نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

«محمد چکول»: از بلال دور میدان تا جلال شورای شهر

«محمد چکول»: از بلال دور میدان تا جلال شورای شهر

 
 شاید برای اولین بار باشد که یک دست‌فروش در ایران توانسته گامی بلند در عرصه سیاست بردارد و به عنوان نفر دوم وارد شورای شهر مهمی چون مهاباد شود.
سیاست در ایران مثل فیلم‌های هندی نیست که چوپانی ناگهان به فر ایزدی برسد و در آخر فیلم پادشاه شود.
بالارفتن از نردبان قدرت در ایران معمولا بدون حمایت مراکز قدرت، از احزاب سیاسی گرفته تا نیروهای نظامی و امنیتی مانند سپاه ممکن نیست.
تنها در انتخابات شورای شهر است که برخی از بازیگران و ورزشکاران نامی با اتکا به شهرت خود، البته در صورتی که بتوانند از فیلتر شورای نگهبان رد شوند، به دنبال رسیدن به کرسی‌های شورا‌ها هستند.
 
واکنش به انتخاب یک بلال فروش در یک وبلاگ محلی شهر مهاباد، یکی از نظردهندگان به کردی نوشته است: به همشون تبریک میگم ،این تحولات همبستگی نشانه ی شعور ،سیاسی مردم با همت شهرمونه. از اراده پولادین کاک محمد ابراهیمی باید درس امیدواری بگیریم که زندگی رو خودمان برای خودمان درست میکنیم .خواست که توانست ودیگری نیز اعتبار مدارک دکتری برخی دیگر نامزدهای انتخابات را زیر سوال برده است
 
اما این که فردی در ایران از دستفروشی بلال دور میدان بتواند به شورای شهر راه یابد بسیار کم‌سابقه یا شاید بتوان گفت بی‌سابقه است. احتمالا تنها نمونۀ قبلی، نماینده پیشین شهر کرمانشاه است که به اصطلاح «پهلوانی» میدان‌گیر بود و توانست به مجلس راه یابد. اما اکنون آقای محمد ابراهیمی بلال فروش محبوب شهرمهاباد که رهگذران میدان اصلی آن همواره مهمان شیر بلال‌های او بوده‌اند، جواب طعم خوش بلال‌هایش را با رای مردم برای ورود به شورای شهر گرفته است.
می‌توان به این نکته از زوایای مختلف نگاه کرد. مثلا این که جوانی که لیسانس شیمی داشته در خیابان بلال می‌فروخته است... یا این که با توجه به تجربۀ تلخ شهروندان از کلاهبرداری و اختلاس‌های مکرر اعضای شورای شهرهای مختلف ، شاید باز هم ایرانیان تصور کنند که آقای ابراهیمی تصمیم گرفته راه صد ساله را یک‌شبه و از طریق شورای شهر طی کند.
و یا این که چرا ایرانیان اینقدر به کسانی که اظهار به فقر و مظلومیت می‌کنند، اعتماد دارند و رای می‌دهند...
 
شرکت کننده

«این آقا برنامه‌ای نداشت و سعی کرد احساسات مردم را تحریک کند»

شوان یکی از شهروندان مهاباد در باره انتخاب آقای محمد ابراهیمی می‌گوید:
 
 
در انتخابات این دوره شورای شهر مهاباد، 205 نفر نامزد شدند و 80 درصد مردم هم شرکت کردند.
آقای محمد ابراهیمی ملقب به ممد چکول به معنی «ممد کوچولو» که یک بساط بلال فروشی در میدان ساعت شهر داشت، توانست به عنوان نفر دوم به شورای شهر راه یابد. ایشان مدرک لیسانس شیمی دارد و با توجه به شرایط زندگیش فقط دست فروش بوده... ایشان در بخشی از شهر که بساط داشت و در برخی مناطق عشایرنشین شهر بسیار محبوب بود.
این آقا در قسمتی از شهر(میدان استقلال) زندگی می‌کند که منطقه فقیرنشین مهاباد محسوب می‌شود. مردم این محله ها در بیشتر جریانات اعتراضی و جنجالی شهر نقش تعیین‌کننده و شروع‌کننده دارند. این بخش از شهر غالبآً آغازکننده اعتراضات مربوط به مسایل کرد و احزاب کرد بوده است. غالبا مردم این محله هستند که با رژیم برخورد دارند. البته بیشتر مردم شهر در این مورد معترض هستند ولی این قسمت از شهر برخوردشان مدنی نیست و بیشتر به تظاهرات و زد و خورد کشیده می‌شود. بسیاری از کسانی که با منطقه خیلی آشنایی ندارند این بخش را طوری نگاه می‌کنند که گویا این بخش، قشر انقلابی و معترض و ناسیونالیست شهر هستند. در حالی که این قشر به دلایل مختلف فقر اقتصادی و فقر فرهنگی که حاکم است، بیشتر یک قشر احساسی است.
 
یکی از پوسترهای تبلیغاتی آقای ابراهیمی که در آن به فقر و دستفروشی خود اشاره کرده است
 
نکته مثبت در مورد این قشر اتحاد آنها است، یعنی مثلا وقتی گفتند به فرد خاصی رای می‌دهیم، همه بدون استثناء به او رای می‌دهند. برای همین حکم تعیین‌کننده ای در شهر دارند والا باقی مردم شهر هم می‌توانستند در رای تعیین‌کننده باشند، ولی آنها، این اتحاد را ندارند.
این آقا برنامه خاصی در تبلیغات خود اعلام نکرده بود و تنها سعی کرد احساسات مردم را تحریک کند.
اینکه "دو دیگ دارم و یک فرغون و یک حساب بانکی دو میلیونی و از خانواده ای فقیر هستم که با زحمت درس خوانده و با اینکه لیسانس دارم دست فروشی می‌کنم"، تمامی چیزی است که ایشان در دوران تبلیغاتی خود گفته است.
تنها چیزی که از او، البته نه به طور تاییدشده، شنیدم این بود که: "یکی از اعضای مبارزه با سد معبر شهرداری را اخراج می‌کنم"... (گویا کسی به اسم حسن کیتکه است که دست فروش‌ها را زیاد اذیت می‌کرده... آقای ابراهیمی گفته اولین کارم اخراج این حسن خواهد بود).
در کل شهر دو نگاه به این آدم وجود داشت، گروهی به حالت تمسخر و حقارت به او نگاه می‌کردند و می‌گفتند "کار شهر به کجا کشیده که یک دست‌فروش نامزد شده است"... و گروهی دیگر هم با این نگاه که "یک فقیر با مدرک تحصیلی لیسانس، دست‌فروشی می‌کرده و حالا آمده با این همه دکتر و مهندس و پولدار رقیب شده و جلوی آنها قد علم کرده، از او حمایت می‌کردند. البته همواره همه مردم از نظر اخلاق عمومی و شخصیت از او تعریف می‌کردند.
قضاوت کردن کار صحیحی نیست، اما من دید مثبتی ندارم چرا که در تمامی دوره‌های شورای شهر غیر از دوره اول، همه اعضای شورا در دزدی و غارت شهر سنگ تمام گذاشتند. اکنون نیز اکثر افراد به این دلیل در انتخابات شورای شهر کاندیدا می‌شوند که «به یک نان و نوایی برسند»
در اکثر دوره‌ها، دزدی یکی از اصول کاری اعضای شورای شهر بوده... حتی در دوره سوم در جریان اعتراضات سیاسی، اعضای شورای شهر نه تنها در امنیتی کردن با دستگاهای امنیتی همکاری کردند که در این جهت پیشنهاد هم می‌دادند.

هیچ نظری موجود نیست: