نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (15) ـ «تیف» و برشی از «درون»3 سعید جمالی

درباره جریان حاکم بر سازمان مجاهدین خلق ایران (15) ـ «تیف» و برشی از «درون»3
سعید جمالی



ـ در این نوشته های اخیر موضوع تحلیل "آمریکا" نیست، بحث "آمریکا ستیزی"هم نیست و اساسا موضوع بحثها خارج از این دایره است. موضوع  ابتدائا بر سر "دروغ و فریب" بودن طرح سرنگونی رژیم است که همچون همیشه دروغی بیش نبوده و جز فریبکاری و ریختن خون برای ادامه حیات حاکمیت ننگین شازده چیز دیگری نبود.... و سپس در شرایط جدید پیش آمده، نشان دادن اینکه بعد از سقوط صدام امکان خروج از عراقکاملا  وجود داشت و همه چیز و همه کس حکایت از این داشت و هیچ چاره ای هم جز این نبود(در چند نوشته توضیح داده ام).

موضوع بعدی بر سر این بود که حال که بهر دلیلی از عراق خارج نشدیم، نیازی به "مزدوری" آمریکا نبود. ما نه قصد در افتادن با آمریکا را داشتیم و نه کاری بر علیه آنان انجام دادیم، سلاحهایمان را هم دو دستی تقدیم کردیم، لذا هیچ تهدیدی از طرف آمریکا  بر علیه ما وجود نداشت. کاملا امکانپذیر بود با رابطه ای معقول و منطقی با همه طرفها(آمریکا، عراق و سازمان ملل) راه حلی مسالمت آمیز پیدا کرده و موضوع خروج از عراق را در کانالهای قانونی آن پیگیری نمود، شیوه کاری که بگفته همه از سازمان ملل گرفته تا آمریکا و تا حکومت عراق، حتی اگر امروز هم دنبال شود به نتیجه خواهد رسید...  اما شازده  تلاش کرد تا در یک معامله کثیف (ماندن در عراق در  برابر جاسوسی و جمع آوری اطلاعات برای آمریکا)، صحنه را عوض کرده و برای جلوگیری از بازگویی آنچه در این سالیان در تشکیلات گذشته و افشاء آنها می توانست بطور کامل ماهیت این فرد و جریان  را روکند، تلاشی ننگینی بعمل آورد تا  افراد را در آنجا نگه داشته و آنطور که در تمام این سالیان شاهد بودیم نه تنها مانع خروجشان شود، که با انواع لطائف الحیل زمینه ساز مرگ آنها و "پا کردن رد پاها" بشود.
 تصمیم نهایی شازده این است که  این داستان را بصورتی تراژیک به اتمام برساند تا درسایه آن اصل ماجرا را بپوشاند. کشته شدن افراد برای او کمال مطلوب است او همواره بر روی چنین خونهایی به حیات اش ادامه داده، حتی اصلا بعید نمی دانم برای فرار از پاسخگویی و بی آبرویی، بلایی بسر خودش هم بیاورد. اینکه  گاه و بیگاه این نغمه را به اشکال گوناگون ساز میکند و دیگران را متهم می نماید که قصد جان بی ارزش او را دارند، باز از ذات خبیث این جرثومه ناشی میشود... این ویژگی تمام دیکتاتورهای عالم بوده و هست، آنها بسیار ضعیف تر وشکننده تر از این هستند تا توان روبروئی با اعمال گذشته خود را داشته باشند و...

هیچ نظری موجود نیست: