فریاد آزادیخواهی
و دمکراسی در مقابل استثمارگران و دیکتاتوری آنها صف کشیدند. بتدریج موج سهمگین تری
از شورش و طغیان، کارخانه ها، شهر ها و روستاها را درنوردید و بالاخره در سی امین
سالگرد به قدرت رسیدن جلادان، آتش خشم و نفرت نسل دیگری از جوانان پایه های پوسیده
دستگاه ظلم و جنایت جمهوری اسلامی را تکانی عظیم داد و تداوم گر فریاد آزادیخواهی
نسل به خون خفته دهه 60 شد.
در سالگرد این جنایت هولناک، یاد تمامی زنان و مردانی را یاد بداریم که در سخت ترین
لحظات زندگی کوتاهشان، راه افتخار و جاودانگی را برگزیدند و جلاد را در حسرت خرد
شدن اراده مبارزاتی خویش ناکام گذاردند. یاد تمامی نوجوانان پرشوری را زنده داریم
که با قلبهایی پر امید، گرچه، تنشان به چوبه های دار "آونگ" شد ولی "سر خصم " را با
پایداریهایشان به "سنگ" کوفتند؛ یاد مادران و پدران مقاوم و دلیری را پاس داریم که
برغم تمامی تحقیرها و سرکوبها، هیچگاه جگر گوشگان دلیر دربند خود را تنها نگذاشتند
و با الهام از آنها بیرون زندان را نیز به عرصه ای برای مبارزه و افشای چهره منفور
جلاد بدل کردند.
جنبش انقلابی مردم محروم ما در سال 67 با خون هزاران تن از رفقا، برادران، خواهران،
و پدران و مادران و فرزندان ما بهای عظیمی را برای رسیدن به آرمانهای خود پرداخت،
اما نفس گرم و جانبخش پیکر مجروح آن هیچگاه به شماره نیفتاد و پیکر رویین تن آن
دوباره با فریادهای "مرگ برجمهوری اسلامی" ، مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر اصل ولایت
فقیه"در مقابل دژخیم قد علم کرد. اکنون که بیست و دوسال از آن جنایت تاریخی می
گذرد، نگاهی تاریخی به آن چه که در این مدت اتفاق افتاد نشان می دهد که مرتجعین در
نیل به اهداف خود شکست خورده اند. چرخ حرکت تاریخ را سر باز ایستادن نیست و هیچ
طبقه استثمارگری در طول تاریخ برغم هر جنایتی که برای حفظ دستگاه ظلم و استثمار خود
در مقابل ستمکشان مرتکب شده، نتوانسته عمر جاودانی پیدا کند؛ برعکس، کشتار سال 67 و
خیزش عظیم توده ها در سال 88 دونقطه دور از هم ولی ممتد از یک خط سرخ را به نمایش
گذاردند که در مسیر 22 ساله خود نوشته است: "هر آن که باد بکارد طوفان درو خواهد
کرد" و جنایاتی نظیر قتل عام سال 67 دیر یازود با انقلابی توده ای که ریشه این نظام
ارتجاعی و استثمار گر را نشانه گرفته پاسخ شایسته خود را خواهد گرفت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر