نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ شهریور ۲۲, چهارشنبه

دكتر آلنده و دكتر چه گوارا ــــــــــــــــــــــــ دكتر آلنده
11سپتامبر سال 1973 سالروز پايان حكومت سالوادور آلنده رئيس جمهور سوسياليست كشور شيلي است. در اين روز جمعي از نظاميان شيلي به رياست ژنرال اوگوستو پينوچت (پينوشه) كاخ رياست جمهوري شيلي را محاصره كردند. آلنده با تفنگي كه قبلا فيدل كاسترو به او هديه كرده بود به ميان مدافعان كاخ رفت و ضمن مبادله گلوله كشته شد. همسر او همان روز اعلام كرد كه كودتاي نظاميان با كمك و نقشه واشنگتن و به دست CIA انجام شده است. آلنده كه در سال 1970 به رياست جمهوري شيلي انتخاب شده بود بسياري از شركتهاي آمريكايي فعال در شيلي را ملي كرده بود. كمپاني آمريكايي «آي تي تي» در ساقط كردن آلنده نقش موثر داشته است. آلنده كه افكار ماركسيستي داشت پس از روي كارآمدن، تلاش كرد كه سوسياليسم را در شيلي در چارچوب دمكراسي و با تعاوني كردن موسسات پياده كند كه توام با خشونت نباشد ـ همين روشي كه كمونيستها پس از فروپاشي شوروي در پيش گرفته اند.

     آلنده بارها گفته بود كه براي دولت آمريكا ـ به سبب نفوذ كمپاني هاي بزرگ در دولت واشنگتن ـ تامين منافع مادي در درجه اول اهميت قراردارد. مورخان چگونگي كودتا بر ضد آلنده را با آن چه كه در 28 امرداد سال 1332 (آگوست 1953) در ايران منجر به سقوط دولت دكتر مصدق شد مقايسه كرده و مشابه هم مي دانند. آلنده در دفتر خاطراتش نوشته است كه «تاريخ» نثار دولت هايي كه بدون دليل براي رسيدن به هدفهايشان از زور استفاده مي كنند شرم خواهد كرد.

    در پي كودتاي 11 سپتامبر 1973 شيلي، ظرف يك ماه، هفت حزب هوادار آلنده غيرقانوني اعلام شدند و بيش از دو هزار تن از جمله چند روشنفكر بنام شيليايي سر به نيست گرديدند و ....

    «تاريخ نشان داد كه مردم شيلي در نخستين فرصتي كه به دست آوردند قدرت را به پيروان آلنده سپردند و دختر اورا به پارلمان شيلي فرستادند که رئيس پارلمان شد و دختر يک ژنرال مقتول وي رئيس جمهور، و پيونوشه هم آخر عمر در حبس خانگي و داشتن چندين پروند قتل و سوء استفاده مالي و نقض قانون اساسي در دادگاه، درحاليکه دچار بيماري آلزايمر (فراموشي) بود درگذشت.

     همين كار (انتقاميگري و عمدتا به طرق دمکراتيک) را مردم اندونزي قبلا كرده و دختر سوكارنو را سالها پس از بركناري پدرش كه بنيادگزار اين كشور بود به رهبري اندونزي برگزيده بودند. در يونان، گواتمالا و كنگو نيز چنين شد. در كنگو «كابيلا» از پيروان لومومبا «موبوتو» را بركنار و در به در كرد. به خاطر داشته باشيم كه پس از پيروزي انقلاب ايران، بسياري از پيروان راه دكتر مصدق كه با آنان پس از براندازي 28 امرداد 1332 بدرفتاري شده بود [موقتا] به كار و مقام بازگشتند و با كودتاگران همان معامله اي شد كه بعدا موبوتو، سوهارتو و پينوشه به صورتي ديگر دچار آن شدند.


دكتر آلنده و دكتر چه گوارا ــــــــــــــــــــــــ دكتر آلنده
11سپتامبر سال 1973 سالروز پايان حكومت سالوادور آلنده رئيس جمهور سوسياليست كشور شيلي است. در اين روز جمعي از نظاميان شيلي به رياست ژنرال اوگوستو پينوچت (پينوشه) كاخ رياست جمهوري شيلي را محاصره كردند. آلنده با تفنگي كه قبلا فيدل كاسترو به او هديه كرده بود به ميان مدافعان كاخ رفت و ضمن مبادله گلوله كشته شد. همسر او همان روز اعلام كرد كه كودتاي نظاميان با كمك و نقشه واشنگتن و به دست CIA انجام شده است. آلنده كه در سال 1970 به رياست جمهوري شيلي انتخاب شده بود بسياري از شركتهاي آمريكايي فعال در شيلي را ملي كرده بود. كمپاني آمريكايي «آي تي تي» در ساقط كردن آلنده نقش موثر داشته است. آلنده كه افكار ماركسيستي داشت پس از روي كارآمدن، تلاش كرد كه سوسياليسم را در شيلي در چارچوب دمكراسي و با تعاوني كردن موسسات پياده كند كه توام با خشونت نباشد ـ همين روشي كه كمونيستها پس از فروپاشي شوروي در پيش گرفته اند.

     آلنده بارها گفته بود كه براي دولت آمريكا ـ به سبب نفوذ كمپاني هاي بزرگ در دولت واشنگتن ـ تامين منافع مادي در درجه اول اهميت قراردارد. مورخان چگونگي كودتا بر ضد آلنده را با آن چه كه در 28 امرداد سال 1332 (آگوست 1953) در ايران منجر به سقوط دولت دكتر مصدق شد مقايسه كرده و مشابه هم مي دانند. آلنده در دفتر خاطراتش نوشته است كه «تاريخ» نثار دولت هايي كه بدون دليل براي رسيدن به هدفهايشان از زور استفاده مي كنند شرم خواهد كرد.

    در پي كودتاي 11 سپتامبر 1973 شيلي، ظرف يك ماه، هفت حزب هوادار آلنده غيرقانوني اعلام شدند و بيش از دو هزار تن از جمله چند روشنفكر بنام شيليايي سر به نيست گرديدند و ....

    «تاريخ نشان داد كه مردم شيلي در نخستين فرصتي كه به دست آوردند قدرت را به پيروان آلنده سپردند و دختر اورا به پارلمان شيلي فرستادند که رئيس پارلمان شد و دختر يک ژنرال مقتول وي رئيس جمهور، و پيونوشه هم آخر عمر در حبس خانگي و داشتن چندين پروند قتل و سوء استفاده مالي و نقض قانون اساسي در دادگاه، درحاليکه دچار بيماري آلزايمر (فراموشي) بود درگذشت.

     همين كار (انتقاميگري و عمدتا به طرق دمکراتيک) را مردم اندونزي قبلا كرده و دختر سوكارنو را سالها پس از بركناري پدرش كه بنيادگزار اين كشور بود به رهبري اندونزي برگزيده بودند. در يونان، گواتمالا و كنگو نيز چنين شد. در كنگو «كابيلا» از پيروان لومومبا «موبوتو» را بركنار و در به در كرد. به خاطر داشته باشيم كه پس از پيروزي انقلاب ايران، بسياري از پيروان راه دكتر مصدق كه با آنان پس از براندازي 28 امرداد 1332 بدرفتاري شده بود [موقتا] به كار و مقام بازگشتند و با كودتاگران همان معامله اي شد كه بعدا موبوتو، سوهارتو و پينوشه به صورتي ديگر دچار آن شدند.

هیچ نظری موجود نیست: