نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ شهریور ۲۵, شنبه

متن کامل نامه محمدامين هادوی

:

بسم الله الرحمن الرحيم

کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً ‏

سخنی که از دهانشان برمی آيد ناهنجار است، آنان جز دروغ نمی گويند

سوره کهف آيه ۵

هفته گذشته اظهاراتی از سوی آقای احمد خاتمی امام جمعه تهران در مطبوعات منعکس شد که مطالعه آن به ويژه برای فردی چون من به عنوان زندانی سياسی جمهوری اسلامی و منتقد سياست های اقتصادي، اجتماعی و سياسی حکومت، جای بسی تاسف و البته عبرت از آن باب داشت که آيا ممکن است شهوت پست و مقام و قدرت بتواند انسان ها را هر چند در لباس ظاهری پيامبر خدا (ص) به چنين سرنوشت رقت بار و مرتبه ای فرسنگ ها دور از ارزش های ديني، اخلاقی و انسانی برساند.

امام جمعه تهران در سخنانی گفته بود که: ”زندانيان سياسی که در زندان هستند به خاطر انتقاد يا اعتراض آنها نيست و اگر تظاهرات مسالمت آميز داشتند مطمئن باشيد زندانی نمی شدند“. يا ”آنچه از اين افراد شاهد بوديم تيراندازی و اقداماتی نظير خلع سلاح پاسگاه و آتش زدن مسجد بود�.“ وی همچنين زندانيان جنبش سبز را به اقدام برای براندازی متهم کرده و اين را علت اصلی زندانی بودن آنها دانسته بود.

در پاسخ بايد گفت که در حکومتی که بر خلاف دستورات قرآن، پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) دروغ سکه رايج آن گرديده است البته بايستی واعظ و خطيب شهر از بر آمدن جنبش سبزی که شعار خود را ”دروغ ممنوع“ و مبارزه با جهل و فريب قرار داده است وحشت و هراس داشته و جهاد عليه دروغ و کذب را براندازی و واژگونی خود و هم قطارانش تلقی کند.

جناب آقای احمد خاتمی اگر ذره ای انصاف و تقوا داشت دستکم برای آنان که او را به بی اطلاعی از موضوعی که در باب آن سخن می گويد و يا تلاش برای بی اعتباری حتی احکام و آراء دادگاه های غير قانونی انقلاب متهم نکنند مناسب بود مراجعه ای به پرونده ها و آراء محکوميت همين زندانيان به رغم ايشان عامل تيراندازی و آتش سوزی می داشت تا متوجه شود که بر اساس همين اسناد رسمی حکومتي، مدارک و آلات جرمی که در پرونده چنين زندانيان مضبوط است چيزی نيست جز اوراقی مشتمل بر بيانيه ها، مقالات و مصاحبه هايی که بطور علنی انجام شده و يا شرح مکتوب شنود تماس های تلفنی و يا اينترنتی که حتی علنی نبوده و حاوی انتقاد و اعتراض و بيان مخالفت با سياست های جاری حکومت بوده که الحمدالله امروز در هر مجلس و محفل رسمی و غير رسمی فرياد زده می شود و يا اعتراضاتی بر پايه اجبار و تهديد و يا � و اين در حاليست که جنبش سبز و اعتراضات ميليونی مردم در روزهای پس از انتخابات رياست جمهوری ۸۸ برغم سرکوب سازمان يافته، خشونت ها، بازداشت ها و حتی شهادت ده ها تن از مردم خداجو و حق طلب معترض در اين تجمعات، هرگز از رويکرد و رفتار مدنی مسالمت جويانه خود خارج نشده و همچنان پس از گذشت بيش از سه سال بر اعتراض های عاری از خشونت برای گذار مسالمت به دمکراسی و اصلاح طلبی تاکيد دارد.

ايشان در فرازی ديگر از سخنان خود چنان تعجيل و تفريط کرده که با منتقدان هم صدا شده و بی محابا حکومت فعلی را در تضاد با موازين اسلامی و سيره امامان (ع) تصوير کرده و گفته است: ”مخالفانی که مخالف سياسی هستند، انتقادات سياسی هستند، انتقادات و اعتراضاتی دارند که بايد با آنها با سيره امامان يعنی سيره اقناعی برخورد شود، يعنی تلاش کنيم تا مخالفان را قانع کنيم�“

اينجانب بعنوان يک زندانی سياسی حکومتی که خطيب جمعه و عضو مجلس خبرگانش جناب احمد خاتمی است و تجربه تلخ حبس در بازداشتگاه های امنيتی و چندين ماه حبس در سلول انفرادی و بازداشت فرزند و پرونده سازی برای ديگر اعضاء خانواده ام را نوعی سندسازی برای تسويه حساب سياسی با والد بزرگوارم که اولين دادستان کل انقلاب ايران بوده است قلمداد کرده ام و آمادگی دارم تا با ايشان تعدادی از پرونده های زندانيان سياسی از جمله پرونده خود را بررسی کرده و انشاالله اينجانب و ايشان طبق همين اظهار نظر اخيرشان با يکديگر هم قول و هم اعتقاد شويم که حکومتی که افرادی را تنها به دليل انتقادات و اعتراضات به زندان می اندازد و حتی برای آنان حقوق يک زندانی عادی را به رسميت نمی شناسد ”نه اسلامی است و نه پيرو سيره امامان معصوم (ع)، آيا واعظ و خطيبانی که بدون اطلاع از موضوعات و يا بر اساس نوشته بولتن ها مسايلی را به خلاف مطرح می کنند خود آشکارترين سند انحراف انقلاب و نظام برآمده از آن نيستند؟ هنگامی که همزمان با سی و سومين سالگرد وفات مرحوم آيت الله طالقانی فقيه آزاد و مبارزی نستوه که اولين امام جمعه انقلاب و ابوذر زمان بود جايگاه او را در تصرف افرادی می بينيم که نه تنها لياقت و شان آن جايگاه را بلکه عدالت لازم را برای تصدی آن نداشته که با سخنان خود در آن مقام دوست و دشمن رابه تعجب واداشته آنگاه معنای عميق ”انحراف انقلاب“ و لزوم ريشه کنی پديده دروغ و دروغ گويی از ايران اسلامی را بيش از پيش در می يابيم.“فاين تذهبون“

محمدامين هادوی

شهريور ماه ۱۳۹۱

زندان اوين، بند ۳۵۰


24 شهریور 1391

هیچ نظری موجود نیست: