نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

ورزشکارانی فراموش شده؛ قهرمان جهان، المپیک و آسیا، شغل: دستفروش و سیگار فروش

ورزشکارانی فراموش شده؛ قهرمان جهان، المپیک و آسیا، شغل: دستفروش و سیگار فروش

 
در حالی که در ورزش فوتبال ایران سالها است که دیگر رقم های پرداختی به بازیکنانی که شاید در طول عمر ورزشی خود حتی یک مدال آسیایی و حتی ملی هم به خود نبینند، از میلیون به میلیارد تومان قدم گذاشته؛ هستند ورزشکارانی که در جام های جهانی، المپیک و آسیا مدال های رنگارنگی گرفته اند اما از آنجایی که خوش شانس نبوده اند و به جای اینکه فوتبالیست شوند، کشتی، شنا، دو میدانی و رشته های دیگر را انتخاب کرده اند؛ برای زندگی عادی و روزمره خود با هزاران مشکل مالی و امکانات تمرینی مواجه هستند.
اینگونه است که هر از چند گاهی با عکسی و یا تصویری از یک ورزشکار جهانی و المپیکی در ایران مواجه میشویم که در خیابان در حال فروش سیگار، فلافل، سمبوسه و ... است.
صادق پاکدامن ورزشکار ایرانی تا کنون هشت مدال عنوان ملی و بین المللی به دست آورده است که درآخرین آنها مدال طلای جهانی در رشته نجات غریق را در استرالیا به دست آورده اما مدت ها در یک گاری مجبور به فروش ساندویچ بوده است


«تنها امتیازی که به من دادند اجازه ساخت یک دکه در برازجان بود»

آقای صادق پاکدامن از آن دست قهرمانان ایرانی است که کلکسیونی از افتخارات ورزشی را در سطح ملی و بین المللی دارد اما برای گذر زندگی با مشکلات فراوانی رو به رو است. ایشان ساکن شهر برازجان است و به خاطر شرکت در مسابقات و البته مشکلات مالی نتواسته تحصیلات خود را به رغم تمایلش ادامه دهد و فوق دیپلم تربیت بدنی دارد.
  
من متولد سال 65 هستم و از سال 70 به باشگاه تکواندو رفتم و پنج سالی مشغول این ورزش بودم و کمبرند قرمز گرفتم. بعد از سال 75 وارد کشتی و دو و میدانی شدم. من در در واقع ورزش هایی که امکانش در شهر ما بود را امتحان کردم تا اینکه سال 90 بیشتر به دو میدانی و رشته نجات غریق علاقه مند شدم از آن سال در این دو رشته بیشتر در حال فعالیت هستم. در سال 90 توانستم قهرمان کشور در رشته نجات غریق ساحلی شوم و بعد به تیم ملی دعوت شدم و در سال 2012 به مسابقات جهانی آدلاید استرالیا رفتم و قهرمان جهان شدم تا برای اولین بار ایران مدال طلای جهانی رشته غریق نجات را به دست بیاورم.
 

سجاد پیرآقا یار چمن برنده مدال نقره در المپیک ناشنوایان 2013 در رشته پرتاب دیسک
 
من در شرایطی تمرین کردم و قهرمان شدم که هیچ امکاناتی نداشتم. ما حتی برای تمرین و دویدن هم پیست تارتان نداریم. از وقتی که یادم می آید همین پیست خاکی ای که امروز هست همین بوده. من و دیگر ورزشکاران یک سال است از مقامات ورزشی میخواهیم روی این پیست خاکی که دیگر طی این سالها سفت سفت شده خاک آجر بریزند که ما آسیب نبینیم ولی خبری نیست. این پیست سفت ، کمر مچ و زانوی پای ما را مصدوم کرده است. من مدت ها آنچنان از ناحیه کمر مصدوم بودم که تا ماه ها نمیتوانستم حتی راه بروم، دیسک کمرم دچار مشکل شده بود. تشک پرش با نیزه هم در کل استان بوشهر وجود ندارد.
حتی در خواست من برای اعزام به شیراز و تمرین روی پیست تارتان آنجا نیز به جایی نرسید. واقعا شاید ضرر تمرین روی این پیست از فایده آن بیشتر باشد اما منی که از 5 سالگی ورزش را شروع کرده ام و به تمرین عادت کرده ام، رها کردن تمرین ها و ورزش اساسا غیرقابل تصور است.
برای تمرین در دریا هم، من هفته ای یک بار باید به خرج خودم به بوشهر که در یک ساعتی برازجان است بروم شنا و تمرین کنم و برگردم.
تنها کسی که به من کمک کرد، شهردار قبلی شهر،آقای حسین آبادی بود. ایشان امتیاز باز گشایی یک دکه را در شهر برازجان به من دادند.
من پیش از مسابقات استرالیا یک دکه اجاره ای داشتم و در آن سمبوسه و ساندویچ میفروختم. به خاطر تمرینات شدید و نیاز به استراحت چند ماهی اساسا نتوانستم به سر کار بروم دکه تعطیل شد و من حدود شش ماه فقط از پس انداز و هر چه که از پیش داشتم زندگی را گذراندام. پس از بازگشت از مسابقات دیگر نه دکه ای داشتم و نه پولی. از هیچ جا هم کمک مالی نشد. قرار بود هشتاد سکه طلا به قهرمانان طلای جهانی بدهند که من تا حالا یک ربع سکه هم ندیدم. مجبور شدم تا مدت ها یک گاری تهیه کنم و در کنار خیابان روی گاری ساندویچ میفروختم.
 

 
بعد آقای حسین آبادی امتیاز تاسیس یک دکه را برج 12 سال 92 داد. برای ساختن دکه هم سی میلیون پول نیاز بود. ده میلیون وام گرفتم و باقی را قرض کردم تا اینکه ماه هشت سال گذشته بالاخره توانستم دکه را باز کنم که در آن کیک و آبمیوه و ... میفروشم.
الان هم دوباره در حال تمرین برای مسابقات جهانی نجات غریق هستم که چند ماه دیگر در فرانسه برگزار میشود. برادر کوچکتر من هم اکنون در همان امکانات و پیستی تمرین میکند که من تمرین میکردم. خب به برادر بزرگش نگاه میکند که این قدر زحمت کشیده در چند رشته ورزشی در سطح ملی مانند تکواندو دو میدانی و ... قهرمان ملی و در نجات غریق قهرمان دنیا شده، وضعش این است؛ خب با چه امیدی به ورزش ادامه دهد؟
در استرالیا از یک ورزشکار استرالیایی پرسیدیم که شما قهرمان شوید چه قدر پول میگیرد، گفت ما پولی نیاز نداریم، ما فقط ورزش میکنیم هر چه لازم باشد در اختیار ما میگذارند. بحث اساسا اینکه به من دو میلیون و ده میلیون یک میلیارد بدهند نیست، بحث امکانات و تامین زندگی قهرمانانی است که برای ایران مدال آورده اند.
اقای محمد حسن زاده سال 2011 در مسابقات آسیایی چین قهرمان نجات غریق شده است ماهی 500 هزار تومان به خاطر کار در یک استخر به عنوان نجات غریق میگیرد، متاهل هم هست، خب با این پول ها زندگی نمیگذرد.
 

به من گفتند بیا، تو را در آتش نشانی عسلویه استخدام کنیم. ساعت کار از شش صبح تا شش عصر، خب من پس کی تمرین کنم؟ من 22 سال است دارم ورزش میکنم، به ناگهان همه چیز را رها کنم؟
نکته مهم این است که در همه جای دنیا، ورزش حرفه ای را به عنوان یک شغل به آن نگاه میکنند. یعنی کسی که ورزش حرفه ای میکند و مدال برای کشورش می آورد مانند یک آدم شاغل، به خاطر ورزشش و مدالش درآمد ثابت دارد. در کشور ما به ورزش حرفه ای به عنوان شغل نگاه نمیشود.
گفته شده بعد از عید شاید آموزش و پرورش معلم ورزش استخدام میکند. امیداورم که بتوانم پس از عید به عنوان معلم ورزش استخدام شوم.
 

هیچ نظری موجود نیست: