نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه

ی ها خواستار رسیدگی بین المللی درباره مرگ یاسر عرفات شدند.



فلسطینی ها خواستار رسیدگی بین المللی
درباره مرگ یاسر عرفات شدند.

پنجشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۱ - ۰۵ ژوييه ۲۰۱۲

بهروز عارفی

Yasser-Arafat.jpg
روزنامه لوموند، چاپ پاریس، در گزارشی با عنوان فوق(4 ژوئیه 2012) نوشته است: پس از کشف مقادیر غیر طبیعی پلونیوم در وسائل شخصی عرفات ، فلسطینی ها خواستار رسیدگی به دلایل مرگ یاسر عرفات شدند. به گزارش تلویزیون الجزیره، به درخواست همسر عرفات، وسایل شخصی وی از جمله کلاهی که هنگام انتقال به بیمارستان فرانسوی بر سر داشت، و نیز مسواک و چند تار موی عرفات در یک آزمایشگاه سویسی مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه آزمایش ها نشان می دهد که در کلیه این وسایل، مقادیری عنصر رادیو آکتیو پلونیوم وجود داشته است. سوها عرفات در نامه ای به آزمایشگاه سویسی خواستار آزمایش های تکمیلی بر روی پیکر رهبر فقید فلسطین جهت مقایسه ان با نتایج حاصل از وسائل وی شده است. او خواهان کشف حقیقت درباره مرگ یاسر عرفات است.

محمود عباس به شرط توافق همسر عرفات و ناصر القدوه نماینده خانواده عرفات، با نبش قبر و نمونه برداری از پیکر عرفات موافقت کرده است.

الکساندر لیتویننکو، جاسوس روسی که در سال 2006 در لندن درگذشت با پولونیوم مسموم شده بود.

یاسر عرفات که در مقاطعه، مقر تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله در محاصره ارتش اسرائیل به سر می برد، در 11 نوامبر 2004 در بیمارستان پرسی واقع در حومه پاریس درگذشت. پنجاه پزشکی که او را معاینه کردند، نتوانستند علت مرگ او را توضیح دهند. معمای مرگ او همچنان حل نشده است.

فلسطینی ها اسرائیل را به مسموم کردن عرفات متهم کردند. دیوان عالی اسرائیل، در تاریخ 14 دسامبر 2006، به ارتش اسرائیل اجازه داد تا به «قتل های هدفمند» بپردازد. در گذشته، صدها فلسطینی از جمله رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین قربانی چنین قتل ها و سوء قصد های ماموران اسرائیل در سراسر جهان شده اند.

پس از مرگ عرفات، در سال 2005 و نیز 2007، دو مقاله در مورد مرگ عرفات، در لوموند دیپلماتیک منتشر شد. این دو مقاله را آمنون کاپلیوک، روزنامه نگار اسرائیلی و نویسنده زندگی نامه عرفات نوشته بود. کاپلیوک در 26 ژوئن 2009 در گذشت.

در زیر، این دو مقاله، دورباره از نظر خوانندگان می گذرد.

*******

نوامبر ۲۰۰٥، لوموند دیپلماتیک
آمنون کاپلیوک، نویسنده فقید اسرائیلی
ترجمه بهروز عارفی

پرسش امروز رسانه هاي اسرائيلي
آيا ياسر عرفات رابه قتل رسانده اند ؟

يک سال پس ازدرگذشت ياسر عرفات که به ديده ژنرال شارون مانع اصلي در برابر صلح بود، با بن بست کامل مواجهيم. نه تنها اسرائيل به ساختن شهرک هاي استعماري ادامه ميدهد، بلکه زندگي روزانه براي فلسطيني ها همچنان بسيار سخت است. حتي در غزه «آزاد شده» که به زنداني تبديل گشته است. بدتر از آن، جنگ داخلي که عرفات تلاش ميکرد از آن جلوگيري کند، تهديد ميکند. در چنين اوضاعي است که رسانه هاي [اسرائيلي] فرضيه مسموميت عرفات را پيش ميکشند ...

يک سال پيش، روز ١١ نوامبر ٢٠٠٤، رئيس تشکيلات خودمختار فلسطين و سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) در بيمارستان نظامي پرسي واقع در کلامار، حومه جنوبي پاريس ، چشم از جهان فروبست. اين امر قطعي است که حال ابوعمار – با نامي که فلسطيني ها صدايش ميکردند - درهفته آخر ، ناگهان به وخامت گرائيد. و نيز قطعي است که محاصره مقر فرماندهي عرفات ( مقاطعه) در رام الله ، از دسامبر ٢٠٠١ از سوي ارتش اسرائيل ، عرفات را وادار به زندگي در شرايط رواني و جسماني فوق العاده طاقت فرسا کرده بود. اما، به ديده چندين رهبر فلسطيني که اعلام موضع علني شان در رسانه هاي عرب و غيرعرب منتشر شد، کار تمام بود. اسرائيلي ها رئيس را مسموم کرده بودند. پزشک اردني شخصي عرفات، دکتر اشرف الکوردي نيز چنين عقيده دارد.

در هفته هاي اخير، رسانه هاي اسرائيلي بر آن چه تا حال يک شايعه و اعتقاد باطني شمرده ميشد، اعتبار خاصي داده اند. اين رسانه ها از احتمال « تصفيه فيزيکي» رئيس حکومت فلسطين سخن مي رانند. براي مثال، روز ٣٠ سپتامبر ٢٠٠۵، يورام بينور خبرنگار کانال دوم تلويزيون اسرائيل در سرزمين هاي اشغالي کلمه خشن را برزبان آورده بود.

سه هفته پيش از آن، عنوان ضميمه هفتگي روزنامه هآرتص (١)« عرفات از ايدز يا مسموميت فوت کرده است » بود. اما، آموس هارل و آوي ايزوچاروف به نقل از يک کارشناس اسرائيلي، احتمال ابتلاي عرفات را به بيماري ايدز « بسيار کوچک » ارزيابي کرده و تاکيدکردند که پزشکان متعددي عقيده دارند که علائم بيماري، به يک مسموميت نزديک است. اين دو روزنامه نگار در کتابي که در اکتبر ٢٠٠۵ با عنوان «هفتمين جنگ اسرائيل»(٢) انتشار مي يابد، بدون ارجح شمردن يکي از اين سه فرضيه، علت فوت را ناشي از يکي ازعوارض مسموميت، ايدز يا عفونت ساده شمرده اند. يکي از مولفين اين کتاب، در صحبت هاي خصوصي احتمال بيشتر را به مسموميت ميدهد...

«مرده اي که راه ميرود»

بيمارستان پرسي ، يکي از معتبرترين مراکز پزشکي اروپا براي معالجه بيماري هاي خوني است. نظريه پزشکان اين بيمارستان کدام است؟ گزارش سري پزشکي با امضاي پزشک ارشد بخش هاي بيمارستان، دکتر برونو پاتس نتيجه مي گيرد که « آقاي ياسر عرفات، در سيزدهمين روز بستري شدنش در بيمارستان پژوهشي ارتش پرسي و هشتمين روز اقامت اش در بخش مراقبت هاي ويژه، در اثر خونريزي گسترده مغزي درگذشت. اين خونريزي مغزي وضع باليني ناشي از چهار سندروم(٣) را بغرنج تر کرد (...) معاينه تعداد زيادي از متخصصين رشته هاي متعدد پزشکي و نتايج آزمايش هاي انجام شده، اجازه نداد تا يک چارچوب بيماري شناسي مشخص را که بتواند اجتماع اين سندروم ها را توضيح دهد، در نظر گرفت ».

تنها منشاء انتشار شايعه در فلسطين، اين «ابهام» پزشکي نيست. فلسطيني ها همچنين به نيت آشکار و اعلام شده نخست وزير اسرائيل، آريل شارون براي ازبين بردن ياسر عرفات نيز تکيه مي کنند. از بهار ٢٠٠٢، ژنرال شارون از نو به تهديد پرداخت. اگر او وارد عمل نشد، بخاطر قولي بود که به جورج دبليو بوش داده بود. در جريان سال نو يهودي ٢٠٠٤، نخست وزير با تأکيد بيان کرد « عرفات از سرزمين ها[ي فلسطيني ] اخراج خواهد شد» . ميتوان پرسيد که اخراج يا کشته خواهد شد؟ . شارون يادآوري ميکند که اسرائيل شيخ احمد ياسين رهبر معنوي حماس و سپس جانشين او عبدالعزيز رانتيسي را به قتل رساند. آيا تفاوتي ميان عرفات، ياسين و رانتيسي وجود دارد؟ و خودش پاسخ ميدهد « من تفاوتي نمي بينم. همان طوري که ما عليه اين قاتلان وارد عمل شديم، عليه عرفات عمل خواهيم کرد.» (4)

در اوايل نوامبر ٢٠٠٤، اوري دان (روزنامه نگار) از معتمدين نخست وزير نوشت که شارون « به بوش اعلام کرده که ديگر خود را به رعايت قولي که به هنگام نخستين ملاقات شان در مارس ٢٠٠١ داده بود، ملزم نميداند. منظورش آسيب رساندن به عرفات بود. برداشت بوش اين بود که شايد بهتر است که سرنوشت عرفات را بدستان قادر متعال بسپريم. شارون پاسخ داده بود که گاهي مي بايست به قادر متعال ياري رساند. »(۵)

اين اظهارات در مقاطعه (مرکز فرماندهي عرفات) بسيار جدي گرفته شده بود. بويژه که واحد تيراندازان خبره ارتش اسرائيل موسوم به سايرت متکال براي آمادگي جهت حمله احتمالي به مقر ياسر عرفات و يا در صورت امکان، قتل نامبرده تمرين ميکرد. گويا ژنرال شارون هم در يکي از اين تمرينات حضور داشته است. و همه ميدانند که او ازاين که در جريان محاصره بيروت در سال ١٩٨٢، نتوانسته است عرفات را از ميان بردارد، سخت متاسف است. وزير دفاع اسرائيل شائول موفاز و وزير امور خارجه سيلوان شالوم نيز معتقد به از بين بردن عرفات بودند . روني دانيل خبرنگار امور نظامي کانال دوم تلويزيون اسرائيل، از عرفات به عنوان « مرده اي که راه ميرود » ياد کرد ...

نيات رهبران اسرائيل براي خلاص شدن از دست رهبر فلسطين، هرقدر هم قانع کننده باشد، به تنهائي دليل مسموميت او نيست. لذا بايد به وضعيت جسماني رئيس نظري بياندازيم.

در ١٨ اوت ٢٠٠٤، من شخصا هنگام سخنراني پرزيدنت عرفات در مجلس شوراي فلسطين ، حضور داشتم. او بمدت دو ساعت، همه مشکلات زمان را بررسي کرد و طبق معمول دو يا سه بار جملات کليدي سخنراني اش را تکرار کرد. او ايستاده و با صداي رسا صحبت ميکرد و نشانه اي از بيماري در او ديده نميشد.

روز ٢٨ سپتامبر، در جريان چهارمين سالگرد اتتفاضه الاقصي، عرفات را براي آخرين بار ديدم. او مثل هميشه مرا در آغوش گرفت و سلام داد و از احوال من پرسيد. پاسخ دادم « الحمدالله همه چيز روبراه است. اما، شما ابوعمار ، طي مدت کوتاهي زياد لاغر شده ايد» : چهره اش ضعيف تر شده بود و لباس هايش کاملا براي اندامش گشاد جلوه ميکرد. پاسخ داد « چيزي نيست ». ، او ضمن صرف نهار فعالانه در بحث شرکت داشت و مثل هميشه کم غذا بود. ناگهان سخنگوي عرفات، نبيل ابو ردوينه در گوش من گفت «بهتر است تمام کنيم، ابو عمار نياز به استراحت دارد» . عرفات دوباره مرا بوسيد و از هم جدا شديم.

در ماه اکتبر، وضع جسماني او وخيم تر ميشود. روز ١٢ اين ماه، چهار ساعت پس از شام، او دچار دل درد، استفراغ و اسهال ميشود. به او داروي آنفلوآنزاي روده اي تجويز ميکنند ولي نتيجه اي نميدهد. آزمايش هاي خون نشان ميدهد که تعداد پلاکت ها در خون بسيار پائين ولي شمار گلبول هاي سفيد ثابت است. روز ٢٧ اکتبر، حال او ناگهان وخيم تر مي گردد.. او بمدت يک ربع ساعت بيهوش ميشود. ياسر عبد ربه پس از ديداربا وي به من گفت « وضع جسماني او بسيار وخيم است، بسيار وخيم ».

روز بعد، پزشکان مصري، تونسي و سرانجام اردني رسيدند.آنها قادر به تشخيص منشاء بيماري نشده و پيشنهادکردند که بيمار به بيمارستاني در پاريس منتقل شود. کاخ اليزه فورا موافقت کرد. ژنرال شارون از طريق رئيس دفترش دوو وايس گلاس علاوه بر عزيمت او با بازگشت وي پس از بهبودي نيز موافقت کرد و با تغيير رويه اي شگفت آور پيشنهاد اعزام پزشکان اسرائيلي به پاريس را نمود. نزديک ظهر ٢٩ اکتبر، دستياران ابوعمار، وي را از ساختماني که بمدت ٣۵ ماه در آن محبوس بود، به يکي از دوهليکوپتر اردني هدايت کردند. رئيس بجاي کفيه هميشگي اش، کلاه پوستي بسر داشت و شگفتانه لبخند ميزد. او عرفاتي نبود که من از ١٩٨٢، از زمان اولين ديدارمان در بيروت غربي تحت محاصره مي شناسم. هنگام پرواز هليکوپتر به امان* ، نزديکان اش اشک ميريختند. از امان ، يک هواپيماي پزشکي نظامي فرانسوي، عرفات را به پاريس انتقال داد.

هنگام ورود به کلامار، او به هوش بود ولي بسيار ضعيف مينمود. آزمايش هاي اوليه روشن ميکند که وي نه سرطان خون، نه غده داشته ولي از التهاب شديد دستگاه گوارشي رنج مي برد. پزشکان با تجويز آنتي بيوتيک و داروي ضد التهاب با دوز(اندازهء) قوي به مقابله با بيماري ميروند. وضعيت او رو به بهبود ميرود. او کمي در اطاق اش قدم زده و تلفني با پرزيدنت ژاک شيراک و چند رهبر فلسطيني صحبت ميکند. اما، ناگهان روز سوم نوامبر، در اغما فروميرود. او از عوارض چندين بيماري شديدا رنج مي برد. علت آن را به وجود يک توکسين (زهرابه) ناشناخته نسبت ميدهند، اما پزشکان فرانسوي نمي توانند آن را تشخيص بدهند. اطرافيان عرفات معتقدند که فقط يک معجزه مي تواند او را نجات دهد. دو هفته پس از ورود به بيمارستان، پرزيدنت ياسر عرفات چشمانش را براي هميشه فروبست.

همان طوري که ديديم، مطبوعات اسرائيل براي توضيح اين مرگ ناگهاني، سه علت را پيش ميکشند. آن ها عبارتند از عفونت، ايدز يا مسموميت. فرضيه عفونت فاقد اساس طبي است. هيچکدام از پزشکان فرانسوي، فلسطيني، مصري، تونسي يا اردني، به مشاهده نشاني از عفونت در جريان معاينه هاي خود، اشاره اي نکردند. از سوي ديگر اگر منشاء بيماري وي عفوني مي بود، عرفات بکمک آنتي بيوتيک هاي تجويزي مي توانست با آن مقابله کند.

فرضيه بيماري ايدز تنها به قصد لجن پراکني بر چهره رئيس پيش کشيده شده بود. زيرا مقاله يادشده هآرتص کوچکترين عنصر قانع کننده اي طرح نمي کند. يک بررسي نيويورک تايمز بر اين فرضيه، بکلي خط بطلان ميکشد. پزشکان فرانسوي حتي اشاره اي هم به آن نمي کنند. پزشکان تونسي آزمايش اچ آي وي انجام دادند که نتيجه اش منفي بود. يک کارشناس اسرائيلي اطمينان مي دهد که « اين امر غير قابل قبول است که بيماري اي که دوهفته طول کشيده و با اسهال وحشتناک، استفراغ شديد و اختلالات شديد گوارشي همراه بوده و عوارض جدي خون لختگي بروز کرده، ناشي از ايدز بوده باشد. (٦) بنا بر اظهار دکتر الکوردي پزشک شخصي عرفات بمدت بيش از بيست سال، در واقع، هيچ مدرک پزشکي از اين بيماري نامي نبرده است.

فرض مسموميت از نظرمقامات اسرائيلي « احمقانه» و « بدخواهانه» است. از سوي فلسطيني ها، به اقدام اسرائيل براي قتل يکي از رهبران حماس، خالد مشعل در ٢۵ سپتامبر ١٩٩٧ در امان اشاره ميشود. در آن زمان، دو مأمور موساد در روز روشن و در خيابان ، سمي به گوش او تزريق کرده بودند. ملک حسين بسيار عصباني از اين ماجرا، از اسرائيل مصرانه خواست تا پادزهر سم مربوطه را ارسال نمايد والا مسئوليت بحراني مهم ميان دو کشور با اسرائيل خواهد بود. نخست وزير اسرائيل بنيامين نتان ياهو پذيرفت پادزهر مربوطه را ارسال نمايد و براي آرام کردن اوضاع ، هفتاد زنداني فلسطيني از جمله شيخ ياسين را آزاد کرد.

مقايسه را نبايد بجاي استدلال گرفت. پزشکان بيمارستان پرسي در گزارش خود تأييد مي کنند که اثري از سم هاي شناخته شده پيدا نکردند. علاوه بر اين آنان از دو لابراتوار ديگر (ژاندارمري و ارتش) خواسته بودند که بدنبال سم بگردند. نتيجه منفي بود. باوجود اين، ارزيابي برخي از کارشناسان اين است که ميتوان به آساني مواد سمي ناشناخته توليد کرد. برخي از اين سم ها پس از اين که اثر کرد خود از بين ميرود.

رهبران اسرائيلي از جمله اهود باراک، بشرطي نقشه حذف فيزيکي رئيس فلسطيني را پيش ميکشيد که اين عمل « هيچ ردپايي از اسرائيل » از خود باقي نگذارد. و از اين جاست که استفاده از سم غير قابل تشخيص مطرح ميشود. او ميگويد، بدون ترديد، چنين چيزي اتفاق افتاده است. يک روزنامه نگار با سابقه اسرائيلي که وي هم ترجيح ميدهد هويتش فاشن نشود، به همکاران متعددي تعريف کرده است که زمان زيادي از علني شدن بيماري رهبر فلسطين نگذشته بود که وي اطمينان يافت که رئيس مسموم شده است. علاوه بر آن، سه شخصيت بخش هاي امنيتي اسرائيل جداگانه با او در مورد بهترين روش براي اين کار بحث کرده اند و گويا به يک نتيجه رسيده اند: استفاده ازسم. البته اين گفتگو ها در آوايل ٢٠٠٤ رخ داده است.

پزشک پادشاهان اردن هاشمي، اشرف الکوردي همچنين پزشک ابوعمار نيز بود و کاملا به پرونده پزشکي وي آگاه بود. او نيز اندکي پس از فوت بيمارش، اعلام کرد که علائم مسموميت را مشاهده کرده است. او عرفات را در مرحله حاد بيماري اش، پيش از انتقال به فرانسه معاينه کرده بود و چيزي از مشکلات خوني که ظاهرا عرفات را به زانو در آورد، نميدانست. بهمين جهت، او براي تشکيل يک کميته بررسي مستقل پافشاري ميکرد تا بالاخره با يک کالبدشکافي، علل مرگ روشن شود. درد کليه و معده، بي اشتهائي کامل، کم شدن پلاکت هاي خون، کاهش زياد وزن، ظهور لکه هاي سرخ بر روي چهره، زرد شدن پوست علائمي است که « هر پزشکي به شما خواهدگفت که اين ها علائم مسموميت است.» (٧) در واقع تنها چنين کميسيوني امکان خواهد داد تا مشخص شود که آيا عرفات به قتل رسيده است يا نه (8)

ياسر عرفات آرزو داشت که در بيت المقدس و در صحن مسجد، سومين مکان مقدس اسلام دفن شود. مقامات اسرائيلي با آن مخالفت کردند. و رهبران فلسطيني مقاطعه را انتخاب کردند که صحنه آخرين نبرد ابوعمار براي ايجاد دولت مستقل فلسطين بود. همرزمان عرفات تاکيد ميکردند آيا جاي بهتري براي مزار « پدر» ملت در مقر فرماندهي اش که توسط ارتش اشغالگر ويران شده ميتوان تصور کرد . آيا قوي تراز اين نمادي وجود دارد؟ از فرداي خاک سپاري، آرامگاه او محل زيارت شهروندان بيشماري، چه تنها و چه دسته جمعي، جهانگرد يا مهمانان رسمي، گشته است.

همان طوري که ميشل بارنيه وزير امور خارجه وقت فرانسه در فوريه ٢٠٠۵ به هنگام ديداري از مقاطعه بيان کرد، ميراث ياسر عرفات متعلق به خلق فلسطين و تاريخ است. ولي اسرائيلي ها در اين ميان چه وضعي دارند؟ نخست وزير فلسطين، احمد قريع اظهار داشت « آنان دچار توهم و خودفريبي اند اگر بپندارند که مقاصدشان در دوران پس از عرفات تحقق خواهد يافت» و سپس اضافه کرد « روزي ، آنان افسوس عرفات را خواهند خورد.»

پاورقي:

* پايتخت کشور اردن در متون عربي عمان نوشته مي شود ولي براي احتراز از اشتباه با کشور عمان در ايران از ديرباز آنرا امان مي نويسند.م.

١ – هآرتص ، تل آويو، ٩ سپتامبر ٢٠٠۵. نيويورک تايمز هشتم سپتامبر، علت مرگ را خونريزي در اثر يک عفونت نامعلوم قيد کرده بود. اما اين نشريه تأکيد ميکرد که در پرونده پزشکي، هيچ عاملي نه مسموميت و نه ايدز را ثابت نمي کند.

٢ - Hachette Littérature,Paris ,٢٠٠٥

٣ - « سندرم گوارشي پيش آمده سي روز پيش از آن، به Entérocolite آنتروکليت** نسبت داده شد؛ سندرم خوني که همزمان يک CIVD *** شديد را با هموفاگوسيتوز [ نوعي نارسائي خوني]Hémophagocytose منزوي مربوط به مغز استخوان ، بدون سندرم فعال کننده Macrophagique ماکروفاژيک*** * سسيتماتيک ، يک يرقان کولوستاتيک Cholostatique يک جا جمع کرده؛ يک سندرم عصبي با حالت گيجي متغير و سپس کوما (اغماء) »

٤ – روزنامه يديوت آهارونوت، تل آويو، ١٤ سپتامبر ٢٠٠٤.

۵ – روزنامه معاريو، تل آويو، ٤ نوامبر ٢٠٠٤ .

٦ و ٧ – روزنامه هآرتص، ٩ سپتامبر ٢٠٠۵

٨ – مجلس شوراي فلسطين که از کار کميسيون تشکيل شده در نوامبر ناراضي بود، يک کميسيون جديد تحقيق براي کشف سريع دلايل مرگ شهيد ايجاد کرده است.

** آنتروکليت : التهاب همزمان مخاط روده کوچک و بخشي از روده بزرگ ( کولون)، (فرهنگ فرانسوي ربر)

*** CIVD – Coagulation intra-vasculaire disséminée انعقاد خون درون عروقي پراکنده

** ** ماکروفاژ : از انواع سلول هاي ايمني و درشتي که در خون و بافت ها يافت ميشوند و عوامل مهاجم و ميکروب هاي واردشده به بدن را مي بلعند و از بين مي برند (فرهنگ سخن – جلد ٧)

------

ژانويه٢٠٠٧،لومونددیپلماتیک

آيا ياسر عرفات را به قتل رسانده اند؟ (٢)

بيست و پنج ماه از درگذشت ياسر عرفات رئيس تشکيلات فلسطين و سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) ميگذرد. اما پزشکان فرانسوي که معالجه وي را در آخرين روزهاي عمرش به عهده داشتند، نتوانستند دليل مرگ را کاملا توضيح دهند. دو پرسش اساسي هنوز بي پاسخ مانده اند. اگر فوت عرفات به مرگ طبيعي نبود، چگونه او را به قتل رسانده اند و مسئول قتل وي کيست؟

معماي نخست بي پاسخ مانده است. اما ، سوال دوم واقعا يک معما به حساب نمي آيد. پاسخ آن را مديون وفادار ترين دوست و ستايشگر ژنرال آريل شارون و شايد صميمي ترين آنها هستيم. او روزنامه نگار (راست گراي) اسرائيلي، اوري دان است.

فلسطيني ها يک لحظه در اين که آريل شارون نخست وزير وقت اسرائيل، رهبرشان را به قتل رسانده، ترديد نکرده اند. مگر او بارها و آشکارا از تمايل خود به ازميان برداشتن عرفات صحبت نکرده بود؟ مگر عرفات را با هيتلر مقايسه نکرده بود؟ اما، اوري دان بسيار فراتر ميرود. يک هفته پيش از مرگ عرفات، دان در شماره ٤ نوامبر ٢٠٠٤، روزنامه معاريو تعريف ميکرد که شارون به جورج دبليو بوش اطلاع داده است که او ديگر به قولي که در مورد مصونيت عرفات در مارس ٢٠٠١ به او داده بود، وفادار نخواهد بود. (١)

در کتابي که دان اخيرا منتشر کرده است (٢)، او آشکارا مطرح ميکند که دوست او، دستور نابودي عرفات را داده است. « زمان کوتاهي پس از اينکه شارون بدنبال ملاقات با بوش در ١٤ آوريل ٢٠٠٤، دستان بازتري يافت، وضع جسماني عرفات رو به وخامت گذاشت. او اندکي پس از انتقال به بيمارستان نظامي پرسي در کلامار در ماه اکتبر، در روز ١١ نوامبر در گذشت. پيکر او به رام الله بازگشت تا در آنجا به خاک سپرده شود.» (صفحه ٤٠٣ کتاب) او مسئله را روشن تر نيز بيان ميکند. « مقاله من براي معاريو با اين واژه ها شروع ميشود: در کتاب هاي تاريخ، از آريل شارون به عنوان فردي نام برده خواهد شد که عرفات را ازبين برد بدون اينکه او را بکشد.» آيا سه کلمه آخر به روش هاي بکار رفته اشاره نميکند؟

نابودساختن رئيس حکومتي که بصورت دموکراتيک انتخاب شده بود، دست کم به توافق ضمني بوش نياز داشت. حال آنکه دان برملا ميسازد که بوش پس از شنيدن مطالب شارون بي تفاوت مانده بود. او مينويسد« او [بوش] بدون اينکه براي کشتن عرفات به شارون چراغ سبز بدهد، ديگر درصدد بر نيامد که از وي تضمين جديدي بخواهد.» (صفحه ٤٠١)

يک نکته پر معني ديگر. با گذشت زمان، دان از نخست وزير مي پرسد که چرا در مورد عرفات اقدامي نميکند: «عرفات را نمي کشند، او را اخراج نمي کنند. آيا او از مصونيت مطلق برخوردار است؟» ژنرال پاسخ ميدهد: «بگذار من به روش خود مشکل را برطرف کنم!.». و دان اضافه ميکند « اين برخورد ميان ما تازگي داشت. او ناگهان به گفتگوي ما خاتمه داد.» (صفحه ٤٠٣)

١ – به مقاله « آيا عرفات را به قتل رسانده اند؟، لوموند ديپلماتيک، نوامبر ٢٠٠٥ مراجعه کنيد

٢ – آريل شارون – گفتگوهاي صميمانه با اوري دان Uri Dan، انتشارات ميشل لافون، پاريس، ٢٠٠٦، ٤٨٣ صفحه.

هیچ نظری موجود نیست: