نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

خانواده ی یک دندانپزشک تبریزی ، از ناپدید شدن فرزند خود از دی ماه سال ٨٨ خبر داده اند. به گفته ی این خانواده، از آن زمان هیچ اطلاعی از علیرضا پیری که در تبریز دندانپزشک بود در دست نیست.
خانم علینژاد در این باره نوشته است:


محمد حسن پیری پدر علیرضا پیری می گوید: اسمش علیرضا پیری دیزجی فرزند محمد حسن است. که سه سال از او خبر نداریم. وقتی از سر کارش به خانه می آمد از آن زمان تا کنون هیچ خبری از او نداریم.
خانواده علیرضا پیری دندان پزشک تبریزی از دی ماه ۸۹ تا کنون اصلا نمی دانند که اصلا فرزندشان را چه کسانی برده اند. از روز بیست و هشتم دی ماه که علیرضا پیری به خانه بر نمی گردد، این خانواده به هر دری زدند که ببینند چه اتفاقی افتاده است و حتی ماشینش را آگاهی تبریز از پارکینگ طبقاتی سهند پیدا می کند.
اینکه آیا ناپدید شدن او اساسا ارتباطی به بازداشت های انتخاباتی دارد یا نه. سوالات من هم بوده که از خانواده اش پرسیدم. پاسخ را می توانید از زبان پدر علیرضا پیری بشنوید:

آیا او عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود؟

پدر علیرضا پیری پاسخ می دهد: بله فرزند من یک مغازه ای در منطقه « نصف راه» تبریز داشت که آن مغازه را به آقای موسوی داد و ستاد انتخاباتی باز کرده بود. ما به همه مسولان و به همه جای ایران نامه دادیم ولی کسی به ما جواب مثبتی نداد. نوه من که دختر دکتر علیرضا پیری است با نماینده شهرمان در مجلس هم دیدار کرده ولی آنها هم گفتند خبر ندارند.

از طرفی این خانواده حتی در این مدت به هرکسی که ادعا کرده “به شرط فلان مبلغ میتوانم خبری از فرزندتون بیارم”؛ به گفته خودشان مجموعا صد میلیون تومان پرداخت کرده اند ولی هیچ نتیجه ای به دست نیاوردند!

پدر علیرضا پیری می گوید:‌ یک کسانی می آیند یک صحبت هایی می کنند و می گویند، نترس، یک پول هایی آدم می دهد که بروند فرزندمان را پیدا کنند. من از کجا بدانم که آنها راست می گویند یا دروغ می گویند، من هفتاد هشتاد میلیون خرج کردم برای اینکه کسانی بچه ام را پیدا کنند ولی نتیجه ای نداد.

وقتی یک شهروندی که تا دیروز مشغول طبابت و یا کار خودش بوده، در ایران ناپدید می شود، دوستان و همکاران او چه کار و کمکی می توانند انجام دهند؟ از یکی از دندان پزشکان جوان ایرانی خواستم در این زمینه مرا یاری کند تا ببینم همکاران او در سازمان نظام دندانپزشکی چه کمکی به خانواده این دندانپزشک تبریزی کردند اما او به شدت نگران امنیت خود و خانواده اش بود و عذر خواست که نمی تواند کاری بکند. تنها یک عکس از مطب علیرضا پیری به دستم رسیده و پاسخی که همکاران علیرضا به پدرش می دهند را هم می توانید از زبان خودش بشنوید:

آقای محمد حسن پیری می گوید: پسرم کارمند دانشگاه علوم پزشکی تبریز هم بوده، موقعی که می رفت درمانگاه بعد از آنجا هم می رفت مطلب خودش هم کار می کرد. من سراغ همکارانش هم رفتم ولی آنها فقط می گویند انشالله که پسرت می آید. همین حرف ها را فقط به من می گویند. پسرم حتی یک تلفن هم به ما نزد و ما نمی دانیم او کجاست.
از پدر آقای پیری می پرسم در چنین شرایطی درخواست شما از مسولان چه است؟

پاسخ می دهد: ما از دولت می خواهیم به ما اطلاع دهند که پسرمان کجاست. بالاخره دولت است دیگر می توانند پیدا کنند. بچه ام نه معتاد بود، نه بچه خلافکاری بود. یک دکتر بود که تحویل این مملکت دادم. بچه ام را اول از خدا و بعد از دولت می خواهم. به من یک کمک کنند، مادرش، دخترش، همسرش، برادرش، خواهرش و من خودم نگران هستیم. پسرم یک دختر دارد که امسال دانشگاه می رود. ما چند خانواده سرگردان شدیم. به ما یک اطلاع بدهند که بچه من کی می آید. یا اگر خدای نکرده بچه مان مرده فقط به ما خبر بدهند که بچه ما کجاست. شما را به خدا و پیغمبر التماس می کنم بچه ما را فوری به ما برسانید…

این اولین بار است که خانواده آقای پیری از طریق مصاحبه خواستار این شدند که همه مسولان به آنها کمک کنند تا نشانه ای از فرزندشان پیدا شود. اما این مصاحبه انگار نتوانست پدری که سه سال در سکوت و در تنهایی دنبال فرزندش گشت را آرام کند برای همین از من خواست تا سخن پایانی اش را هم به گوش مسولان برسانم. سخنی که شاید شنیدن اش برای فرزند دندانپزشک او و یا سایر فرزندان دیگر این خانه آسان نباشد تا ببینند و بشنوند که یک پدر چگونه برای اینکه نشانه ای از فرزندش پیدا کند درخواست عفو هم می کند بی اینکه بداند جرمش چه است:

پدر دکتر پیری می گوید: از مسولان خواهش می کنم، تقاضا می کنم اگر بچه من یک جرمی هم مرتکب شد به خاطر سن و سال من عفو کنند، به دخترش، به مادرش، به برادرش نگاه کنند و بچه ما را عفو کنند. اگر هم یک جایی اشتباهی کرده، غلط کرد، من هم اگر اشتباهی کردم غلط کردم بچه ام را آزاد کنید که بیاید پیش ما. ما از دینا دیگر سیر شدیم. ‌

تنها دختر دکتر علیرضا پیری و همسر ایشان در طول این سه سال به هر دری زدند اما نشانه ای از پدر خانواده پیدا نکردند.

پدر و مادر دکتر پیری هم به گفته خودشان در این سه سال بیمار شدند و داروهایی که برای ضدافسردگی در این سه سال مصرف کرده اند هم درمانگر نیست. تنها خواسته شان این است که حداقل دولت جدید تدبیر لازم را برای پیدا کردن فرزندشان انجام بدهد و امید آنها به پاسخگویی را ناامید نکند. من به سازمان نظام دندانپزشکی هم زنگ زدم آنها گفتند فقط به خبرنگاران داخل ایران در این زمینه پاسخگو خواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست: