حكمت مطهر
دیدگاه،
آرا و انديشه های شهید مرتضی مطهری دربارۀ ایران
مطهری:
فردوسی مردی زیانكار بود. زنده كردن لغات فارسی، برگشت از تعالیم قرآن
است.
این همه سر
و صدا برای عظمت فردوسی، و جشنواره و هزاره و ساختن مقبره، و دعوت خارجیان
از تمام کشورها برای احیاءِ شاهنامه، و تجلیل و تکریم از این مرد خاسرِ
زیانبُردۀ تهیدست برای چیست؟! برای آنست که در برابر لغت قرآن و
زبان عرب که زبان اسلام و زبان رسولالله است، سی سال عمر خود را
به باد داده و شاهنامۀ افسانهای را گرد آورده است.
پایگاه علوم
و معارف اسلام
قسمت
هایی از كتاب نور ملكوت قرآن- تالیف آیت الله مطهری/ جلد چهارم/ قسمت ششم، كه
شامل مجموعه نظرات آیت الله مطهری دربارۀ موارد ذیل
میباشد:
1/ زنده
كردن لغات فارسی، برگشت از تعالیم قرآن است.
... باری!
این همه سروصدا و هیاهو و غوغایی كه علیه عرب و حملۀ عرب به ایران و
تهمتها و افتراهایی كه بستهاند و می بندند، راجع به اسلام است.
این ها قدرت ندارند علناً به اسلام و قرآن و رسول خدا جسارت كنند، در
پوشش عنوان عرب، حمله می كنند.
فرهنگ
ادبیات ایران در زمان استعمار پهلوی، در قالب حفظ آثار ملّی، با برانداختن
لغات عربی مستقیماً بر نابودی روح اسلام می كوشید. اینك نیز در همان
خطّ و مرز در تلاش است. زبان فارسی و لغات نامأنوس آن را بر شیوۀ احمد كسروی
كه خود نیز از این زمره بود، از لابلای لغات و كتب متروكه بیرون كشیده و
به جای الفاظ شیرین و روان و مأنوس عربی كه فعلاً در زبان فارسی جای
گرفته و ملاحت عجیبی بدان بخشیده است می گذارند. ص
142
در زمان
رضاخان و پسرش محمّدرضا پهلوی، در دربار، انجمن و مؤسّسهای بود برای
این امور كه با وزارت معارف و فرهنگ رابطه داشت؛ و برای از بین بردن
لغات عربی و فرهنگ اسلام نهایت سعی و كوشش را داشتند. و در ادارۀ
فرهنگستانی كه پشت مدرسۀ سپهسالار بود، برای این موضوع مال ملّت بیچاره را
می خوردند و می بردند.
نام
«اجتماع» را «گردهمایی»، «وسائل ارتباط جمعی» را «رسانههای گروهی» و
«خصوصاً و مخصوصاً» را «ویژه» نهادند؛ و همچنین اصطلاحات ریاضی را، به
طوری كه بعضی اوقات خود معلّمان گیج میشدند و در ادای مقصود فرو می
ماندند.
این ها
همه برای دور كردن مردم از لغات قرآن است. برای قطع رابطه و بریدن با
نهجالبلاغه است. برای عدم آشنایی مردم به جمعه و جماعت است. برای بیخبر
داشتن ایشان از این معارف اصیل است[156] ص 143
اگر تدریس
زبان عربی از دوران طفولیت با كمال آسانی و سادگی، جزءِ برنامۀ اطفال باشد
و همین طور به تدریج پیش آید، در دوران دانشگاه جوانان ما به خوبی از عهدۀ
خواندن و نوشتن و تكلّم آن بر میآیند؛ و مراجعه به فرهنگ عظیم تاریخ و
حدیث و فقه و تفسیر مینمایند و سرشار از عرفان می
گردند.
امّا
برعكس، زبان عربی را در دورههای بالاتر قرار دادهاند، آن هم با اسلوبی
غیرصحیح و مشكل كه نه معلّم میفهمد نه شاگرد. بالاخصّ می خواهند
شاگردان را خسته و زده كنند. آن وقت برای ریاضیات از جبر و حساب استدلالی و
فیزیك و شیمی در نمرۀ امتحانی ضریب می گذارند؛ و برای عربی نه تنها
ضریب نمی گذارند، آنقدر آن را بدون اهمّیت و در درجۀ پست می گذارند
كه وجود و عدمش مساوی میباشد. بالنّتیجه جوان دانشگاهی كه قرآن نمی
تواند بخواند، به جای خود؛ اصلاً نوشتن را بلد نیست. روابط جوانان را از
علم قرآن بریدند؛ و بدین كار غلط مباهات هم می نمودند. ص
145
2/
فردوسی گرایی:
نزول سورۀ
تكاثر، برای از بین بردن افتخار به موهومات ملّیگرایی
است.
قرآن فاتحۀ
مباهات و فخریۀ به استخوانهای پوسیدۀ نیاكان را خوانده است؛ و با نزول
سورۀ أَلْهَیٰكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّی' زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ [157] دیگر كدام
مرد عاقلی است كه به اوهام و موهومات بگرود، و به نام و اعتبار پدران
مرده و عظام پوسیدۀ آن ها در میان قبرها خوشدل گردد؟ او با گام های قویم
خویشتن، خود در راه افتخار و شرف می كوشد. ص 146
3/ تبلیغات
برای فردوسی و شاهنامه، تبلیغات علیه اسلام است.
فردوسی با
شاهنامۀ افسانه ای خود كه كتاب شعر(یعنی تخیلات و پندارهای شاعرانه)
است، خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم كند؛ و موهومی را در برابر یقین بر
سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنیا رسانید، و از عاقبتش در آخرت
خبر نداریم. خودش میگوید:
بسی رنج
بردم در این سال سی
عجم زنده كردم بدین پارسی
ما در زمان
خود هر كس را دیدیم كه خواست عجم را در برابر اسلام عَلم كند، و لغت پارسی
را در برابر قرآن بنهد، با ذلّت و مسكنتی عجیب جان داده است. فَاعْتَبِرُوا
یـٰٓأُولِی الابْصَـٰرِ!
***
سخنرانی
استاد مرتضی مطهری در روز سیزدهم فروردین ماه 1349 دربارۀ آیینهای
نوروز:
«... پس شما
باید بگویید که الحمدالله در روز نحس قرار نگرفتهایم؛ اتفاقا باید بدانیم که
الان تمام روزهای ما نحس هست! روز اول فروردین ماه هم نحس است! بین روز اول و دوم
و سوم و چهارم فروردین؛ دوازدهم و سیزدهم فروردین هم نحس است! ما از این نحس باید
خارج بشیم! چه باید بکنیم؟؛ بریم بیرون سبزهها را گره بزنیم؟ با سمنو پختن؟ با
پهن کردن سفرۀ هفت سین؟
بیچارۀ
بدبخت؛ چرا خانهات را ول میکنی میری بیرون؛ از این کارهای زشت بیا بیرون! از
این عادت زشت بیرون بیا؛ از این حرکات زشت خودت خارج شو تا از نحوسات بیای بیرون!
از این حرکات زشت و کثیف و پلید که به آن گرفتار هستی خارج شو تا از نحوست بیای
بیرون! از سمنو چه کاری ساخته است؟ از سبزه و هفت سین چه کاری ساخته است؟ به
خدا ننگ این مردم است که روز سیزده و این ایام را به عنوان جشن سیزده به در بیرون
میرن! ننگ باشه بر این ها که به عنوان پرورش افکار اینها را به مردم
نمیگویند!
و شما
احمقها هم این حرکات را هر سال انجام می دهید بلکه آن ها شما بدبختهای
احمق را تمجید میکنند، تشویق می کنند! اینها از اسلام نیست اینها
ضد اسلام است! ... می گویند نیاکان ما در گذشته جشن میکردن؛ پس ما هم باید
چنین کنیم! چهارشنبۀ آخر سال می شود؛ بسیاری از خانوادهها که باید بگویم
خانوادۀ احمقها، آتش روشن میکنند و هیزمی روشن میکنند و آدمهای سُر و مُر و
گنده با آن هیکلهای نمیدانم چنین و چنین از روی آتش میپرن که ای آتش، زردی
من از تو سرخی تو از من! این چقدر حماقت است؟! خب چرا چنین
میکنید؟
میگویند
پدران ما چنین می کردند ما نیز چنین میکنیم! اگر پدران شما چنین میکردند
و شما می بینید که آن کار احمقانه است و دلیل خریّت پدران شما است، رویش را
بپوشید! چرا این سند حماقت را سال به سال تجدید میکنید؛ این یک سند حماقت است که
شما هی میکوشید که این سند حماقت را زنده نگهدارید و بگویید ماییم که چنین پدران
خری داشته ایم!».
اینگونه
سخنان در دنبالۀ سخنان فیلسوف مسلمان و ایرانی؛ یعنی امام محمد غزالی است که در
کیمیای سعادتش مینویسد: «...اظهار شعار گبران(ایرانیانِ اسلام نیاورده) حرام است
بلکه نوروز و سده باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد...».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر