نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ مهر ۱۳, شنبه

شبی با خیابان خوابهای دهلی

پوجا به اتفاق مادرش و شش برادر و خواهر خود به دهلی گریخت. او آن زمان تنها دو سال سن داشت.
خانواده پوجا در شهر آگرا در شمال هند در ایالت اوتار پرادش زندگی می کردند و پدر پوجا مردی خشن بود.
از زمان فرار از خانه تا کنون، خیابانهای دهلی، پایتخت هند، خانه پوجا بوده است.
او در طول روز دنبال کار می گردد، در یک توالت عمومی خود را می شوید و آب آشامیدنی خود را از یک شیر آب در یک پمپ بنزین تامین می کند.
مادرش و یک برادر فلج زده او برای امرار معاش گدایی می کنند و یک برادر دیگر که راننده بود اینک در زندان است.
زندگی در خیابانهای دهلی توام با خطرات فراوان است.
پولی که خانواده از طریق گدایی کسب می کند به یک کاسب امین سپرده می شود چون نگهداری پول در خیابانها خطرناک است. پوجا می گوید که چندی پیش مردی شبانه با تیغ به او حمله کرد تا گوشی موبایل او را بدزدد.
سازمانهای غیر دولتی که با افراد بی خانمان در هند کار می کنند می گویند آمار رسمی دو میلیون نفر خیابان خواب از حقیقت به دور است.
آنها می گویند رقم واقعی تر بیش از سی میلیون نفر بی خانمان در آن کشور است.
پوجا با این که در سن دو سالگی همه چیز را از دست داد و زندگی واقعا سختی را پشت سر گذاشته است، با حرارت حرف می زند و به آینده امیدوار است.
سه تن از برادران و خواهران او در سن بچگی در اثر بیماری در خیابانهای دهلی مردند. پوجا و سه برادر و خواهر دیگر را کارکنان سازمانهای غیر دولتی از خیابانها به مدرسه و خوابگاه بردند.
وقتی پوجا ۱۴ ساله بود پیرمردی او را در خیابان دید و خواست با او ازدواج کند. پیر مرد خانه داشت و مادر پوجا پذیرفت.
پوجا چند سال با او زندگی کرد و برای او دو فرزند آورد اما طول نکشید که پیر مرد مرد.
خانواده شوهر پوجا را از خانه بیرون انداختند و گفتند که باید به زندگی خیابانی بازگردد چون "به خیابانها تعلق دارد".
پوجا که نمی خواست دو فرزند خردسالش در خیابانها بزرگ شوند ،آنها را به پناهگاه سپرد و به جستجوی کار رفت.
روزهای بهتری در انتظار پوجا بود. او در بیمارستانی کوچک و خصوصی به عنوان کمک قابله کار گرفت و ماهی ۳۰۰۰ روپیه (معادل ۴۸ دلار) حقوق می گرفت.
اما پوجا تنها پس از یک سال مریض شد و کار خود را از دست داد و به خیابانها بازگشت.
او در این مدت خیابان بخ خیابان، در به در، به دنبال کار بوده است.
او می گوید "دوست دارم بیشتر درس بخوانم. بهترین چیزی است که تا حالا انجام داده ام.

هیچ نظری موجود نیست: