نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

١٣٩٢/٠٩/١٦- روزنامه خراسان- غلامرضا بنی اسدی: فاجعه است، نه بالاتر از فاجعه است اين گزارش تحقيق و تفحص از سازمان تامين اجتماعي که چهارشنبه گذشته از تريبون مجلس شوراي اسلامي قرائت شد.
 
 آدم سرش سوت مي کشد که چه راحت رقم هاي صدها ميليوني و حتي ميلياردي، از جيب فقيرترين و نجيب ترين اقشار جامعه که کارگران بيمه پرداز باشند بيرون کشيده مي شود و به جيب برخوردارترين هاي قدرت و ثروت  مي رود! 
 
ياد کارگران سرگذر مي افتم، ياد نفس هاي خسته کارگراني که ده ها متر زيرزمين به دنبال رگه هاي ارزشمند معدني تن تن سنگ و خاک را در معادن جابه جا مي کنند، يا رانندگاني که نيمه هاي شب بايد جاده هاي صعب العبور را بپيمايند، ياد کشاورزان ياد ... اصلا ياد همه بيمه پردازان نجيب مي افتم که با هزار زحمت حق بيمه مي دهند و گاهي از گرفتن خدمات معمولي هم ناتوان مي مانند، آن وقت دسترنج اينان که ريال به ريال با زحمت فراهم شده است، ميليارد، ميليارد مي شود و به جيب ابن القدرت و ابن الفرصت و ابن التزوير و ... مي رود. آن وقت پاي بابک زنجاني به ميان مي آيد و قرارداد ۴ ميليارد يورويي، آن وقت کارت هاي هديه مي شود براي اين مسئول و آن مدير و ... 
 
ببخشيد، نمي توانم، ادامه بدهم حالم دارد به هم مي خورد از خواندن گزارش اين تاراج ، هر کس را تاب خواندن فاجعه  است، گزارش تيتر يک پنج شنبه خراسان را بخواند، من را که توان اين خواندن نيست، اما همه توانم را در گلوي واژه ها مي ريزم تا فرياد بزنند که چرا چنين؟ چرا «حق الناس»، ريال به ريال حق بيمه مردم با کدام دليل قانوني و حجت شرعي، چنين در رهگذار توفان گذاشته مي شود حوصله ندارم سياهه اسامي رنگي دريافت کنندگان را باز بنويسم، اما واژه ها را به فرياد مي آورم که؛ گيريم کساني براي «طمع» به فرداها، چنين هدايايي فرستادند، شما چرا «طعمه» شديد آقاي معاون، آقاي وزير، آقاي وکيل؟ نمي دانم متوليان دولت قبلي که خود را پاک ترين دولت مي دانستند، با اين ناپاکي چه حرفي براي گفتن دارند؟ 
 
نمي دانم، اما طنز تلخ اين قبيل ماجراها را چندي پيش از زبان يکي از همکاران رند روزگار شنيدم که وقتي خبر تخلف چند ده هزار ميليارد توماني، مطرح شد، گفت: اين تخلف نيست «مهندسي پول» است! و ديگر همکار ما، که در بداهه گويي و ظريف نگري نيم قرن تجربه دارد، گفت: چند روز پيش دزدان، شيشه خودرويم را شکسته اند و سيستم پخش خودرو را «مهندسي» کرده اند و ديگري هم از «مهندسي» وسايل خانه اش توسط دزدان شب رو گفت و ... حالا هم احتمالا برخي مدعيان و طرفداران رئيس وقت سازمان تامين اجتماعي، شايد اين را مهندسي هدايا بدانند اما نمي دانم، فکر نمي کنم مردم هم بدانند، اينان در کدام دانشگاه درس مهندسي مي خوانند که هندسه زندگي يک ملت را بر هم مي ريزند. آيا وقت آن نرسيده است که مدعي العموم با ورود قاطعانه به پرونده، داد «عموم» را از اين «خواص» فزونخواه و فزون خور باز بستاند؟و ... 
 
حرف آخر؛ کارگران، اين قشر نجيب و قانع، اين سربازان هماره جان بر کف نظام در همه عرصه ها، با اعتماد به دولت، پرداختي هاشان قبل از آن که حقوق دريافت کنند روانه اين سازمان مي شود آيا با عملکرد اين چنيني حضرات، اعتمادي خواهد ماند؟ و ... حرف زياد است، اما اگر عزمي براي مقابله باشد- که مجلس با گزارش صريح و بي رودربايستي خود نشان داد ان شاءا... هست- پس از اين بايد خبرهاي خوب از احقاق حقوق به تاراج رفته کارگران بخوانيم و از برخورد عادلانه با فزونخواهان، آن روز دور نيست...

هیچ نظری موجود نیست: