نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

مجید خوشدل: گردهمایی هانوفر؛ گفتگو با مژده ارسی

بیش از دو دهه شرکت کنندگان مراسم زندان سیاسی در خارج را نسل اول پناهندگان تشکیل می دادند. حوادث اخیر ایران تا این تاریخ حداقل بیست درصد بر تعداد شرکت کنندگان مراسم یادمان زندانیان سیاسی افزوده است. این کمیّت، اغلب شامل کسانی می شود که در فعالیت های ایرانیان تبعیدی هرگز شرکتی نداشته اند.

متأسفانه این توفیق اجباری پوسته زخیم تنگ نظری های سنگ شده را هنوز خراش چندانی نداده است. در یک قلم، گردهمایی ششم سپتامبر شهر لندن اکثر چهره های جدید را از خود فراری داد، اما در عوض تاریخ کشتار رفقای زندانی چپ در سال ۶۷ را یک ماه به جلو انداخت تا ثابت کند، سیلی واقعیت های زمانه هنوز آنان را به خود نیاورده است.

ماههاست که در جریان برگزاری گردهمایی هانوفر هستم و جلسات پالتاکی آن را به دقت دنبال کرده ام؛ بی آنکه در بحث ها و نظرخواهی ها شرکت کرده باشم.

کار و تلاش دوستان و رفقای برگزارکننده این مراسم واقعاً قابل ارج است. با این حال وقتی همیشه عده ای پیدا شده اند که زحمت «دشمن» را کشیده و تمام رشته ها را پنبه کرده اند، دلشوره خوره جان آدم می شود.

در پیوند با حضور فرزندان و بازماندگان جانباخته در این گردهمایی حدس های مثبتی می توان زد. اما واقعاً نمی دانم که برگزارکنندگان گردهمایی هانوفر چه برنامه ای برای شرکت کسانی دارند که تا این اواخر با فعالیت سیاسی بیگانه و با تاریخ زندان و زندانی سیاسی غریبه بوده اند.

پرسش هایم را این بار با مژده ارسی در میان می گذارم.

* * *

* مژده ارسی خوش آمدید به این گفتگو.

- من هم ممنون ام از شما که وقتی در اختیار من قرار دادید.

* شما و دوستان تان گردهمایی سه روزه ای را در باره کشتار زندانیان سیاسی در ایران تدارک دیده اید که در تاریخ ۱۸ تا ۲۰ سپتامبر امسال در شهر هانوفر آلمان برگزار می شود. پیش از هر چیز بابت تداوم کارتان به شما تبریک می گویم...

- خیلی ممنون.

* قبل از این که راجع به این گردهمایی پرسش هایی را با شما در میان بگذارم، مایل‌ ام نگاهی کنیم به گردهمایی گذشته که در شهر کلن آلمان برگزار کردید. احتمالاً به خاطر دارید که پس از این مراسم گفتگویی با شما داشتم که قسمت اعظم آن به کمبودهای این گردهمایی مربوط می شد. از آنجا که حدس می زنم، گردهمایی کلن را به خاطر داشته باشید، پرسش ام از شما این است که چه تضمینی است که گردهمایی هانوفر همان کمبودها و اشکالات گردهمایی کلن را نداشته باشد؟

- بله، این بار قرار بود که خلاصه سخنرانی ها یک ماه پیش به دست ما برسد، اما به دلایلی هنوز همه آنها به دست ما نرسیده. ولی ما تقریباً از محتوای تمام سخنرانی ها بااطلاع هستیم. در واقع کنترل کیفیت سخنرانی ها که در گردهمایی قبل با اشکالاتی همراه بود (و شما به آن اشاره کردید) سعی کرده ایم این کار در این گردهمایی انجام شود.

* آیا پیش از گردهمایی تمام خلاصه سخنرانی ها را دریافت خواهید کرد؟

- قرارمان این است. بعضی از دوستان این قرار را تمدید کرده اند، ولی قرار ما این است که این کار انجام شود. امیدواریم تا آخر همین هفته تمام خلاصه سخنرانی ها به دست ما برسد.

* اگر من به عنوان یکی از سخنرانان فرضی گردهمایی شما خلاصه سخنرانی ام را به دست برگزارکنندگان نرسانم، اجازه سخنرانی به من می دهید یا از آن جلوگیری می کنید؟

- اگر شناخت قبلی از کار سخنران داشته باشیم و کارهای او از کیفیت مورد قبول برخوردار باشد (البته امیدواریم این وضع پیش نیاید) حتماً اجازه سخنرانی به او می دهیم. در غیر این صورت-چون چنین تجربه ای داشتیم- از این کار جلوگیری می کنیم.

* آیا سخنرانان را توجیه کردید که خودشان را با زمان برنامه و اصولاً با اهداف گردهمایی تطبیق دهند؟

- بله. ما این دفعه شکل کار را تا حدودی تغییر دادیم. ما در وهله اول اعلام کردیم که به شکل گروههای کاری کار را به پیش می بریم. ولی در پروسه بحثهای کمیته برگزاری، پیشنهادهای مختلفی رسید و آمدیم شکل سخنرانی و پرسش و پاسخ را تلفیق کردیم. یعنی به این صورت که سعی کردیم وقت کافی به سخنرانان بدهیم و همچنین وقت کافی به شرکت کنندگان در قسمت پرسش و پاسخ، تا آنها نقش فعال‌تری در پیشبرد بحث ها داشته باشند...

* شما به شکل و زمان بندی جدیدی برای سخنرانی و پرسش و پاسخ اشاره می کنید. با این توصیف هم، پرسش من به قوّت خودش باقی ست: آیا اعضای پانل را در زمان بندی جدید توجیه کرده اید تا شاهد ناهنجاری های سالهای گذشته نباشیم؟

- بله، ما این صحبتها را با آنها کردیم. ولی متأسفانه این فرهنگ هنوز به اندازه کافی در میان ما جا نیفتاده؛ یعنی ما هم به عنوان کسانی که شرکت می کنیم در یک برنامه، در بهبود و پیشرفت کار نقش داریم. از یک طرف ما از سخنرانها خواهش کردیم و آنها به ما تضمین دادند که خلاصه سخنرانی شان را در موعد مقرر به ما تحویل دهند. اما در حال حاضر مشکلی که داریم با شرکت کنندگان است. آنها به موقع حضور خودشان را به ما اعلام نکرده اند تا ما بدانیم دقیقاً چه تعدادی به گردهمایی می آیند و...

* این موضوع، مهم اما متفاوت از پرسش من است. سعی می کنم در ادامه گفتگو به آن بپردازم. اما پرسش قبلی را به زمین شما می اندازم: یکی از ایرادهای گردهمایی کلن تصمیم گیری های فی البداهه از طرف برگزارکنندگان گردهمایی بود. یعنی در قسمت مدیریت برنامه ضعف داشتید. آیا این نقص را برطرف کردید؟

- من چنین چیزی را به یاد نمی آورم...

* بارها تصمیم گیری هایی کردید که تداخل و بی نظمی در جلسه به بار آورده بود...

- فکر نمی کنم کمبودی در این زمینه داشتیم. چون ما از قبل مسئولیتها را تقسیم کرده بودیم. مشکلی که پیش آمد این بود که به دلایل تکنیکی دو ساعت شروع برنامه به تعویق افتاد و تمام برنامه ها دو ساعت به عقب رانده شد.

* بعد از گردهمایی کلن با تعداد قابل توجهی از شرکت کنندگان و اعضای پانل صحبت کردم. در خلال این صحبتها به واقعیت تلخی رسیدم که در گفتگوی قبلی هم به آن اشاره کردم: برای بعضی ها تریبون و استفاده از آن هدف است و گردهمایی و مراسم زندان سیاسی، وسیله. اگر با این پدیده آشنا هستید، چه فکری برای مقابله با آن کردید؟

- ما معمولاً بر این باور بوده ایم، به کسانی تریبون بدهیم که کمتر تریبون به آنها داده شده. اگر دقت کرده باشید، خود بچه هایی که سالها در این زمینه ها کار کرده اند، تریبون خاصی برای آنها نگذاشتیم. اما در عوض تریبون را در اختیار کسانی قرار دادیم که کمتر به آنها فرصتی داده شده، از جمله جوانان. ما به آنها تریبون آزاد دادیم، حتا کسانی که به ما انتقاد داشتند. این کار مان باعث شد که عده ای به ما خرده بگیرند که چرا تریبون را در اختیار کسانی گذاشتیم که به ما انتقاد می کنند. اما ما معتقدیم که مسائل باید باز باشد و به بحث اجتماعی گذاشته شود.

* پوشه گردهمایی هانوفر را باز می کنم با طرح این پرسش: شما نام این گردهمایی را «تسلیم یا مقاومت» گذاشتید. منظورتان از این نامگذاری چیست؟

- حدود نه ماه پیش که ما طرح برنامه های گردهمایی را اعلام کردیم، حوادث اخیر در ایران اتفاق نیفتاده بود. ابتدا اجازه می خواهم، کوتاه بگویم که تمام مواردی که در اطلاعیه های قبلی ما اعلام شده، بر اثر بحث‌های عمومی و پیشنهاداتی بوده که در پالتاک و یا به صورتهای دیگر پیش برده شده. مشخصاً تیتر این سمینار را از یکی از محورهای بحث‌ و پیشنهادهای رسیده انتخاب کردیم...

* چرا این نام را انتخاب کردید؟

- به این دلیل که مقوله مقاومت را از زاویه روانشناسانه، و از زاویه اجتماعی و سیاسی باز کنیم. به این صورت که سی سال از عمر ج . اسلامی می گذرد و جنبش مقاومت با تمام فراز و نشیب هایش به اشکال مختلف وجود داشته (البته همان طور که گفتم، این بحث ها قبل از حوادث اخیر در ایران بوده) یعنی این سوأل که آیا باید در مقابل رژیم اسلامی تسلیم شد، یا مبارزه کرد و مقاومت کرد؟ منتها «مقاومت» اشکال مختلفی دارد و از زوایای مختلفی باید مورد بررسی قرار گیرد.

* اطلاع داشته ام که تصمیم گیری های شما در پیوند با گردهمایی هانوفر پیش از حوادث اخیر گرفته شده. پرسش ام این است که از آوردن تیتر «مقاومت یا تسلیم» در حوزه زندان سیاسی چه هدفی را دنبال می کردید؟

- هدف ما این بود که نشان دهیم، اگر مقوله مقاومت را از زوایای مختلف نقد کنیم، می توانیم ببینیم که مقاومت ادامه پیدا کرده و جنبش مردم به پایان نرسیده. و تسلیم راه حل نیست. و راه حل بعد از سی سال همچنان مقاومت و مقاومت است.

* من کاملاً درک می کنم که رژیم اسلامی در داخل و برخی از جریانات سیاسی در خارج همیشه سعی کرده اند که خط انفعال و سازش را به پیش ببرند. در این شکی نیست. اما این سکه روی دیگری هم دارد: نزدیک به بیست سال هدف اغلب گردهمایی ها در خارج تبلیغ و تئوریزه کردن «مقاومت» در زندانهای ایران بوده. متأسفانه در این سالها نه تنها چنین هدفی برآورده نشده، بلکه این رویکرد بخشی از زندانیان سیاسی سابق را به افسانه گویی وادار کرده تا از این راه چهره شوند. اما مسئله مهم این بوده که با عمده شدن مقوله «مقاومت»، نقد نظام زندان، شکنجه و اعدام؛ نقد جنایت و اعمال جنایتکارانه حاکمان اسلامی در درجه چندم اهمیت قرار گرفته. فکر نمی کنید ما باید از گذشته درس بگیریم؟

- ببینید، نظر من به عنوان یکی از همکاران «گفتگوهای زندان» همیشه این بوده که کار تخصصی بر علیه سرکوب، شکنجه و اعدام باید باشد. این مواضع ما کاملاً مشخص بوده. بحثِ مقاومت برای ما فراتر از مسئله زندان است. مقاومت در سطح جامعه، مقاومت برای رویارویی با یک رژیم جنایتکار است...

* لطفاً روی مقوله زندان تمرکز کنید. پرسش من این بخش را شامل می شود.

- من به عنوان زندانی سیاسی سابق اتفاقاً احساس دیگری دارم. من هر جا صحبت کردم باید توضیح می دادم که برای چی مقاومت کردم، برای چی شرایط آزادی از زندان را نپذیرفتم. چه تأثیری این مقاومت‌ها روی بازجویی ها و جوّ بند داشت. متأسفانه فضایی که ایجاد شده، ما باید توضیح می دادیم که چرا مقاومت کردیم...

* شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی ابعاد وحشتناکی داشته که تصورش برای اغلب مردم سخت است. اما دوستانی مثل شما باید به خوبی بدانند که «مقاومت» در زندانهای رژیم اسلامی در یک پروسه بوده. بسیارانی در زیر شکنجه های وحشتناک شکستند و دوباره خودشان را راست کردند. مسئله شکنجه و مقاومت در زندانهای اهریمنی ایران ابعاد گسترده تری داشته که هنوز بخش هایی از آن گشوده نشده. مسئله ای که من می خواهم توجه شما را به آن جلب کنم (که متأسفانه فکر می کنم به این نکته توجه نمی کنید) پیامدهای این نگرش [عمده کردن مقاومت] در جامعه ایرانی خارج کشور است. شما نگاه کنید به این همه عنوان هایی که پشت نام زندانیان سیاسی سابق آمده است: نویسنده، پژوهشگر، محقق... اینها چگونه آمده اند؟ این عناوین تاریخ زندان و زندانی سیاسی را از درون تهی کرده اند. آیا شما به این موضوع هیچ وقت اندیشیده اید؟

- مورد اولی که اشاره کردید، اتفاقاً موضوع سخنرانی خودِ من و یکی دیگر از دوستان ام است؛ راجع به مراحل و سطوح مختلفی که مقاومت در زندانها داشته است. در این مورد کاملاً حق با شماست. مورد بعدی که شما اشاره کردید، این موضوع ربطی به زندان سیاسی ندارد. هر انسانی اگر بخواهد در تیترش خلاصه شود، از نظر من غلط است؛ می خواهد زندانی سیاسی باشد یا یک آکادمیسین. در مورد زندانی سیاسی سابق که از عناوین نویسنده، شاعر، محقق استفاده می کند: اولاً من نه شاعرم و نه نویسنده. ولی بخشی از زندانیان سیاسی در خارج درس خوانده اند، امکان تحصیل کردن داشتند. به نظر من این مسئله هیچ فرقی در موقعیت سیاسی و اجتماعی آنان ایجاد نمی کند...

* اما توجه کنید که این افراد با عنوان «آکادمیک» شان در اجتماعات ظاهر نمی شوند، بلکه از عنوان زندانی سیاسی استفاده می کنند. به هر حال، شما این پدیده را نفی می کنید؟

- منظورتان را متوجه نمی شوم.

* با صراحت می گویم: این همه بچه ها در زندان شکنجه و اعدام شدند، اما برای عده ای زندان سیاسی و دوران زندانی شدن شان دکانی شده. این منظور من است.

* برای همین گفتم که ما همیشه سعی کردیم بیشتر تریبون ها را در اختیار کسانی قرار دهیم که «ناشناخته تر» هستند. در این رابطه توضیحی می دهم تا موضوع روشن شود: در دو سمینار قبلی این انتظار را از ما داشتند تا ما زندانیان سیاسی سابق را برای شرکت در برنامه دعوت کنیم (نه به عنوان سخنران، بلکه به عنوان شرکت کننده) موضع ما این بود که برای ما فرق نمی کند که شرکت کنندگان زندانی بوده باشند یا نبوده نباشند. چون ما اعتقاد داریم که هیچ انسانی از این نظر بر انسان دیگر ارجحیتی ندارد و همه با هم برابرند. از نظر من هم معیار قضاوت در مورد آدمها، سالهای در زندان بودن آنها نیست. بنابراین کسانی که در دو سمینار گذشته ی ما شرکت کردند، احساس کرده بودند که گردهمایی به آنها تعلق دارد. من به صراحت به شما می گویم، کسی که جایگاه ویژه ای برای خودش قائل باشد یا دیگران این جایگاه را برای او ایجاد کرده اند، و او انتظار دریافت دعوتنامه داشته باشد، ما چنین کاری را نخواهیم کرد؛ این کار را نکردیم و نخواهیم کرد.

* بسیار خوب. آفیش گردهمایی هانوفر را به دقت نگاه کردم. هر چند ماههاست که به عنوان فعال رسانه ای فعالیت ها و جلسات شما را زیرنظر دارم. برای تنوع موضوع های سخنرانی، تنوع برنامه ها و سخنرانها زحمت زیادی کشیدید. واقعاً خسته نباشید. امیدوارم با مدیریتی که اعمال می کنید، نتیجه زحمات تان را ببینید. با این حال من فکر می کنم حفره هایی در گردهمایی شما وجود دارد. یکی از حفره ها که به نظر من دره بزرگی هست، نبودن جای مستقلی از گردهمایی به زندانیان شکنجه شده در پیوند با حوادث اخیر در ایران است. بچه های جوانی که به هم‌صدایی من و شما احتیاج دارند. چرا یک بعدازظهر کامل را به این موضوع اختصاص ندادید؟

- اتفاقاً موضوعاتی که در قسمت جوانان ارائه می شود، مربوط به این قسمت است. اگر دقت کرده باشید، بحثی که شهلا طالبی ارائه می دهد؛ «کودکان خشونت و زندان سیاسی»، که این بحث پایان نامه دکترای ایشان است، بررسی موقعیت جوانانی است که پدر و مادرشان اعدام شده اند. همچنین کودکان و نوجوانانی که پدران شان در جبهه جنگ کشته شده اند. این موضوع ارتباط مستقیمی با حوادث اخیر ایران هم دارد؛ در واقع ویژگی و کاراکتراتیزه کردن این جنبش اخیر.

متأسفانه همیشه در جنبش های ایران گسست بین نسل ها بوده. به این صورت که نسل پیشین با نسل ما آمرانه برخورد می کرد و در عین حال ما هم گوش هایمان را بسته بودیم...

* نسل ما هم جوانان را برای سالهای طولانی فراموش کرد؛ به طور مشخص فرزندان زندانی سیاسی و جانباختگان را، و یا در اغلب موارد از آنان استفاده ابزاری کرد. در کنار این دو ویژگی اغلب آمرانه با آنها صحبت کرده. بنابراین ما هم در این ماجرا مقصریم.

- این دقیقاً همان چیزی است که نقدش می کنیم. ما معتقدیم که این برخوردهای آمرانه؛ این که بگوییم ما تجربه داریم و سرد و گرم روزگار چشیدیم و شما باید از ما یاد بگیرید، هرگز نتیجه ای نخواهد داد. بله، این برخوردها هرگز برابر نبوده. اتفاقاً در این گردهمایی این موضوع به بحث گذاشته می شود. در ضمن در تعدادی از سخنرانی ها شما موضوعاتی که مربوط به جنبش اعتراضی جاری در ایران است را خواهید شنید. من فکر می کنم این امکان خوبی است که بتوانیم این جنبش را بشناسیم و بتوانیم با کوشندگان آن گفتگوی برابری داشته باشیم.

* قسمت اعظم اظهارنظرتان در پیوند با فرزندان زندانیان سیاسی و جانباختگان زندانهای ایران بود. این تلاش تان قابل تقدیر است. اما پرسش من موضوع متفاوتی را در نظر داشت: کسانی که در وقایع اخیر زندانی شدند، به شکل های مختلف شکنجه شدند، و حتا مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. شما در این مراسم موضوع های مختلف را تیتر زده اید، اما از کنار این موضوع گذشته اید و آن را در حاشیه قرار داده اید. مگر نمی گویید، می خواهیم با آنان گفتگوی برابر داشته باشید؟

- خیر اینگونه نیست. اتفاقاً بخش «روانشناسی شکنجه» که خانم نورایمان قهاری راجع به آن صحبت می کنند، در رابطه با تجاوز جنسی است. و مینا زرین، دوست عزیز من هم گزارش کاملی در این باره ارائه می دهد، به خصوص در رابطه با حوادث اخیر. یعنی از سه بلوک سخنرانی در گردهمایی هانوفر دو بلوک به مسائل اخیر توجه دارد.

* به علت طولانی شدن گفتگو از طرح تعدادی از پرسش هایم صرف نظر می کنم و سوأل هایی را مطرح می کنم تا از شما جوابهای کوتاه داشته باشم: بودجه این گردهمایی را از کجا تأمین کردید؟

- بودجه این گردهمایی از ثبت نام شرکت کنندگان و از کمک های جمع برگزارکننده تأمین شده. ما هیچگونه کمک مالی از هیچ کجا نگرفتیم. تنها جایی که به ما قول داده بودند، تشکّل دانشجویی دانشگاه هانوفر بود...

* مبلغ پیشنهادی آنها چقدر بود؟

- شرط آنها این بود که اگر متن تمام سخنرانی های سمینار را برای چاپ در نشریه ای آلمانی در اختیارشان قرار دهیم، ۴۵۰ یورو به ما خواهند داد.

* آیا تقاضای بودجه از منابعی که از مالیات مستقیم مردم تهیه می شود، نکردید؟

- این کار را کردیم. خواستیم از امکاناتی استفاده کنیم که مردم برای آنها مبارزه کرده اند و آن حقوق دودستی تقدیم مردم نشده. ما در دوره های گذشته هم این کار را کردیم...

* مثلاً از کجا تقاضای بودجه کردید؟

- مثلاً از اتحادیه های کارگری، از احزاب مترقی. یا از نهادهایی که برای پروژهای مشخص کمک می کنند. اما از هیچکدام از آنها نتوانستیم بودجه ای بگیریم.

* بنابراین از هیچ جایی بودجه تهیه نکردید؟

- نخیر.

* تا این لحظه چه تعدادی برای شرکت در گردهمایی هانوفر ثبت نام کرده اند. فکر می کنید چه تعدادی در مراسم شما حضور خواهند یافت؟

- واقعاً سخت است که از شرکت کنندگان سمینارهای ایرانی برآوردی داشته باشیم. متأسفانه ما ایرانی ها معمولاً عادت داریم که در لحظلات آخر تصمیم بگیریم. برای همین حدس زدن در این مورد کار مشکلی است...

* چه تعداد تا این لحظه ثبت نام کرده اند؟

- تا این لحظه بیش از صد نفر ثبت نام کرده اند. دفعات گذشته هم این گونه بود، یعنی ثبت نام ها همین مقدار بوده و بعداً تعداد زیادی به گردهمایی ها آمدند و در همانجا ثبت نام کردند. این موضوع کار ما را از نظر سازماندهی مشکل کرده، چون اگر برآورد کافی از تعداد شرکت کنندگان می داشتیم، می توانستیم در انتخاب جا و تهیه امکانات دیگر راحت تر عمل کنیم. متأسفانه کمی طول می کشد تا ما ایرانی ها با این فرهنگ به شرکت در سمینارها [نا مفهوم]...

* البته اگر نسل من و شما وقتی برای تغییر و جبران داشته باشد. بزرگترین مشکلی که تا به حال در برگزاری این گردهمایی داشتید، چه بوده؟ لطفاً موارد را تیتروار برای ام بگویید.

- یکی همین به موقع ثبت نام نکردن شرکت کنندگان بود. دوم، ندادن خلاصه سخنرانی برخی از سخنرانان در زمان تعیین شده بود. البته من می فهمم که به دلیل شرایط اخیر همه گرفتار هستند...

* لطفاً روی این موضوع توجیه نگذارید، چون کار خودتان را سخت می کنید. فکر می کنم چند ماه وقت برای تنظیم یک سخنرانی کافی باشد.

- دقیقاً. می خواستم بگویم که اتفاقات اخیر بدون پیش بینی قبلی بوده. با این حال همان طور که گفتید، وقتی آدمها قول می دهند، باید به آن عمل کنند. این دو مورد به اضافه منبع مالی، از مشکلات اصلی ما بوده.

* در جمع خودتان چه مشکلاتی داشتید (با خنده) ما را امین بدانید...

- (با خنده) مطمئن باشید!

* آیا با مشکلاتی روبرو بودید که تلاش و انرژی تان را محدود کند؟

- خوشبختانه این بار مثبت بود. یعنی بر خلاف دو سمینار قبلی، این بار کارها روتین تر پیش رفت و مشکلات گذشته را واقعاً نداشتیم. حتا این بار برخلاف گذشته، که کسانی با ما تماس می گرفتند و با آنها بحث های اقناعی می کردیم، این بار این بحث ها را اصلاً نداشتیم. اما همان طور که گفتم آن سه موضوع به خصوص مسئله مالی دست و پای ما را بسته است.

* آیا این بار قرار است، مجموعه سخنرانی ها، جمع بندی ها و دستاوردهای این گردهمایی را کتاب کنید؛ برای اینکه بعد از اتمام این گردهمایی چیزی برای آینده باقی بماند؟

- دفعات پیش ما این کار را کردیم، ولی متأسفانه به دلیل مسئله مالی این کار مقدور نشد. البته این کار را به شکل های دیگر از جمله انتشار سخنرانی ها از طریق اینترنت کردیم. این بار سعی داریم این کار را بکنیم. اما اگر نتوانستیم کتاب چاپ کنیم، سعی می کنیم از طریق اینترنت این کار را انجام دهیم.

* آرزو می کنم برای اجرای موفق و انسانی تر گردهمایی هانوفر، همین طور برای خودتان آرزوی سلامتی و شادکامی دارم. از شرکت تان در این گفتگو تشکر می کنم.

- خیلی ممنون. من از طرف خودم و بچه های کمیته برگزارکننده گردهمایی از شما تشکر می کنیم که همواره تریبونی بودید که ما می توانستیم حرف مان را در آن بزنیم؛ در جایی که خیلی از تریبون ها به روی ما بسته بوده.

* * *

تاریخ انتشار مصاحبه: ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹

هیچ نظری موجود نیست: