نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ بهمن ۲۶, شنبه

هر روحانی یا طلبه‌ای که موفق شود مبلغی را به عنوان وجوهات از مقلدین مرجعی بگیرد، می‌تواند ده درصد آن مبلغ را بدون هیچ اشکال شرعی برای خود بردارد. اما دسترسی روحانیان به منابع مالی به موارد فوق ختم نمی‌شود.

عکس: ساتیار امامی
هر روحانی یا طلبه‌ای که موفق شود مبلغی را به عنوان وجوهات از مقلدین مرجعی بگیرد، می‌تواند ده درصد آن مبلغ را بدون هیچ اشکال شرعی برای خود بردارد. اما دسترسی روحانیان به منابع مالی به موارد فوق ختم نمی‌شود.
اگر شما مسلمان باشید و قصد داشته باشید به شریعت مورد ادعای فقیهان اسلامی عمل نمایید، احتمالش زیاد است که حداقل چند باری گذرتان به محل اخذ عوارض توسط روحانیان مسلمان بیافتد. بسیاری از روحانیان معتقدند که حج کسی که وجوهات شرعی را پرداخت نکرده باشد، باطل است. صرف نظر از زکات، اگر شیعۀ متشرّع‌تری باشید احتمالا از ترس محاربه با امام زمان حتما سالی یک بار خمس اموال‌تان را محاسبه و پرداخت می‌کنید. بسیارند مسلمانانی که نمازها و روزه‌های قضای گذشتگان‌شان* را با پرداخت مبلغی به دیگران اعاده می‌نمایند یعنی از کسی می‌خواهند که در مقابل مبلغی، این عبادات را به نیابت از گذشتگان آن‌ها به جا آورد. کفّاره هم در نوع خود می‌تواند ابزاری مالی برای جبران مافات در برخی گناهان در اسلام شناخته شود مانند کفّارۀ خوردن روزه (با انواع مختلفی که دارد) یا کفّاره عدم پای‌بندی به سوگند (حنث قسم).
صدقات(تبرعات) و نذورات هم اگرچه اغلب واجب نیستند اما مسلمین مانند بسیاری از مومنین دیگر دستی گشاده در آن دارند. هم‌چنین است موقوفات که خود منبع بسیار عظیمی از ثروت در بسیاری از جوامع از جمله جوامع اسلامی به حساب می‌آید. البته این موارد همگی می‌تواند نوعی کمک به برقراری عدالت اجتماعی بویژه در جوامعی باشد که از نظام تامین اجتماعی کارآمدی برخوردار نیستند. موارد مصرف این وجوهات در منابع اصیل اسلامی تقریبا نشان می‌دهد که هدف اصلی از این احکام کمک به حفظ حداقل‌های معیشتی برای نیازمندان و مستمندانی است که به هر دلیل قادر به ایجاد زندگی با کرامتی برای خود نیستند.
اما آن‌چه روحانیان شیعه را بر این منابع مالی عظیم مسلط می‌نماید، ادعای جانشینی امام زمان توسط این گروه است. روحانیان شیعه مدعی هستند که کلیه وجوهات شرعی باید در اصل به امام زمان پرداخت شود و چون در حال حاضر به ایشان دسترسی وجود ندارد، شیعیان باید این مبالغ را به مراجع تقلید خود پرداخت نمایند یا حداقل برای صرف آن، از این روحانیان بلندپایه اجازه بگیرند. این ادعا باعث تسلط مطلق مراجع تقلید بر منبع عظیمی از درآمدهایی می‌شود که برای تحصیلش هیچ زحمتی نکشیده‌اند. البته اگر ماجرا به همین جا ختم می‌شد، می‌توانستیم اصل را بر صداقت و امانت این افراد در هزینه این وجوهات در کمک به نیازمندان واقعی بگذاریم و تنها از ایشان بخواهیم که حساب این مبالغ را طی گزارشات منظمی به مقلدین خود یا نهادهای نظارتی منتخب جامعه ارائه دهند.
اشکال اساسی این‌جاست که این افراد رسما سهم مشخصی را از این وجوهات برای خود در نظر گرفته‌اند. هر روحانی یا طلبه‌ای که موفق شود مبلغی را به عنوان وجوهات از مقلدین مرجعی بگیرد، می‌تواند ده درصد آن مبلغ را بدون هیچ اشکال شرعی برای خود بردارد. به عبارت دیگر، اگر شما عمامه‌ای بر سر داشته باشید و از فلان مرجع تقلید نمایندگی دریافت وجوهات داشته باشید، می‌توانید ده درصد مبالغی را که از مردم بابت وجوهات شرعی می‌گیرید، برای خود بردارید و الباقی را باید ان‌شاالله به حساب آن مرجع واریز نمایید.
هم‌چنین طبق اعتقاد بسیاری از فقهای شیعه، خمس به دو سهم تقسیم می‌شود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده‌ است و دیگری سهم امام زمان که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نماینده وی داده شود، مگر آن‌که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آن‌ها اجازه می‌دهند. البته جمعی از فقهای شیعی اختصاص نیمی از خمس به سادات را هم قبول ندارند و تمام آن را سهم امام می‌دانند. به هر روی چون امام هم اکنون در دسترس نیستند، سهم ایشان در اختیار مراجع تقلید قرار می‌گیرد و مراجع تقلید می‌توانند آن را مطابق میل خود مصرف نمایند. بی‌شک بوده‌اند و شاید باشند مراجعی که دیناری از این مبلغ را به مصرف شخصی خود نرسانده‌اند.
اما دسترسی روحانیان به منابع مالی به موارد فوق ختم نمی‌شود. منبر رفتن یکی از منابع درآمد روحانیان بوده و هست. شاید در برهه‌هایی از تاریخ، برخی روحانیان با ستاندن چند ریالی روضه‌ای پر سوز و گداز می‌خوانده‌اند اما امروز کمتر عمامه به سری را می‌توان یافت که بدون پاکت از منبر بالا برود. قیمت هر روحانی هم البته متفاوت است. برخی برای ده شب محرم ۵۰۰ هزار تومان می‌ستانند و برخی برای هر منبر ۵۰ دقیقه‌ای ۵ میلیون تومان.
ادای نمازهای یومیه هم یکی از منابع درآمد ثابت روحانیان است. این افراد اغلب ظهرها در چند محل و شب‌ها در یک مکان ثابت برای مردم به امامت می‌ایستند و مبالغی را دریافت می‌کنند که از ۳۰۰ هزار تومان در ماه کمتر نیست. جالب است که برخی از این افراد برای یک بار نماز خواندن دو بار پول می‌گیرند. مثلا در مدرسه‌ای نماز ظهر و عصر واجب خودشان را می‌خوانند و پول می‌گیرند و سپس به مدرسه یا اداره دیگری می‌روند و آن‌جا هم یک نماز ظهر و عصر می‌خوانند و پولی می‌گیرند و همان نماز را به پای نماز قضای میّتی می‌گذارند و از بازماندگان او هم مبلغی می‌ستانند.
اغلب روحانیون پایگاه ثابتی در یکی از محلات دارند. معمولا مسجد یا حسینیه‌ای که شب‌ها در آن نماز می‌خوانند، پایگاه ثابت آن‌ها است. این افراد به عنوان امام آن مرکز، مبلغی را برای اداره امور آن‌جا نیز به عنوان حق مدیریت دریافت می‌کنند. هم‌چنین درآمدهای جانبی آن مراکز مانند اجاره‌های دریافتی از مغازه‌ها یا سایر املاک متعلق به مسجد یا حسینیه هم زیر نظر این افراد اداره می‌شود.
هر طلبه‌ای از سال اول تا روزی که بر سر کلاس درسی در حوزه علمیه حاضر شود، ماهانه مبالغی را به عنوان شهریه دریافت می‌کند. شهریه‌ای که توسط آیت الله خامنه‌ای پرداخت می‌شود معمولا در طول سال ثابت است. حدود ماهی ۲۰۰ هزار تومان به اضافه سبدهای کالایی که سالی چند بار از طریق دفتر امام جمعه هر شهر بین طلاب تقسیم می‌شود. سایر مراجع تقلید هم شهریه می‌پردازند.

در قم می‌توان از چندین مرجع شهریه گرفت. ماه پیش رییس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای اعلام کرد که ماهانه ۱۸ میلیارد تومان توسط رهبر جمهوری اسلامی به عنوان شهریه به طلاب پرداخت می‌شود.
با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و تسلط روحانیون بر تمام امور کشور، امپراطوری مالی این افراد وارد فاز جدیدی شد. تئوری انفال بودن تمام ثروت‌های ملی کشور مهم‌ترین مبنای نظری تسلط ولی فقیه بر تمام ثروت‌های ملی ایرانیان است. به موجب این تئوری که در اصل ۴۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی هم منعکس است «انفال و ثروت‌هاى عمومى از قبيل زمين‌هاى موات يا رها شده، معادن، درياها، درياچه‌ها، رودخانه‌ها و ساير آب‌هاى عمومى، كوه‌ها، دره‌ها، جنگل‌ها، نيزارها، بيشه‌هاى طبيعى، مراتعى كه حريم نيست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول المالك و اموال عمومى كه از غاصبين مسترد مى‌شود، در اختيار حكومت اسلامى» است.

البته اصل ۴۵ قانون اساس یک مورد بسیار مهم از انفال را به دلایلی نام نمی‌برد: «نفت». این تجاهل و تغافل تهیه کنندگان قانون اساسی، تاثیری در ماهیت موضوع برای روحانیون ندارد. نفت از نظر این اشخاص یکی از انفال است و اختیار آن به دست ولی فقیه جمهوری اسلامی می‌باشد. به همین دلیل درآمد حاصل از فروش نفت ایران ابتدا به دست نماینده آیت الله خامنه‌ای می‌رسد و سپس وی برای اداره امور کشور و گذران زندگی مردم، مبلغی را مرحمت می‌فرماید.
امپراطوری‌های عظیم مالی چون بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام هم از جمله منابع مالی غیرقابل حساب‌رسی و کنترلی هستند که بعد از انقلاب توسط روحانیون و در راس آن‌ها ولی فقیه ایجاد شد.
اماکن مقدسه و متبرکه شیعیان نیز منابع سرشار و بی‌پایانی از درآمدهای معاف از مالیات و حساب‌رسی را در اختیار روحانیون شیعه قرار می‌دهد. صرف نظر از آستان قدس رضوی که به تنهایی بزرگ‌ترین ملّاک و زمین‌دار ایران است، امام‌زاده‌های کوچک و بزرگی که در سرتاسر ایران پراکنده شده‌اند نیز هر یک برای خود تشکیلات مالی جداگانه‌ای دارند. هم‌واره یک روحانی متولی یکی از این امام‌زاده‌ها است و منابع مالی آن از جمله موقوفات متعلقه را اداره می‌نماید. حداقل چیزی که از این امام‌زاده نصیب روحانیون شیعه می‌شود، ایجاد اشتغال و کسب درآمد از طریق مدیریت این اماکن و اموال آن‌هاست.
یک فرد از زمانی که وارد حوزه علمیه می‌شود تا زمانی که حق دارد عمامه‌ای بر سر بگذار، حدود ۵ تا ۶ سال درس می‌خواند. در این دوران این افراد باید ذی طلبگی اختیار نمایند و به همان شهریه دریافتی از مراجع و درآمدهای جانبی مانند قضای مافات اموات بسنده نمایند. حدود ماهانه ۵۰۰ هزار تومان. اما اگر عمامه‌ای بر سرشان گذاشته شود، بدون اشتغال به پست‌های دولتی، می‌توانند حداقل روی ماهی ۲ میلیون تومان حساب نمایند.
شاید همین درآمد‌های بدون استرس و بی‌دردسر بخشی از راز عمر طولانی بسیاری از هم میهنانی باشد که ملبس به لباس روحانیت هستند.

هیچ نظری موجود نیست: