نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

دیپلماسی انتحاری، خط مقدم در منطقه خاور میانه !
مجیــد مشیــدی

مجيد مشيدي

تاریخچه عمل انتحاری یک بحث طولانی ، جنجال برانگیز و پیچیده است. اما به صورت مختصر باید گفت که تاریخ عمل انتحاری در شرق به یکهزار سال قبل می رسد. ولی با تأسف باید گفت که انگیزه اعتقادی عمل انتحاری با گذشت ده قرن ، تغییر نکرده و انتحار کنندگان قرن بیست و بیست ویکم در اکثر موارد بنابر یک توجیه از لحاظ رشد فکری هنوز در سطح آگاهی هزار سال قبل قرار دارند. واژه و اصطلاح سیاسی بسیاری در ادبیات سیاسی بین المللی وجود دارد مانند دیپلماسی ، سیاست خارجی، دیپلماسی عمومی و... که به طور روزمره استفاده می شود. می بایست یک واژه به تمام واژگان سیاسی اضافه کرد بنام دیپلماسی انتحاری . قابل توجه است که این واژه در مناسبات بین المللی و ادبیات سیاسی جهان سرمایه داری معاصر بار معنادار و قابل فهم را یدک می کشد و در دهه گذشته برای پیشبرد اهدافشان بسیار از این روش استفاده کرده اند !

دو بمب گذاری انتحاری در زاهدان ، رژیم اسلامی را در شوک فرو برد. اکنون همه باید منتظره باشیم که در استان سیستان و بلوچستان دسته دسته جوانان را بالای دار ببرند و خشونت را با خشونت لجام گسیخته پاسخ دهند. ولی هرگز سردمداران جنایتکار رژیم اسلامی نمی اندیشند که ایدئولوژی خشونت نظام علت باز تولید خشونت و ناامنی در سی و یک سال اخیر است. بدون شک به زودی در این استان مرگ ارزان و زیستن بی ارزش خواهد شد. تامین امنیت داخل کشور، این روزها برای رژیم اسلامی مشکل تر از گذشته شده است. رژیم اسلامی نیک می داند که چطور بر روی یک بمب در حال انفجار نشسته ولی از امنیت سراسری سخن می گوید، کسی نیست از دولت کودتا بپرسد هنگامی که باد می کاشتی ، می بایست به فکر طوفان امروز می بودی !

پس از عمل انتحاری در زاهدان ، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: "اعدام ریگی باید به تاخیر می‌افتاد"
روزنامه جمهوری اسلامی ادامه می دهد که : انفجارهای زاهدان نظر کارشناسان قضائی و امنیتی استان سیستان و بلوچستان را به اثبات رسانده که معتقد بودند اعدام عبدالمالک ریگی می‌بایست تا ریشه کن شدن کلیه عوامل گروهک وی به تأخیر می‌افتاد ”.
عباسعلی نورا، نماینده مردم زابل در مجلس پس از حادثه ،گفت: “پس از اعدام ریگی ما به مقامات تذکر دادیم و حتی در کمیسیون امنیت‌ ملی جلسه گذاشتیم و به صورت انفرادی با برخی مقامات مطرح کردیم که این گروهک دست به اقدامات تلافی جویانه خواهد زد. حتی ما حدس می‌زدیم که این حادثه احتمالاً در چه روزهایی اتفاق می‌افتد. روزهای مربوط به ائمه شیعه از روزهایی بود که ما احتمال اقدامات تلافی جویانه را می‌دادیم.” شواهد نشان می دهد که رژیم اسلامی مطمئن بود که پس از اعدام عبدالمالک ریگی ، گروه " جند الله " تا مدتی توانمندی سازماندهی انتقام را نخواهد داشت و در این زمینه هم برای محدود کردن این گروه با پاکستان هم هماهنگی لازم شده بود. پس از این عمل انتحاری برای سردمداران رژیم اسلامی باور نکردنی بود که چرا کشور همسایه به قول و قرار خود عمل نکرده است و مسئولین نظامی جمهوری اسلامی فریاد سر دادند که برای عملیات علیه گروه جندالله وارد خاک پاکستان خواهند شد.

نگارنده معتقد است که بکارگیری عملیات انتحاری در شرایط کنونی در داخل و خارج کشور، بیش از هر چیز مردم بلوچ را در کنار طالبان پاکستان و افغانستان و القاعده قرار می دهد و پاک کردن این تصور و این یکسان نگری از ذهن افکار عمومی بسادگی امکان پذیر نیست. موج محکومیت این اقدام نشان می دهد که تلاش برای رساندن صدای مظلومیت مردم بلوچستان، بعد از این انفجار تا چه حد دشوار خواهد بود. رژیم اسلامی که با سیاست مشت آهنین در داخل کشور هر روزه دست به جنایت می زند، از این فضای ایجاد شده پس از عمل انتحاری به نفع سیاست های سرکوب گرانه شان علیه جنبش آزادیخواهانه مردم سوءاستفاده خواهد کرد. اما در سوی دیگر، عمل انتحاری از دید رهبران دینی ایرانی ،عراقی، طالبانی و پاکستانی و... خود یک عملیات شهادت طلبانه بوده و استشهادیون در کنار شهدای بدر و احد و نزد صالحان و مخلصلان می نشینند و بهشتی هستند!

ما شاهد هستیم که اعتصاب سراسری مردم کردستان در اعتراض به اعدام پنج جوان کرد، بدون شک توانست، همبستگی و همدلی و همدردی گسترده افکار عمومی چه در داخل کشور و چه در سطح بین المللی با مبارزات مردم کردستان را به همراه داشته باشد و برتری اخلاقی مبارزان کرد بر رژیم جنایتکار اسلامی و بازو سرکوبش سپاه پاسداران را بخوبی نشان دهد. اما افسوس که حوادث اخیر در بلوچستان که ریشه اعتقادات بنیاد گرایانه مذهبی و شونیسم، منطقه را به سمت درگیری شیعه و سنی و نژادی خواهد کشید که به هیچ وجه توده های مردم مایل نیستند که در این درگیری ارتجاعی وارد شوند.

خاور میانه و جنوب آسیا، از جمله خشن‌ترین مناطق قرن کنونی هستند که تا گلو در گسست‌های فرقه‌ای، دینی، ملی، سیاسی، اقتصادی و ایدیولوژیکی غرقه اند یعنی، علاوه بر فقر ، عقب ماندگی و خشونت در اين مناطق جریان دارد. ساختارهای تاریخی خشونت، بر مبنای گسست‌های تنش‌آلود، رفتارها، کردارها و گفتارهای خشونت‌آمیز را ساخته اند. خشونت‌ها، کشتارها و بی‌رحمی‌ها به شدت ساختاری و فرهنگی هستند که متاسفانه به فراموشی گرفته می‌شوند. فکر کنم دیگر زمان آن نیست که در برابر خشونت‌های ساختاری و خشونت اندیشه ‌های فرهنگی ـ اجتماعی سکوت و یا تجاهل پیشه کنیم.

قرن بیست و یکم توام با " دیپلماسی انتحاری " آغاز شد (11 سپتامبر 2001 ) .شاهد هستیم که دهه اول قرن بیست و یکم، پرخشونت بود. در این دهه دیپلماسی خشونت از سوی سرمایه داری و رژیم های ارتجاعی وابسته به مفهوم متعارف کارایی داشته است و دیپلماسی گفتگو تبدیل به دیپلماسی انفجار، انتحار و جنگ شد. دیپلماسی انفجار، انتحار و جنگ در دو مثلث “ افغانستان ـ پاکستان ـ هند” و " افغانستان ـ ایران ـ عراق " قابل رویت است. در ترکیب کشورهای فوق، سیاست‌ خشونت از سوی دولت های دست نشانده نهادینه شده است. در مثلث افغانستان ـ ایران ـ عراق، ایران به عنوان یکی از فعالین اصلی دیپلماسی انتحاری شناخته شده است. در منطقه خاور میانه، رقابت به خاطر بازار و منابع انرژی و… از جمله رقابت‌هایی است که سناریوهای خشونت‌آمیزی از سوی سرمایه داری برای چند دهه بنام اسلام ترسیم شده است. علل جغرافیایی، اقلیمی و جمعیتی در خاورمیانه به ترتیبی است که همواره از یک حادثه به حادثه دیگری در می غلتیم زیرا در این منطقه همواره سیر تحولات از معبر سیاست گذشته اند. در سیاست هم اغلب نظام هائی در منطقه زمینه ظهور و حضور داشته اند که دارای ایدئولوژی های ارتجاعی و سرکوبگرند و با فرصت طلبی و بی اعتقادی به مصالح ملی و خودپسندی ، غرق در زرق و برق و بوق و کرنای قدرت شدند و هرگز فرصت تفکر و غلبه بر غوغاهای قدرت را به خود ندادند و به دلیل همین عملکردها بوده است که تا به امروز هم توده های مردم با موارد اضطراری و حوادث نا منتظر عجیبی دست به گریبان هستند. فقط خود مردم توانسته اند از حیثیت خود به عنوان ملت دفاع نمایند. و سیاستمداران حاکم بر این کشورها کاری جز استعمال زور و نیرنگ و ایجاد وحشت و خشونت نداشته اند. با طرح و اجرا دیپلماسی انتحاری و نهادینه کردن خشونت، سرنوشت غم انگیز در انتظار مردم منطقه است آنان که قرن ها قربانی حکومت های استبدادی بوده اند، هنوز هم اسیر دست اندازهای تاریخ اند.

بدیهی است که دیپلماسی انتحاری نوعی از تروریسم دولتی است، ‌ دولت های سرمایه داری و رژیم های ارتجاعی وابسته در منطقه خاور میانه می‌توانند از گروه‌ها و ایدئولوژی‌های تروریستی و خشونت طلب در راستای اهدافشان بیشترین سوءاستفاده را بنمایند. همان طوری که تا به امروز چنین بوده است.

مجیــد مشیــدی

21 ژوئیه 2010

30تیر1389

madjidmoshayedi@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست: