نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعه

انتخاب روحانی و جامعه ایران

انتخاب روحانی و جامعه ایران
احمد پرتوی
دهم تیر نود ودو
" مهندسی انتخابات" پدیدۀ جدیدی نیست و قدمت آن به تشکیل اولین دولتها باز می گردد، زمانی که بخشی از ساکنان شهر ها را از داشتن حق رأی محروم می کردند. هم اکنون هم در عصر سرمایه داری این "مهندسی" به صورت پیچیده تری در کشورهای اروپایی و امریکا هم انجام می شود. درامریکا این مهندسی چنان است که امکان حضور نمایندگان کارگران چه در کنگره و چه در سنا عملا" وجود ندارد. انتخابات در جمهوری اسلامی با دوران سلطنت بعد از کودتای 1332 کمترین شباهتی ندارد، و، واقعیت جامعۀ کنونی ایران و گروه های سیاسی طبقۀ حاکمه گواه این امر است. آنچه در انتخابات ایران اتفاق می افتد برابر قانون اساسی و حدودِ وظایف و اختیارات رئیس جمهور است و مورد قبول تمام جناح های جمهوری اسلامی است. و اگر اعتراضی هم در مورد برگزاری انتخابات صورت می گیرد نه به "فرمایشی" بودن آن بلکه به اِعمال تقلب و دستکاری در کم و زیاد کردن  آراء است.
اما آنچه که جمهوری اسلامی را نگران می کند طرحِ خواسته های فراتر از وظایف و تواناییهای های رئیس جمهور در سطح جامعه است که میتواند اتفاقات سال 88 را تکرار کند. وجود بحران سیاسی فزاینده ناشی از تحمیل فقر به جامعه که از ابتدای دهۀ 80 شدت بیشتری یافته بطوری که تورم هرساله افزایش یافته و برابر آخرین آمار ارائه شده در تیر 92 میزان بیکاری در بین سنین 15 تا 24 به 6/22 درصد، و تورم به 34 درصد رسیده است.این شرایط طبقۀ حاکمه را در مقابل یک تند پیچ خطرناک قرار داده است.
از دست رفتن اعتبار طبقۀ حاکمه درپی سرکوبهای اعتراضات سال 88 وعلی رغم همه تهدید ها، ادامۀ اعتراضات و اعتصابات کارگری و عدم کاراییِ سرکوبِ همه جانبه، ضرورت بازنگری در در سیاست نظامیگریِ خیابانی رژیم در دستور کار قرار داد.
وجود نهادهای متعدد دولتی ، مقننه، قضائی و بیش از یکصد مرکز تحقیقاتی در تمامی زمینه های سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی - اجتماعی، فنی و مهندسی و از همه مهمتر دستگاه عریض و طویل امنیتی و وجود بیش از پنجاه تشکل ریز و درشت سیاسی- علنی در داخل و دنباله های در خارج از کشورآنها که پایه های سیاسی طبقۀ حاکمۀ سرمایه داری ایران هستند، امکان ارزیابی سیاسی گسترده ای را در اختیار آن قرار می دهد.
بر خلاف تصور غالب جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی تصمیماتِ کلی در جمهوری اسلامی برآیند نظرات و راه حلهای مجموعۀ جریانات درونِ حاکمیت با حفظ اختلافاتشان است و نه فقط یکی دو نفر از سران. ادامۀ بحران اقتصادی و افزایش نارضایی عمومی در سطح گسترده تری در جامعه، تهدید علیه جمهوری اسلامی را افزایش داده است.
وجود بیش از سه و نیم میلیون نفر با تحصیلات دانشگاهی و افزایش سطح انتظارات جامعه از یک سو و پایین بودن دستمزد حقوق بگیران و سرکوب ها و اعدام های رژیم تقابل جامعه با رژیم را به اوج خود رسانده است. قابل ذکر است که از یک سو هنوز جامعه چشم انداز مشخصی برای حل معضلات کنونی پیشِ رو ندارد و از سوی دیگر خطر یک طغیان اجتماعی به صورتِ یک تهدید دائمی خواب رژیم و سرمایۀ جهانی را آشفته کرده است.
حمایت سرمایه داری جهانی از رژیم تا زمانی می تواند ادامه پیدا کند که جمهوری اسلامی در پایین نگه داشتن دستمزدها و تحمیل فقر به جامعه و در نتیجه شرایط کسب سودِ سرمایه را در ایران فراهم کند. دولتها در همۀ کشورها کارگزارانِ سیاسی سرمایه داری هستند که در صورت عدم توانایی در اجرای سیاستهای آنان در کسب سود باید تعویض شوند.
اکنون جلوگیری از سطح انتظارات و کاهش سطح زندگی جامعه در تمام کشورها در دستور کار سرمایۀ جهانی قرار گرفته است. انتخابات کنونی ایران هم بر همین زمینه و در جهتِ تداوم سیاستهای جهانیِ سرمایه انجام گرفته است.
جامعۀ ایران میداند که آزادی ندارد و انتخابات در ایران هم یکی دیگر از مظاهر نقض آزادیهای اجتماعی است. و اگر بخشی از جامعه پای صندوقها میروند از سر فقدان یک آلترناتیو عملی در جامعه است. ولی انتخابات برای طبقۀ حاکمه بسیار جدی و موفقیت در آن برایش حیاتی است. جناح های حاکمیت با احساس خطر از شرایط بحرانی کنونی باید به یک ارزیابی واقعی از مقبولیت و سطح تحمل جامعه دست پیدا می کردند و انتخاباتِ ریاست جمهوری هم این امکان را برایشان می توانست فراهم کند. ولی برای جلوگیری از تکرار وقایع سال 88 و جلو گیری از افزایش انتظارات جامعه لازم بود که تدابیری نیز بکار گرفته شود. بهمین دلیل خاتمی در قبل از انتخابات می گوید: "من برای جلوگیری از تحمیل هزینه به نظام کاندید نمی شوم." و یا رفسنجانی می گفت: "من اصلا به انتخابات فکر نمی کنم و افراد جوان تر با توانایی جسمی بیشتر باید این مسئولیت را به عهده بگیرند." لذا توافق عمومی روی اعلامِ کاندیداها با حفظ مواضع از سوی دسته بندی های بزرگ سیاسیِ درونِ طبقۀ حاکمه انجام گرفت. و کاندیداهای گروه های بزرگ سیاسیِ جمهوری اسلامی به وزن کِشیِ انتخاباتی و ارزیابی واقعی از پذیرش شان نزد جامعه پرداختند.
با توجه به سوابق  و اعتماد کلیۀ جناح ها به روحانی، انتخاب وی نه تنها نتیجۀ ممکن این انتخابات برای اطمینان از خروج از شرایط بحرانی فعلی بود، بلکه سنجش میزان نفوذ نظری و امیدِ رأی دهندگان به سایر جریاناتِ درون حاکمیتی هم ضروری بود.
پس مهندسی انتخابات نه برای کلاه گذاشتن بر سر جامعه که همه می دانند انتخابات آزاد نیست، بلکه برای محک زدن سیاستهای اجرایی گذشتۀ جمهوری اسلامی بوده است.  اینکه تعداد دقیق آرإ کسب شده چه مقدار است نمی دانیم ولی برابر اعلام وزارت کشور کاهش 25  درصدیِ تعداد رأی دهندگان نسبت به انتخابات قبلی زنگ خطر را برای رژیم به صدا درآورده است. و این زنگ خطر با اعلام نظر خامنه ای و خاتمی و سیاسیونِ خارج از کشور که "از روحانی انتظار زیادی نباید داشت" صدایش بلند تر شده است. اینکه جمهوری اسلامی چقدر بتواند از نتایج انتخابات و شادمانی "مهندسی شده ی" پس از انتخابات برای انسجام درونی خود استفاده کند و یا در چانه زنی بر سر توانایی در حفظ نسبت سودِ سرمایه با دول بزرگ به توافق برسد روشن نیست. ولی امید به تغییر جامعه وقتی می تواند در جامعه شکل بگیرد که چشم انداز روشنی از مبارزات مزدبگیران پیشِ رو باشد. و آن چشم انداز فقط با دخالت مستقیم و هم اکنونِ مزدبگیران در طرح خواسته های مشخص و معین اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تشکل آنان حول این خواسته ها و تحمیل آن به دولت بدست می آید.


هیچ نظری موجود نیست: