هادی خرسندی: برای روزنامه نویسان دربند وطن
برای روزنامه نویسان دربند وطن
---------------------------------
وحشت از روزنامه
--------------------
در وحشت است یارو از کاغذ و مرکب
بر ضد روزنامه فتوا دهد مرتب
---------------------------------
وحشت از روزنامه
--------------------
در وحشت است یارو از کاغذ و مرکب
بر ضد روزنامه فتوا دهد مرتب
وقتی که چشم او بر نشریه ای بیفتد
یکباره میکشد جیغ، انگار دیده عقرب
یکباره میکشد جیغ، انگار دیده عقرب
دانستن حقایق منع است بر خلایق
پس دشمن است ایشان با هرچه شعر و مطلب
پس دشمن است ایشان با هرچه شعر و مطلب
ترسد مگر نویسند شرح از جوانی او
کاندر چه کار بوده ورزیده و مجرب
کاندر چه کار بوده ورزیده و مجرب
ترسد یکی بگوید او جاعل بزرگ است
زانرو که با زدوبند مسند گرفت و منصب
زانرو که با زدوبند مسند گرفت و منصب
ترسد مگر بگویند در نزد این تبهکار
بشار اسد نشسته چون کودکی به مکتب
بشار اسد نشسته چون کودکی به مکتب
خود را خراب کرده ست، از خشم او نترسید
این باد معدۀ اوست گم کرده ره به غبغب
این باد معدۀ اوست گم کرده ره به غبغب
از خوف اینکه یک برگ نشریه ای شود چاپ
هر صبح میکند لرز، هر شام میکند تب
هر صبح میکند لرز، هر شام میکند تب
گویند تازگی ها مینالد از رماتیسم
از بس که بستر خویش مرطوب کرده هرشب
از بس که بستر خویش مرطوب کرده هرشب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر