نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱, جمعه



رفيقی از دوستان سازمان در اعتراض به انتشار مقاله سيمور هرش در سايت راه کارگر سئوالاتی مطرح کرده است که لازم ديديم به علت اهميت موضوع به آن پاسخ دهيم

«رفقای گران‌قدر راه کارگری و عزيزم سلام. به تازه‌گی مطلبی از سيمور هرش "مردان ما در ايران؟" را به نقل از ستون اصلی تارنمای "روشنگری" در سايت راه کارگر ديدم، ...اين جناب "سيمور هرش" که ساليان سال است بسيار مورد توجه مسئولين تارنمای روشنگری قرار دارد را به شخصه چيزی شبيه به عليرضا نوري‌زاده وطنی و ژنريک شده‌ی ايشان مي‌دانم.....
در مطلب جديد و ترجمه و به روزشده در تارنمای روشنگری و به اين واسطه در سايت"راه کارگر" آمده است: "اگر اطلاعات منابع آگاهی سيمور هرش پايه قرار گيرد" ... بر من دانسته نيست اين مقدمه‌ی تارنمای روشنگری و ذکر اين "اگر" و پايه قرار دادن آن برمبنای چه منطقی استوار است؟....
آن گونه که مي‌دانيد مسعود خدابنده و "شناخته شدگی" اش از سر آن است که وی از جدا‌شده‌گان مجاهدين مي‌باشد و اظهاراتی از اين دست که سيمور هرش بدان رفرنس داده است نيز تازه‌گی ندارد
پرسش اصلی اين است که جناب مسعود خدابنده که مشاور دولت نوري‌المالکی در مورد مجاهدين و کمپ اشرف مي‌باشد (و در ضمن منبع مورد اطمينان آقای هرش) نمي‌بايست دست‌کم نام يکی از خبرآورنده‌گان تعليمات در صحرای نوادا را که از مجاهدين جداشده و اطلاعاتشان را با خدابنده درميان گذاشته‌‌اند را اعلام کند. رفقا! اگر هرش برای عدم اعلام منابع خارجی خود منعی دارد به قاعده خدابنده جهت افشای نام منابع و جداشده‌گان از مجاهدين نمي‌بايست منعی داشته باشد....
و مي‌ماند طرح اين پرسش دوستانه با شما. اگر اين متن به مانند بسياری ديگر از مطالبی اين گونه که مدت‌هاست تارنمای روشنگری را اشغال کرده درج مي‌شد چندان مورد پرسش قرار نمی گرفت که درج آن در تارنمای رسمی سازمان پراعتباری چون "راه کارگر" آمده است».


پاسخ سردبير سايت راه کارگر در اعتراض به انتشار مقاله سيمور هرش در سايت راه کارگر


اولين مساله ای که در اعتراض توجه را جلب و حتی آدم را متعجب ميکند واکنش شديد دفاعی در مقابل هرنوع افشاگری در رابطه با مداخله خارجی است. موضوع اين است: يک نويسنده، ژورناليست و محقق آمريکايی که به اندازه کافی صاحب نام است وبه شبکه گسترده ای از مقامات امنيتی و اطلاعاتی و نظامی و سياسی آمريکا و بيرون آمريکا دسترسی دارد ادعا کرده که منابعی صاحب اطلاع به او خبر داده اند آمريکا به يک گروه ايرانی در صحرای نوادا تعليم نظامی می دهد و آنها را از گروهی ناتوان به شبکه ای توانمند در داخل کشور تبديل کرده که تاکنون همراه با اسرائيل و حتی شايد سيا دست به ترورهايی هم در داخل ايران زده اند.
بسيار خوب اين ادعا ممکن است درست يا غلط باشد. واضح است که واکنش هرنيروی مستقل و دموکرات ايرانی نسبت به چنين خبری اين است که با جديت و نگرانی روی آن خم شود و صحت و سقم آنرا بررسی کند زيرا برای چنين نيرويی ترديدی نيست که ما بين دو ارتجاع گرفتاريم و نميخواهيم مانند انقلاب ۵۷ يک ارتجاع به بهانه مبارزه با ارتجاع ديگر بر گرده مردم ما سوار شود.

اما عده ای برعکس ناگهان برآشفته شده و به تکذيب گزارش پرداخته اند آنهم بدون ارائه هرنوع دليل و منبعی و فقط از طريق تخريب و بدنام کردن و لجن پاشيدن به تهيه کننده گزارش ! يعنی کاری که خود رژيم و مجاهدين به آن دست ميزنند. چرا؟ آيا واقعا اطلاع داريد که ماجرای صحرای نوادا دروغ است؟ از کدام منبع اين اطلاع را بدست آورده ايد. آيا چون رژيم ايران مرتجع است هيچ نوع مداخله خارجی در ايران وجود ندارد؟ آيا اگر وجود دارد نبايد مردم از آن مطلع شوند؟ آيا اينگونه اطلاعات بايد فقط در انحصار از ما بهتران بماند و هرگز به رسانه ها راه پيدا نکند؟ چون واضح است که هم رژيم ايران و هم طرف آمريکايی از واقعيات باخبرند. آيا وظيفه مطبوعات و روزنامه نگاران آنهم در کشوری مثل آمريکا اين نيست که درمورد وقايع تحقيق کنند و واقعيات را در اختبار مردم قرار دهند؟
متاسفانه اين نگاه سرسوزنی نسبت به مداخلات خارجی حساسيت نشان نمی دهد بلکه برعکس راه هرنوع خبر رسانی در مورد آن را می بندد. شايد ادعا شود که اين افشاگری ها دست رژيم را برای تشديد سرکوب باز ميکند. واقعيت اين است که تشديد سرکوب ها در داخل اساسا با عدم مشروعيت و منفور بودن رژيم و ترس رژيم از مردم رابطه دارد. مداخلات خارجی فقط برای توجيه اين سرکوب مورد استفاده قرار ميگيرد و تاکنون هم کم به رژيم کمک نکرده است. مداخلات خارجی دست رژيم را برای «توجيه» سرکوب باز ميکند. بنابراين مسووليت فراهم کردن راه توجيه سرکوب ها بر عهده مداخله گران و نيروهايی است که با آنها همکاری ميکنند نه کسانی که با مداخله مخالفت و آنرا افشا ميکنند.
مساله دوم تخريب و لجن پاشی به سيمور هرش است. مخالفت و نقد يک گزارش ازاين طريق، نقد را بی معنا و بی اعتبار ميکند. فرض کنيم هرش آن باشد که دوستان ميگويند و حتی بدتر از آن، چرا به خبر رسان شليک ميکنيد، نيک می دانيد که اين کار يعنی خبر را کشتن؟ مگر خبررسان چه گفته است؟ آيا خبررسان بايد در امتحان ايدئولوژيک موفق شود؟. شايد ايراد گرفته شود که چرا مطلعين و منابع آگاهی هرش از مقامات اطلاعاتی هستند. آيا چنين نگرشي، می تواند نگاه يک منتقد سياسی باشد؟
اما اگر خراب کردن هرش کمکی به رد گزارش او نميکند، يک سوال جدی را مطرح ميکند.
سيمور هرش نه چپ است نه ادعای رسالتی به جز روزنامه نگار بودن و وفادار بودن به اصول حرفه اش داشته است. اما او به گردن چپ و انسان قرن بيستم و همين دهه ی اول قرن بيست و يکم در دو مورد مهم حق دارد که نمی توان آن را ناديده گرفت.
۱ـ او افشاگر کشتار «مای لای» و مهمتر از خود کشتار لاپوشانی کشتار توسط مقامات مسوول دولت خودش است. قوای نظامی آمريکا در جنگ ويتنام در منطقه ای که نام آن را ًمای لای ۴ ً گذاشته بودند پانصد نفر زن و مرد و کودک غيرنظامی را در سال ۱۹۶۸ قتلِ عام کرده و کل منطقه را با خاک يکسان کرده بودند. اما طبق معمول، پنتاگون اسرار اين قتل ِعام را به طور اکيد مخفی نگه داشته بود. سيمون هرش از طريق منابع اطلاعاتی که در پنتاگون داشت توانست فرمانده عمليات را به نام ًويليام کاليً پيدا کند و طی مصاحبه ای با او به چند و چون دقيق وقايع پی ببرد. او گزارش مستند و مشروحی از اين قتل ِعام تهيه کرد و به مطبوعات اصلی آمريکا فرستاد اما هيچ يک از مطبوعات و رسانه های اصلی آمريکا حاضر به چاپ اين افشاگری نشدند. تنها يکی از دوستان او که در خبرگزاری چپ گرای Dispatch News Service کار می کرد اين گزارش را منتشر کرد. پس از انتشار گزارش، ده ها روزنامه خواهان انتشار آن شدند. گزارش هرش به سرعت به راديو و تلويزيون راه يافت و نقش مهمی در مخالفت افکار عمومی آمريکا با ادامه جنگ ويتنام ايفاء کرد. هرش به خاطر اين افشاگری بشدت به عنوان دروغ گو، تحريف گر و کسی که فاقد منابع دقيق اطلاعاتی است مورد حمله قلم به مزدان ورسانه های وابسته به دستگاه عريض و طويل مجتمع های نظامی صنعتی آمريکا قرار گرفت. اما نظاميان ديگری که دراين جنايت شرکت داشتند شروع به سخن گفتن کردند و بدين ترتيب صحت افشاگری ها و منابع او تائيد شد.

۲ ـ او افشاگر ابوغريب است. در حقيقت به خاطرقطعی بودن و قريب الوقوع بودن انتشار فاجعه ابوغريب و عکس های مربوطه توسط سيمور هرش بود که پنتاگون با عجله به شبکه «سی بی اس» زنگ زد و گزارشی را در اختيار ۶۰ دقيقه گذاشت که از ضرب انفجار مقاله هرش بکاهد. هرش در هردو مورد خود را در مقابل قدرتمندترين دستگاه دولت جهان و بخصوص نظاميان و دستگاه امنيتی آن قرار داد. از اين طريق او نه تنها چهره هولناک دو جنگ مخوف را رسوا و از قربانيان دفاع کرد بلکه با تکيه بر قوانين کشورش در مقابل مقامات دولتي، به ايجاد تعادلی مثبت به نفع دمکراسی عليه اتوريته اهريمنی دستگاه زور و پول کمک کرد.
دو موردی که در بالا نام برديم از مهم ترين موارد افشاگری های هرش می باشد اما به اين فهرست می توان افشاگری های تکان دهنده بسياری نظير افشای استفاده ارتش آمريکا از سلاح های شيميائی و بيولوژيک در جنگ ويتنام، حمله از قبل طراحی شده اسرائيل به لبنان در سال ۲۰۰۶ با هماهنگی آمريکا و بسياری موارد ديگر را نيز اضافه کرد.
سيمون هرش از جمله نمونه های روزنامه نگارانی است که کارشان را بر پايه روزنامه نگاری مبتنی بر تحقيق واقعيت ها(investigative journalism) و برملاء ساختن حقايق بدون ملاحظه منافع قدرت مداران و پول سالاران قرار می دهند. همانطور که در بالا گفتيم افشاگری های او نقش مهمی در تغيير افکار عمومی مردم آمريکا عليه جنگ ويتنام و عراق ايفاء کرده است.
با توجه به اين واقعيت سوالی مطرح می شود:
آيا سيمور هرش را نمی شناسيد که اين چيزها را در موردش گفته ايد؟ در اين صورت بدا به حال ملتی که روشنفکر و روزنامه نگار و طرفدار دمکراسی اش اين گونه بيانديشد. سيمور هرش با نوری زاده مقايسه شده است!! نوری زاده که تا به حال يک خط ننوشته که مزد آن را قدرتی که در خدمتش است از قبل نپرداخته باشد. نوری زاده قلم به مزد را با کسی مقايسه ميکنيد که از بنيانگذاران روش تحقيق مستقل در روزنامه نگاری قرن بيستم است و در شرايطی که قدرت و پول رسانه ها اين پای چهارم دمکراسی را به خدمت خود درآورند او با روش خود به احيا و حفظ اعتبار روزنامه نگاری کمک کرد.
يا او را می شناسيد و اين مطالب را مطرح کرده ايد، آنوقت اين سوال پيش می آيد: انتقاد شما چه هدفی را دنبال می کند؟
سردبير سايت راه کارگر
۲۹ فروردين ۱۳۹۱ـ ۱۷ آوريل ۲۰۱۲

31 فروردین 1391    03:36

هیچ نظری موجود نیست: