نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

؛ به ياد روز ٣٠ تير ١٣٣١

درسی از تاريخ
؛ به ياد روز ٣٠ تير ١٣٣١
روز شرف و افتخار (بخش دوم)
حزب زحمت کشان نيز اعلاميه ای شديداللحن منتشر ساخت و افسران و
سربازان را به سرپيچی از فرماندھان خويش و پيوستن به صفوف ملت دعوت کرد
و متعاقب آن ساير احزاب و جمعيت ھا و البته جبھه ملی اعلاميه ای بر ضد قوام
( آمده است: ( ١ « از انشعاب تا کودتا » صادر کردند. در کتاب
از صبح يکشنبه ٢٩ تير تھران تقريبا در حال قيام بود. بازارھا به کلی بسته، »
بسياری از دکانھا و مکان ھای خصوصی تعطيل، عده زيادی از دانشجويان، دانش
آموزان، معلمان و کارمندان کارھای خود را رھا کرده به خيابان ھا آمده بودند.
خيابان ھای مرکزی آکنده از جمعيت بود و فرياد مرده باد قوام، زنده باد مصدق و
شعارھای ديگر از ھر گوشه ای بلند بود. دولت نيز از ھر جھت خود را برای
مقابله آماده و تانک ھای متعدد و کاميون ھای پر از سرباز و پليس را در ھمه جا
مستقر ساخته بود. با وجود اين ھنوز ارتشی ھا وارد عمل نشده بودند و درگيری
مردم با مأموران پليس بود. ولی به آنھا اجازه استعمال اسلحه گرم نيز داده شده بود و
در بعضی موارد تيراندازی ھوائی يا به روی مردم شليک می کردند. بدين سان
در خيابان ناصرخسرو يک نفر دست فروش کشته شد و احتمالا او نخستين قربانی
قيام مردم بود. خشونت پليس به سرحد کمال رسيده بود ولی ھنوز مردم اقدام به
مقابله با سنگ و چوب نکرده بودند. در برابر ب ی رحمی پليس آنھا فرياد اعتراض
خود را بلندتر می ساختند و علاوه بر شعارھای عليه مصدق و له مصدق، پای دربار،
شاه و ارتش نيز به ميان کشيده شد و شعارھايی عليه آنھا داده می شد.
عصر آن روز آيت لله کاشانی خبرنگاران خارجی و داخلی را برای مصاحبه
به آنجا « حجار » دعوت کرده بود. من نيز به عنوان نماينده جمعيت و روزنامه
رفتم. مصاحبه در حياط خانه ای در دروازه شميران انجام می گرفت. درسطح
حياط صندلی گذاشته و ھفتاد ھشتاد نفر نشسته بودند. در صدر حيات نيز آيت لله
پشت ميزی نشسته و شمس قنات آبادی پھلوی او ايستاده بود. ابتدا آيت لله به مجبور

١) نوشته انور خامه ای، صفحه ٣٩۶ )
۴٢
قوام در » : ساختن مصدق به استعفا و قانونی نبودن حکومت قوام اشاره کرد و گفت
محکمه ٢٠ ميليون ملت ايران محکوم است. اگر يک ملتی او را نخواھد فرمان شاه يا
رأی تمايل مجلس اگر بالاتفاق ھم باشد اثری ندارد . . . ملت ايران نمرده و زير بار
اين ارباب جنايتکار نخواھد رفت. اگر کار سخت شود خودم حاضرم کفن بپوشم.
در پايان افزود:
فردا تھران و ھمه ايران تعطيل عمومی است و اگر مقتضی باشد می گويم که »
پس فردا ھم تھران و ھمه ايران را تعطيل کنند.
سوآلات خبرنگاران مطرح گرديد که قنات آبادی يک يک می خواند و آيت
لله جواب می داد. من نيز سوآلی کرده بودم به اين مضمون که:
اگر انگليسی ھا در آبادان نيرو پياده کنند آيا آيت لله فتوا می دھند که تأسيسات نفت
آتش زده شود ؟ آيت لله جواب داد:
اگر پای يک انگليسی به موسسات نفتی ايران برسد من دستور خواھم داد که
تمام موسسات نفتی و پالايشگاه ھا را آتش بزنند و نابود کنند.
تمرکز مبارزات » در ھمان روز نمايندگان و طرفداران نھضت ملی کميته ای به نام
تشکيل دادند و تصميم گرفتند در سی ام تير اعتصاب عمومی در سراسر « ملی
کشور انجام گيرد.
نوشت. « علاء » آيت لله کاشانی نيز نامه ای به شرح زير به
از جانب قوام السلطنه آمد « ارسنجانی » عرض شود ديروز بعد از رفتن شما »
و گفت به شرط سکوت، قوام انتخاب ۶ وزيرش را در اختيار من می گذارد. به
طوری که حضوری عھد کردم، به عرض اعليحضرت برسانيد که اگر در بازگشت
دولت دکتر مصدق تا فردا اقدام نفرماييد، دھانه تيز انقلاب را با جلوداری شخص
«. خودم متوجه دربار خواھم کرد
در بيست و نھم تير جمعا ۶٢٠ نفر بازداشت و عده زيادی مصدوم و مجروح
گرديدند که در بيمارستان ھا بستری شدند. در شھرستان ھا نيز اعتصاب و کشاکش
با مأموران وجود داشت. پالايشگاه آبادان تعطيل و اعتصاب عمومی در سراسر شھر
برقرار بود.
در کرمانشاه و ھمدان نيز اعتصاب عمومی انجام شد و عده ای کفن پوشيده و
عازم تھران شدند. جلوی اين کفن پوشان را ژاندارم ھا در کاروانسرای سنگی گرفتند
(١) «. و پس از ضرب و شتم، آنھا را در ھمانجا متوقف ساختند
قيام ملی سی ام تير( ٢) - تظاھرات پرشکوه سی ام تير، قيام پر عظمت يک
ملت زنده بود. در آن روز ملت قھرمان به پا خاست و جنگ بی امانی بين حق و
باطل، ظلم و عدل، آزادی و ارتجاع آغاز گرديد.

١) پايان نوشته انور خامه ای ( ٢) گذشته چراغ راه آينده، صفحه ۶٣٨ )
۴٣
در اولين ساعات روز سی ام تير، تھران وضع يک شھر اشغال شده
نظامی داشت، اکثر خيابان ھا مخصوصا خيابان ھايی که به مجلس شورای ملی
ختم می شد، در محاصره نيروھای پليس و نظامی و تانک ھا و زره پوش ھا بود. در
:( آمده است ( ١ « نخست وزيران ايران » کتاب
ازبامداد روز ٣٠ تير، فرماندھان نظامی مشغول تدارک سرباز و »
مھمات شدند. سرلشگر وثوق، رئيس ژاندارمری با اعزام واحدھای ژاندارم در جاده
ھای اطراف تھران، از ورود مردم دھات [ديه ھا] به تھران جلوگيری می نمود.
عده ای از مردم کرمانشاه که کفن پوشيده و از طريق کرج عازم تھران بودند،
توسط نيروھای دولتی سرکوب گرديدند. سرلشگر مھدی قلی علوی مقدم فرماندار
نظامی تھران، تمام مواضع حساس را اشغال نموده و سربازان را در پشت بام ھا
قرار داد و سنگر بندی کرد. سرلشگر کوپال، رئيس شھربانی به تمام کلانتری ھا
آماده باش داده بود و آنھا را در خيابان ھا به انتظار برخورد با مردم صف کشيده
بودند. سرلشگر گرزن، رئيس ستاد ارتش تقريبا ھماھنگ کننده نيروھای انتظامی
بود. دستجات [دسته ھای] مختلف مردم و احزاب از ساعت ٧ بامداد شروع به
راھپيمائی کردند. ھدف آنھا ميدان بھارستان بود. از طرف دولت برای پراکندگی
مردم فرمان تير داده شد. مأموران انتظامی ابتدا با شليک گلوله ھوايی و گاز اشک
آور می خواستند مردم را متفرق کنند ولی يکباره متوجه شدند که مردم در مقابل آنھا
قرار گرفته اند و در صدد انتقام گيری ھستند. تانک ھا و زره پوش ھا در خيابان ھای
مرکزی استقرار يافته بود و تير اندازی می کردند. در خيابان ھای شاه آباد، سعدی،
لاله زار و فردوسی، زد و خورد بين مردم و قوای نظامی و پليس شدت گرفت.
برخورد مردم و ارتش خونين شد. عده زيادی از مردم شھيد شدند و بنا به تخمين ھائی
گذشته چراغ راه » تعداد مجروحين از ١٠٠٠٠ در تھران تجاوز کرد. در
:( می خوانيم ( ٢ « آينده
اولين محلی که تظاھرات را شروع کرد، دانشگاه بود. چند دقيقه پس از »
شروع تظاھرات، عده ای سرباز و پاسبان به محل رسيدند تا تظاھر کنندگان را
متوقف سازند ولی کاری از پيش نبردند. تظاھرکنندگان موج به موج جلو می
زنده باد دکتر » و « مرگ برحکومت ننگين قوام » رفتند . . . شعار اصلی اکثريت آنھا
بود. « مصدق
در خيابان اکباتان از طرف مردم مقاومت بيشتری می شد. جوانان دموکرات،
حزب زحمت کشان و چپ ھای افراطی، ابتکار عمليات را در دست داشتند. در
سراسر شھر مغازه ھا، اتوبوس ھای شھری، کارگاه ھا، کارخانه ھا و حتی ادارات
دولتی تعطيل گرديد و به علت اعتصاب کارگران راه آھن، قطارھا از حرکت

١) نوشته باقر عاقلی، صفحه ٧۵۴ )
٢) ھمان مأخذ، صفحه ۶٣٩ )
۴۴
بازماند وبه تدريج آثار عدم اطاعت از دستورھای فرماندار نظامی مبنی بر قتل
گزارش داد، « آسوشيتدپرس » تمام مردم در ميان نظاميان ظاھر گرديد. چنانکه
نزديک ميدان توپخانه سه ھزار نفر مردم به طرف تانک ھا حمله ور شدند ولی
سربازان و مردم به جای آنکه يکديگر را مجروح کنند ھمديگر را در آغوش گرفتند
و بوسيدند! روزنامه کيھان نوشت:
«. در تھران يک انقلاب کامل العيار به خوبی نمايان بود »
( انور خامه ای می نويسد: ( ١
قسمت اعظم تظاھرکنندگان درخيابان ناصريه، ميدان سپه و خيابان اکباتان
بودند و می کوشيدند که از طرف خيابان اکباتان به جلوی بھارستان بروند. در ھمين
جا اولين شليک ھا شروع شد. قوای نظامی که تمام نيروی خود را در خيابان اکباتان
متمرکز کرده بود، تظاھر کنندگان را عقب زد ولی کمی بعد دسته ديگری از
تظاھر کنندگان که از سرچشمه و خيابان نظاميه به طرف مجلس می آمدند، قوای
نظامی را عقب نشانده، خود را به جلوی مجلس رسانيدند. در اين موقع تانک ھا به
کار افتاده و با تير اندازی شديد، قوای نظامی توانست آنھا را از ميدان بھارستان
عقب نشاند. از اين به بعد در سراسر خيابان اکباتان و شاه آباد، کشمکش ادامه يافت و
تظاھرکنندگان که با دادن خون ھا و دادن قربانی ھا حس فداکاريشان به سر حد
کمال رسيده بو، با سپر کردن سينه ھای خود به مقاومت در برابر گلوله و سرنيزه
و تانک پرداختند. مردم سنگ ھای بزرگ خيابان ھا را به روی تانک ھا پرتاب می
کردند و جيپ ھای شھربانی را آتش می زدند و با گذاشته لوله ھای آب جلوی تانک ھا
راه را سد می کردند. ( چون لوله کشی آب تھران در جريان بود، در اغلب
خيابان ھا لوله ھای چدنی قطور را کنار خيابان ھا گذاشته بودند، تا پس از حفر کنال
ھا، آنھا را کار بگذارند. مردم اين لوله ھا را برای سد کردن راه تانک ھا بکار می
بردند.)
تظاھرات به نقاط ديگر شھر وسعت يافت و ھمه جا خونريزی جريان داشت.
از لحاظ خشونت سربازھا و افسران گارد و قوای پليس خيلی بيشتر از قوای
« پارابلوم » موتوريزه وحشيگری می کرد. در خيابان اکباتان پاسبانی کودکی را با
کشت. بلافاصله افسری که در ميان جمعيت بود جلو آمد و اسلحه را از دستش
گرفت و مردم او را قطعه قطعه کردند. در جای ديگر سربازی به مردم تيراندازی
می کرد و افسر وی خواست ممانعت کند، سرباز به روی افسر شليک کرد و او را
از پای در آورد!
عضو حزب زحمت کشان به « امير » در خيابان اکباتان مغز شخصی به نام
ديوار پاشيد ولی شخص ديگری که زخمی بود با خون مقتول بر روی ديوار نام

١) خاطرات انور خامه ای، جلد سوم، صفحه ۴٠٠ )
۴۵
افسر کلانتری سوار را نوشت. يکی از « ستوان فاطمی » مقتول و قاتل او يعنی
تانک ھا ھنگامی که به سوی مردم می تاخت، مردم جلوی آن ايستاده و عقب نمی
رفتند. در نتيجه سرنشينان تانک با حال گريه بيرون آمده و اعلام داشتند که ما ھرگز
به سوی شما شليک نخواھيم کردو مردم تانک را اشغال کرده و پيراھن ھای خون
آلود را بر فراز آن آويختند و حرکت کردند.
جيپ شاھپور عليرضا ھنگامی که از خيابان ژاله [برای بازديد از امور] به
سوی محل می آمد، مورد سنگسار قرار گرفت ( ١) و عليرضا با اسلحه کمری به سوی
مردم شليک کرد و سپس در سه راه ژاله به نظامی ھا دستور داد مردم را گلوله
باران کنند.
با ھمه خونريزی ھا، شقاوت ھا، نامردمی ھا و رذالت ھای دربار و دولتيان و
نظامی ھا سرانجام خون بر گلوله پيروز شد.
( می خوانيم: ( ٢ « نخست وزيران ايران » و باز در کتاب
فرماندھان نظامی احساس کردند که شکست آنھا در مقابل نيروی ملی حتمی است و
از اين رو به فکر چاره جوئی افتادند. عده ای از نمايندگان مجلس نزد شاه رفتند و
از شاه خواستند به ھر نحوی که ممکن است غائله را خاتمه دھد زيرا فرماندھان
نيروھای نظامی آماده تيراندازی به سوی مردم نيستند و حالت عصبانيت نيز به
حدی است که ممکن است دست به اعمال ديگری بزنند. شاه دستور داد تيراندازی به
سوی مردم را متوقف کنند و راديو نيز خبر دھد که قوام از نخست وزيری استعفا
کرده است.!

١) شاھپور عليرضا با سر و روی خونين به کاخ سلطنتی و کاخ شاه می رود و ھيجان و انقلاب مردم را به او )
گزارش می دھد.
٢) صفحه ٧۵۵ )

۴۶

هیچ نظری موجود نیست: